روز یکشنبه ۱۵دی رژیم آخوندی طی بیانیهیی گام پنجم و نهایی کاهش تعهدات در برجام را اعلام کرد. بر اساس این بیانیه که توسط دولت روحانی صادر شده، رژیم آخرین مورد کلیدی از محدودیتهای عملیاتی خود در برجام، یعنی «محدودیت در تعداد سانتریفیوژها» را کنار میگذارد و دیگر هیچ محدودیتی در حوزهٔ عملیاتی «شامل ظرفیت غنیسازی، درصد غنیسازی، میزان مواد غنی شده، و تحقیق و توسعه» را بهرسمیت نمیشناسد. (خبرگزاری حکومتی ایسنا ـ ۱۵دی۹۸)
خروج عملی و ناگزیر از برجام
اگر چه در بیانیه گفته شده: «در صورت رفع تحریمها و منتفع شدن نظام از منافع برجام... آماده بازگشت بهتعهدات برجامی خود میباشد» اما از آنجا که رفع تحریمها مطلقاً متصور نیست، عموم ناظران سیاسی این اقدام رژیم را عملاً خروج از برجام تلقی میکنند.
پس از قیام دیماه و هنگامی که آمریکا در اردیبهشت۹۷از برجام خارج شد، خامنهای، تنها چاره بیچارگی خود را یک خودزنی سیاسی و خروج مرحله بهمرحله از برجام جستجو کرد و در قدم اول اعلام این سیاست را در قالب «بیانیهٔ شورای عالی امنیت ملی» بهعهده روحانی گذاشت تا برجام بیفرجامش را بهدست خود سرببرد.
روحانی روز ۱۸اردیبهشت ۱۳۹۸اولین گام تعهدات برجامی رژیم را اعلام کرد، اما در عینحال قسم و آیه خورد که «امروز ما نمیخواهیم از برجام خارج بشویم و امروز روز پایان برجام نیست».
روحانی در روزهای اخیر و پیش از هلاکت قاسم سلیمانی نیز بهکرات و در هر سخنرانی از فواید برجام سخن میگفت و ملتمسانه بهآمریکا پیام میداد که اگر دست از تحریمها بردارد او آمادهٔ مذاکره و بهعهده گرفتن تمامی تعهدات برجامی خود میباشد. اما هلاکت قاسم سلیمانی معادلات را بهگونهیی برهم زد که این قبیل پیامها و درخواستها هم موضوعیت خود را از دست داد و آخرین روزنهٔ امید بهاروپاییها در مورد احیای برجام را هم مسدود کرد.
از سوی دیگر اعلام خروج از برجام، پاسخ و واکنشی بههلاکت نفر دوم نظام در شرایطی است که رژیم از نشان دادن هر گونه واکنش نظامی هراسان است.
به این ترتیب در بنبست تمام راههای متصور در واکنش نشاندادن بههلاکت قاسم سلیمانی یکبار دیگر بهخودزنی روی آورده است.
پیامدهای خروج از برجام
در شرایط موجود خروج رژیم از برجام باعث جدایی اروپا از رژیم و نزدیکی آن بهآمریکا و تشدید طرد و انزوای بیشازپیش رژیم است. این اقدام همچنین آخرین امیدهای روحانی و باند او برای مذاکره با آمریکا را هم بهباد میدهد و از این پس هر گونه اشارهیی بهمذاکره از جانب رژیم معنایی جز تسلیم تمامعیار ندارد.
از ۱۸اردیبهشت ۹۷که آمریکا از برجام خارج شد، در واقع برجام موضوعیت خود را از دست داد و بهیک کالبد بیجان تبدیل شد. امید بستن رژیم بهاینکه برجام را با اروپاییها، تحت عنوان برقراری یک کانال مالی (اینستکس) ادامه دهد بهگفتهٔ خامنهای یک شوخی تلخ بود که رژیم از سر ناچاری بهآن ادامه میداد که البته بهای آن تشدید بحران درونیاش و از دست دادن زمان بود.
اکنون سؤال این است که با برداشتن گام نهایی در مورد نفی تعهدات برجامی آیا رژیم آخوندی بهسمت ساختن بمب اتمی حرکت میکند؟ شاید نتوان دقیقاً بهاین سؤال پاسخ داد. اما میتوان یقینا پیشبینی کرد که جامعهٔ بینالمللی در تعادلقوای موجود هرگز آنرا نخواهد پذیرفت. بهویژه آن که در قطعنامهٔ ۲۲۳۱شورای امنیت ملل متحد مکانیزم ماشه روی میز است. مکانیزمی که در صورت تخطی رژیم بهمرحله اجرا در خواهد آمد و این در شرایط خفگی اقتصادی و اوضاع انفجاری جامعه که موجب شده رژیم هر روز را با کابوس شعله کشیدن قیام آغار کند و هر شب را با همین کابوس بهصبح برساند، بحران شکنندگی و سرنگونی را بهنهایت خود میرساند.
همهٔ حرف و دستاورد روحانی در برابر رقبای حکومتی این بود که گویا با برجام برای نظام امنیت خریده و تهدید جنگ را از سر آن دور کرده است. اما اکنون بهوضوح میتوان دید که خروج از برجام، همزمان با آن از میان رفتن مهرهیی که شاخص قدرت تروریستی رژیم در منطقه قلمداد میشد، جنگ سیاهتر از هر زمان دیگر بر سر رژیم،سایه افکنده است. در چنین شرایطی است که رژیم بهمصداق «آب که از سر گذشت، چه یک نی و چه صد نی» از فرط بیچارگی مطلق بهخودزنی خروج از برجام روی آورده است.
این وضعیت و این بنبست مطلق و همهجانبه، از نشانههای تردیدناپذیر مرحله پایانی دیکتاتوری رو بهسقوط ولایت فقیه است.