این روزها در لابلای هزاران خبر، تفسیر، تحلیل سیاسی و جستار باید شکارچی اظهارات، موضعگیریها، و جملههای قصار سران و مهرههای استبداد دینی بود. آنها در وانفسای احساس خطر از سرنگونی، ناگفتههای بسیاری را به زبان میآورند. گاه یک جملهٔ آنان، از فلاکت و استیصال تمامیت نظام پرده برمیدارد.
آخوند نکونام، امام نمایش جمعه در شهر کرد که پیشتر نگرانی خود را نسبت به زیر سؤال رفتن «اصل نظام» ابراز کرده بود، این بار از یک «خطر بزرگ»! رونمایی کرد. این خطر چیست؟
«بعضی عزاداران حسینی که فریب خورده و تحت تاثیر تبلیغات دشمن قرار گرفتهاند و از اردوگاه مقاومت حسینی خارج شدند عزاداری میکنند سیاه میپوشند سینه میزنند دسته راه میاندازند پول خرج میکنند اما فقط صوری به عمق حرکت ابا عبدالله توجه نمیکنند و در مقابل این حرکت حسینی میایستند. حرکت حسینی امروز در مقابل نظام اسلامی در مقابل ولایت فقیه میایستند و موضع میگیرند. این خطر بزرگیست. این خطر را باید همه توجه کنیم. نمیشه کسی عزادار راستین ابا عبدالله باشد و با ولایت فقیه در بیفتد. نمیشه کسی عزادار حقیقی حسین باشد و امروز با نظام اسلامی در ستیز باشد این قابل جمع نیست» (تلویزیون حکومتی ۲۹مرداد ۱۴۰۰).
همین پاراگراف را اگر کالبدشکافی کنیم به نتایج زیر راه میبریم:
۱ـ این آخوند میگوید بعضی عزاداران حسینی، در زیر علم این رژیم سینه نمیزنند و در کارناوالهای دجالگرانه و منفور آن تحت پوش بزرگداشت محرم و امام حسین شرکت نمیکنند. یعنی صف خود را از صف این حکومت و نمایشهای مشمئزکنندهٔ آن جدا کردهاند.
۲ـ آنها فقط صف خود را جدا نکردهاند، فراتر از آن «در مقابل ولایت فقیه میایستند و موضع میگیرند»؛ و «خطر بزرگ»! در اینجاست. دقت کنید. دغدغهٔ این آخوند هرگز عزاداری کردن یا نکردن برای امام حسین نیست. دغدغهٔ او این است که این دکان دجالیت بیرونق شده است. مردم جنبش حسینی را با مضمون اصلی آن برپا میدارند. مضمون این جنبش جز درافتادن با ظلم و دجالیت نیست. ابنزیاد و شمر و حرمله هم مدعی بودند که حکومت آنها، اسلامی است. با فرهنگ امروزی اگر بخواهیم صحبت کنیم ادعا داشتند که یزید امیرالمؤمنین [بخوانید ولیفقیه] است و سرتافتن از حکم او بهمنزلهٔ خروج از اسلام و برشوریدن بر حاکم اسلامی است.
۳ـ او میگوید: «نمیشود کسی عزادار راستین ابا عبدالله باشد و با ولایت فقیه در بیفتد. نمیشود کسی عزادار حقیقی حسین باشد و امروز با نظام اسلامی در ستیز باشد این قابل جمع نیست». !
جان مطلب در اینجاست. مردم ما بعد از ۴دهه تجربه خونبار این نظام با گوشت و پوست و استخوان خود لمس کردند که آخوندهای حرام لقمه، بویی از خدا و پیامبر و امام حسین نبردهاند. از دین استفادهٔ ابزاری میکنند تا سلطهٔ اهریمنی خود را حفظ کنند. این همان کاری است که یزید بن معاویه، مروان بن حکم، حجاج بن یوسف ثقفی، سلطان محمود غزنوی، امیر تیمور لنگ، شاه اسماعیل صفوی و سایر خونخواران و جهانگشایان میکردهاند. شاهنشاه آریامهر نیز بازگشت خود به سلطنت و حفظ آن را مدیون آخوندهایی مانند ابوالقاسم کاشانی بود.
اکنون پردههای دجالیت و دینفروشی کنار رفته است. کسانی که علیه حکام ظلم و جور قیام کردهاند، آمال خود را در کاریسمای امام حسین و سرداران قهرمان آن بازمییابند و جوهر بزرگداشت عاشورا و محرم را در زمانهٔ ما درافتادن با یزید دوران (خامنهای) میدانند. این الگویی است که سازمان مجاهدین خلق ایران، نیمقرن پیش با کتاب «راه حسین» آن را به نسل جوان ارائه کرد. امروز نسلهای شورشی و سربرتافته از ولایت خامنهای آن را راهنمای خود قرار میدهند.
البته که تأسی از این منش امام حسین و پیروی از پیام راستین جنبش او برای حاکمیت دجالان دینفروش خطرناک است. خطری بزرگ!
امام حسین و آخوندها هیچگاه با هم قابل جمع نبودهاند.
یکی پرچمدار بیرقیب آزادی است. به بهای فدا کردن خود و خاندان و یارانش، حدفاصلی سرخ بین حق و باطل کشیده است، دیگری یک نیروی مهیب ارتجاعی است که پیوسته در تاریخ در سمت ظلم قرار داشته، توجیهگر آن بوده و اینک در ایران بر سریر معاویه و یزید نشسته و بهنام حسین و زینب، به ریختن خون فرزندان ایرانزمین فتوا میدهد.
نمیتوان در آن واحد هم یزید و شمر و ابنزیاد بود و دست در خون حسینیان زمانه داشت و هم در زیر علم امام حسین سینه زد. «این قابل جمع نیست»!
خبرهای بشارتبخش میگویند: «روز تختهکردن دکانهای دجالیت و سالوس فرا رسیده است».