هر روز که میگذرد، آثار خفگی اقتصادی در رژیم بیشتر ظاهر میشود و حاکمان را ناگزیر از اتخاذ اقداماتی میکند که در شرایط انفجاری جامعه، معنایی جز خودزنی و خودکشی ندارد. در همین رابطه مجلس ارتجاع روزهای دوشنبه و سهشنبه جلسه داشت؛ موضوع جلسهٔ دوشنبه (۱۵مهر) که پشت درهای بسته برگزار شد، حذف یارانهها و گران کردن باز هم بیشتر کالاها و خدمات دولتی، بهخصوص سوخت بود، که ظاهراً بهنتیجه نرسید. روز سهشنبه (۱۶مهر) نیز کم و کیف افزایش انواع مالیاتها در مجلس مطرح بود که طبق معمول اساساً اقشار محروم قربانی آن هستند.
از سوی دیگر دامنهٔ تحریمهای آمریکا نیز هر روز گستردهتر و نمایانتر میشود که آخرین نمود آن بیرون کشیدن چین از قرارداد کلان ۵میلیارد دلاری توسعهٔ میدان گاز پارس جنوبی بود.
ادعای رژیم و واقعیتها
ادعای رژیم این است که حذف یارانهها بهمنظور کاهش شکاف طبقاتی است و میخواهد با حذف یارانهها که گویا دهکهای بالا بیشتر از آنها برخوردار میشوند بکاهد و بهدهکهای پایین بیفزاید! در مورد افزایش مالیاتها هم همین را میگویند که میخواهند از ثروتمندان و کسانی که تا بهحال مالیات نمیدادند، مالیات بگیرند.
این دروغی مسخره است که تنها بیانگر ابعاد و عمق وقاحت آخوندهای حاکم است، تجربه ۴۰ساله گواه آن است که تمام سیاستها و عملکردهای نظام ولایت بر مبنای ماهیت ضدمردمی آن در راستای غارت همهٔ مردم، بهویژه تشدید فشار بر اقشار محروم تنظیم و اجرا شده است.
بخصوص آنکه بر اثر سیاستها و عملکردهای ویرانگر رژیم، طبقهٔ متوسط در جامعه ایران تقریباً از میان رفته و جامعه بین یک اکثریت فقیر و زیر خط فقر و یک اقلیت ناچیز، اما بهشدت ثروتمند دوقطبی و شقه شده است. پاسدار قالیباف در جریان نمایش انتخاباتی سال۹۶، فاش کرد که جامعه ایران در حال حاضر شامل یک اکثریت نیازمند ۹۶درصدی و یک اقلیت برخوردار ۴درصدی است. این لایهٔ ۴درصدی همان آخوندها، پاسداران و وابستگان رژیم هستند که بر اثر اقتصاد رانتی و فساد نهادینه بهشدت پروار شدهاند.
ادعای وقیحانهٔ رژیم
ادعای تعدیل یارانهها بهنفع مردم محروم یک دروغ وقیحانه برای سرپوش گذاشتن بر وحشیانهترین و ضدانسانیترین نوع چپاولگری است و هدف آن، مقابله با ورشکستگی اقتصادی است. اظهارات یک عضو مجلس ارتجاع بهنام «احمد علیرضابیگی» در این مورد گویاست. وی در مورد جلسهٔ غیرعلنی مجس ارتجاع در روز دوشنبه ۱۵مهر میگوید: «لاریجانی با برگزاری این جلسه غیرعلنی قصد داشت نمایشی را برگزار کند که کسری بودجه را از محل افزایش قیمت بنزین و حاملهای انرژی جبران نماید».
به هر حال، قربانیان این اقدام مردم محروم و ضعیفترین اقشار جامعه هستند. اقشاری که صدای درهم شکستن استخوانهایشان بر اثر این فشارها در همه جا پیچیده و حتی از مجلس رژیم یا رسانههای حکومتی هم شنیده میشود.
عبدالرضا مصری از جلادان ۶۷که اکنون بر کرسی مجلس ارتجاع نشسته، میگوید: «با تورم ۴۰درصدی و خالی شدن سفره محرومین یک ریال به حقوق ۱۶۰هزار تومانی یک خانواده اضافه نشده حقوقی که الآن پرداخت میشه معادل پارسال هست برای یک خانواده یک نفره ۱۶۰هزار تومان برای یک خانواده ۵نفره ۵۰۰هزار تومان یعنی میشود روزی ۳۴۴۰تومان این بطریهای آب شده ۱۵۰۰تومان یعنی حقوقی که ما میدهیم فرد میتواند صبح یک بطری آب بخورد ظهر یک بطری آب بخورد شب هم نصفش را بخورد».
یکی از شاخصهای رویکرد ضدانسانی رژیم آن است که دولت روحانی حذف تدریجی یارانه ناچیز نقدی را که تنها کورسوی امید میلیونها خانوار زیر خط فقر است، وجهه همت خود قرار داده؛ در حالی که میزان این یارانهٔ ناچیز نقدی (۴۴هزار و ۵۰۰تومان) است که نسبت بهشروع این پروژه در ۷سال پیش، قدرت خرید این مبلغ بهکمتر از یک پنجم یا ۸هزار تومان کاهش یافته است؛ این پول حتی نمیتواند نان خالی یک روز یک خانوادهٴ ۴نفری را تأمین کند» (کیهان ۱۶مهر ۹۸).
بههمین ترتیب، حذف یارانههای غیرنقدی و بهاصطلاح پنهان نیز، خواه ناخواه دامن اقشار محروم را میگیرد. چرا که قرار است یارانهٔ کسانی که بیش از ۳میلیون تومان درآمد دارند، قطع شود. این در حالی است که بهگزارش منابع حکومتی (سایت آرمان ـ ۱۵مهر) میزان خط فقر برای یک خانوار ۴نفره معادل ۸میلیون تومان اعلام شده است.
خودزنی ناگزیر
حذف یارانهها دزیدن نان از سفره میلیونها مردمی است که هماکنون نیز توان تأمین یک زندگی بخور و نمیر را ندارند و بهقول خود رژیم زیر خط بقا هستند، یعنی چند برابر زیر خط فقر! از این رو، مسیری که رژیم در پیش گرفته، کبریت کشیدن بهانبار بنزین است.
دلیل اینکه رژیم بهرغم خطر انفجار اجتماعی، باز هم اینچنین دست در جیب و سفرهٔ محقر مردم دراز کرده، واقعیت خفگی اقتصادی است، زیرا رژیم منبع اصلی درآمد خود را از دست داده است. صادرات نفت از بیش از ۲میلیون بشکه در روز، در بهترین برآوردها بهحدود ۳۰۰هزار بشکه رسیده است؛ تولید در همهٔ رشتهها از بین رفته یا نفسهای آخر را میکشد؛ فساد و غارت بیداد میکند و تحریمها هم روز بهروز تشدید میشود. آخرین مورد بسیار مهم آن، بیرون کشیدن چین از معدود حامیان رژیم، از پروژهٔ پارس جنوبی است. البته زنگنه وزیر نفت رژیم ادعا میکند که وضع در پارس جنوبی خیلی خوب است و تولید گاز بهبیشترین حد رسیده است (تلویزیون رژیم ـ ۱۵مهر) اما واقعیت بهکلی عکس آن است. بهنوشتهٔ روزنامهٔ حکومتی ستاره صبح (۱۶مهر ۹۸) با بیرون رفتن توتال و اکنون کمپانی دولتی چین و «عدم نصب فناوری روز بر روی چاههای گاز مربوطه... بر اساس پیشبینی کارشناسان، این فاز گازی هر روز دچار کاهش فشار گاز شده و تا سال ۲۰۲۳ممکن است این فشار بهصفر برسد».
به این ترتیب میتوان دید که رژیم در همهٔ زمینهها بهته خط رسیده و تنها راه بقای خود را در غارت هر چه بیشتر مردم میداند، اما در عینحال بسیار نگران است که البته جزء ناچیزی از این نگرانی را برملا میکنند چرا که سردمداران نظام آخوندی خوب میدانند که جامعه ایران در آستانهٔ انفجار است.
این را کارشناسان خود رژیم میگویند که از جمله روزنامهٔ ایران (۱۶مهر ۹۸) هم آنها را منعکس کرده است
یکی از این کارشناسان با تأکید بر اینکه الآن موقع مناسبی برای تعدیل یارانهها و افزایش بهای سوخت نیست؛ میگوید: «تنها راهحل برای این موضوع این است که زمانی که اقتصاد در شرایط باثباتی قرار دارد و تعامل سازندهیی نیز با دنیا دارد و انباشت سرمایه قوی است باید اصلاح قیمتهای انرژی را اجرا کرد».
یکی دیگر از این کارشناسان میگوید: «حذف یارانههای پنهان انرژی بهطور قطع با مقاومت و رفتارهای بازدارنده زیادی در جامعه مواجه خواهد شد و بهراحتی و آسانی ممکن نیست و راه دشواری پیش روی دولت و سیاستگذاران است».
در واقع اینها هر کدام بهزبانی نسبت بهخطر انفجار اجتماعی و قیام، بهسران نظام هشدار میدهند. امر محتومی که این هشدارها هیچ تأثیری بر آن ندارند.