در حاکمیت آخوندی آمار خودکشی و بهخصوص آمار خودکشی زنان و جوانان سال به سال در حال افزایش است.
معاون وزارت ورزش رژیم در گفتگو خبرگزاری ایلنا ۲۸مرداد ۹۷ در زمینه آمار خودکشی در کشور گفت: «تا پایان سال ۹۶ حدود ۴۹۹۲نفر در کشور اقدام به خودکشی کردهاند».
تندگویان در زمینه خودکشی نوجوانان هم گفت: «طبق آخرین آمار در کل کشور ۲۱۲نفر زیر ۱۷سال اقدام به خودکشی کردند».
در زمینه خودکشی زنان نیز این مهره حکومتی اضافه کرد در کل ایران آمار اقدام به خودکشی در زنان حدود دوسوم و در مردان یکسوم بوده است
واضح است که خودکشی و افزایش نرخ خودکشی در ایران تحت آخوندی بهدلیل فشارهای روزافزون اقتصادی و اجتماعی بر مردم بهویژه بر زنان و جوانان است که برای گریز از شرایط جهنمی نظام آخوندی و فشارهای اجتماعی و اقتصادی به خودکشی مبادرت میکنند.
آنچه که مسأله را بسیار فاجعهبار کرده است این حقیقت است که خودکشی دیگر یک اقدام فردی صرف نیست بلکه در گروههای خاصی از مردم و بهخصوص اقشار فقیر جامعه به شکل یک جریان درآمده است.
این امر به این مفهوم است که روزبهروز شرایط زندگی برای مردم تنگتر و سختتر میشود. انواع بحرانهای اجتماعی که حکومت منحوس آخوندی برای مردم پدید آورده طاقت بسیاری از اقشار را برای تحمل این همه بیداد و شداید به انتها رسانده است.
هم اکنون پل چمران در اصفهان تبدیل به محلی برای فاجعهیی شده است که رسانههای حکومتی از آن با عنوان «خودکشی سریالی» نام میبرد. خبرگزاری حکومتی ایسنا ۲۴مرداد ۹۷ با اعتراف به افزایش خودکشی در میان مردم اصفهان مینویسد: «اتفاق چندین خودکشی دیگر در طول یک سال بر روی این پل انجام شده است. یکی از کسبه حوالی این پل که نخواست نامش فاش شود به خبرنگار ایسنا میگوید مدتی است که هر کس بر روی پل میایستد، توجه همه جلب میشود که مبادا قصد خودکشی داشته باشد».
البته آمارهایی که نهادها و مهرههای رژیم در زمینه بحرانها و مشکلات جامعه و آنچه را که رژیم بر سر مردم میآورد ارایه میکنند همواره کوچکنمایی میشوند. از جمله در زمینه خودکشی مواردی منتشر میشود که نهادها و رسانههای حکومتی از آنها مطلع شدهاند.
مواردی هم وجود دارد که مردم اقدام به خودکشی میکنند اما به دلایلی موفق نمیشوند و یا اینکه توسط مردم و بعضی از نهادها از این کار باز میمانند. رئیس سازمان بهزیستی رژیم به این موارد اشاره میکند و میگوید: «سال گذشته موفق شدیم ۵هزار نفر را که اقدام به خودکشی کرده بودند، از مرگ حتمی نجات داده و با مداخله بههنگام،
آنها را از این کار منصرف کنیم».(سایت ساعت ۲۴- ۲۰تیر ۹۷)
ابعاد گسترش این فاجعه آنچنان است که مهرههایی از رژیم از آن بهعنوان ”اپیدمی“ نام میبرند. بکار بردن این اصطلاح خود بیانگر گسترش این بحران است و نشان میدهد که چگونه خودکشی مرزهای یک فاجعه را درنوردیده است.
پیش از این یک مهره حکومتی به نام موسوی چلک، مدیرکل دفتر مدیریت عملکرد سازمان بهزیستی، شرایطی را که در اثر آن مردم به خودکشی روی میآورند را چنین بیان کرد: «مشخصههای جامعه ما در این زمینه امیدوارکننده نیست. در کشور ما رضایت اجتماعی، نشاط و اعتماد پایین است و غمگینی و اختلال روانی زیاد در یک جامعه نشان میدهد که آن جامعه با نشاط نیست. در چنین شرایطی طبیعی است که عوارض اجتماعی داشته باشیم و خودکشی یکی از این عوارض است».(سایت مهرخانه ۱۶فروردین ۹۶)
واقعیت این است که اعتراف به پایین بودن رضایت اجتماعی اعتراف به نفرت مردم از نظام آخوندی موضوعی عمیقتر و گستردهتر از نارضایتی شدید اجتماعی نسبت به این نظام سرکوبگر و تبهکار است.