تبارشناسی مقوله «روشنفکر» در دوران مدرن با رنج و خون کارگران، معدنکاران، زنان تحت ستم و تهمتهای مغرضانه به دریفوسها و زندانیان سیاسی و تحصیلکردگان معترض به رژیمهای دیکتاتوری عجین شده است. امیل زولا، یکی از نخستین روشنفکران انقلابی تاریخ نوین، با ثبت درد و رنجهای معدنکاران فرانسه در کتاب «ژرمینال»، خون و زخمهای زحمتکشان تحت ستم و استثمار را به جهانیان نشان داد تا هر وجدان بیداری بداند چه مسئولیت سترگی در برابر رنجبرانی دارد که در اعماق زمین، برای تأمین لقمه نانی برای خانوادههای محروم خود، خون گرمشان در زمین سرد معادن ریخته میشود.
شرمآور است که نظام ولایت مطلقه فقیه، معدنکاران مظلوم و محروم از هرگونه امکانات ایمنی را برای کسب نان شرافتمندانه به اعماق زمین میفرستد، در حالی که حتی حداقل الزامات برای کار درشرایط طاقتفرسا را نیز فراهم نمیکند. منابع ملی و سرمایههای عمومی همین معدنکاران را صرف پر کردن جیب آخوندهای جنایتکار و پاسداران سرکوبگر میکند و مابقی را برای صدور بنیادگرایی و تروریسم هزینه مینماید؛ اما هیچ مسئولیتی در قبال تأمین حیات و زندگی این رنجبران به عهده نمیگیرد.
معادن فروریخته در ایران آخوندی
در معدن زغالسنگ شرکت معدنجو طبس در استان خراسان جنوبی، انفجاری به دلیل تصاعد گاز متان رخ داد که جان ۵۰ معدنکار را گرفت. این چندمین بار است که معادن تحت مالکیت و مدیریت کارگزاران فاشیسم مذهبی فرو میریزد یا در اثر اشتعال گاز و دیگر حوادث ناشی از ناایمنی محیط کار، جان معدنکاران مظلوم را میگیرد و خانوادههایشان را در غم ابدی فرو میبرد.
ساعت ۲۱ شب ۳۱ شهریور، به دلیل تصاعد گاز متان در یکی از تونلهای معدن زغالسنگ معدنجو، انفجاری مرگبار رخ داد و پیکر جانباختگان به دست همکاران مصیبتزدهشان سپرده شد. این حادثه یکی از بزرگترین و تلخترین حوادث معدن در جهان را رقم زد.
در سال ۱۳۸۹، فروریختن معدن سنخوزه در شیلی که تلفاتی چندانی نداشت، به عنوان بزرگترین فاجعه معدن جهان شناخته شد. در ایران نیز، انفجار معدن یورت استان گلستان در سال ۱۳۹۶ جان ۴۴ نفر را گرفت. امروز، رژیم غارتگر آخوندی به علت بی توجهی به زیرساختها و ایمنی محیط کار در صدر نظامهای استثمارگر وغیرمسئول نسبت به جان معدنکاران در جهان قرار دارد، با ۵۲ معدنکار ایرانی که زندگیشان نابود شده است.
مدیرکل مدیریت بحران استانداری خراسان جنوبی میگوید: «تصاعد گاز متان در تونلها موجب خفگی نیروها در معدن زغالسنگ شده است. غلظت گاز در تونلها انفجاری در عمق ۲۵۰ متری بهصورت عمودی و ۷۰۰ متری بهصورت مورب ایجاد کرده است.» (همشهری۱ مهر۱۴۰۳)
کارشناسان معتقدند که مکانیزه نبودن سیستم استخراج زغالسنگ از این معدن باعث این حادثه خونین شده است. شیوه کار سنتی معدن طبس از ۲۷ سال قبل تغییری نکرده است. رئیس کانون شورای کار خراسان جنوبی نیز اعلام کرد که این معدن «فاقد سنسور گاز متان» بوده است و اگر این سنسور وجود داشت، این حادثه رخ نمیداد.
فرشاد اسماعیلی، کارشناس حقوق کار، میگوید: «ما حتی هنوز نقشههای زیرزمینی جغرافیایی معادن کشور را تکمیل نکردهایم و اطلاعات کاملی در این زمینه نداریم. هدف ما فقط ورود به اقتصادی بوده که از نظر درآمدی برایمان جذابیت داشته است. به جای محرومیتزدایی، به استثمار منطقهای رسیدهایم.» (رادیو فرانسه۵ مهر۱۴۰۳)
تاریخچه مرگزایی معادن ایران
حوادث کوچک و بزرگ در معادن ایران، مانند بسیاری از رویدادهای مهم کشور، بهدرستی ثبت و ضبط نمیشود. با این حال، طی بیش از دو دهه گذشته، حوادث تلخ و مرگبار در معادن تحت سلطه کارگزاران فاشیسم دینی چنان دردناک بوده که بخشی از آنها به صفحات اخبار راه یافته است. تنها در شش ماه گذشته، ۲۰ حادثه در معادن کشور رخ داده که حداقل ۶۰ نفر را به کام مرگ کشانده است.
از نخستین روزهای غصب حق حاکمیت مردم در رژیم آخوندی، معادن نیز تحت کنترل دولت قرار گرفت و برای بهرهبرداری ظالمانه به بنگاههای دولتی و شبهدولتی و «ستاد اجرایی فرمان امام» واگذار شد تا شیره جان معدنکاران را بمکند.
در سال ۱۳۹۹، معاون سازمان زمینشناسی گفت :«محدودههای معدنی کشور تحت مالکیت سازمانها و نهادهایی است که اجازه اکتشاف و استخراج را به افراد نمیدهند.» رئیس خانه معدن ایران نیز اظهار داشت: «۲۵ درصد کل تولید کشور در حوزه معادن در اختیار شبهدولتیها است.» (فردای اقتصاد۸ مرداد۱۴۰۲)
در مقابل، دستمزد بسیاری از کارگرانی که در اعماق معادن کار میکنند حدود ۸.۵ میلیون تومان است، که از حداقل دستمزد هم کمتر است. شرایط سخت کار و دستمزد پایین کارگران معدن در ایران با روی کار آمدن آخوندها تشدید شده است. از دهه ۸۰ تاکنون، شدت حوادث مرگبار افزایش یافته و «در دهه۹۰ بیش از ۳۰۰۰ حادثه در معادن رخ داده که به آسیبدیدگی حدود ۱۳ هزار کارگر و مرگ بیش از ۴۳۰ معدنچی منجر شده است.» (ایرنا۳۱ اردیبهشت۱۴۰۰)
افشای حقیقت، آغاز دادخواهی
احمد مختاری، ۴۸ ساله و لیسانس حسابداری، به عنوان نیروی ایمنی معدن طبس، در شیفت استراحت بود؛ اما «مهندس» از او خواست که سری به بلوک «سی» بزند تا ایمنی کارگاه را چک کند. خانواده و کارگران میگویند که «خودنجات» او به دلیل کهنه بودن عمل نکرد. احمد ساعت ۱۰ وارد بلوک «سی» شد و ساعت ۱۱:۱۵ جنازهاش بیرون آورده شد. او دو فرزند ۱۴ و ۷ ساله داشت و روز اول مدرسه دختر کوچکش، ۷ مهرماه بود.
خون معدنکاران که خشک میشود، جوهر قلم نیز خشک خواهد شد؛ اما نمیتوان سکوت کرد: «بنویسید با ما چه کردند، حتی پول حمل جنازه عزیزمان را هم باید خودمان بدهیم. از ۱۵ تا ۲۰ میلیون پرداخت کردیم تا جسدشان را به خانه ببریم، آن هم بدون سردخانه؛ فقط چند تکه یخ به ما دادند تا روی جنازهها بگذاریم» (شرق۴ مهر۱۴۰۳).