دوشنبه ۴تیر ۹۷شاهد اعتراضات و تظاهرات گسترده در بازار تهران و خیابانهای اطراف آن و همچنین اعتصاب سراسری بازار بزرگ تهران بودیم.
گستره و عمق این حرکت چیست؟
ابعاد تظاهرات
اعتراضات تهران از عصر یکشنبه از علاءالدین شروع شد و روز دوشنبه به اعتصاب سراسری بازار تهران انجامید. از صبح دوشنبه و در آغاز کار بازاریان این حرکت سراسری را با اعتراض به افزایش قیمت دلار شروع کردند.
بازار زرگرها، پارچه فروشها، طلافروشان، سرای پاچنار، بازار کفاشها در چهار سوق بزرگ، بازار بزرگ در چهارسوق کوچک، بازار کیلوییها، سبزه میدان، سرای ملی، سرای بو علی و ۱۵خرداد دست به اعتصاب زد ند و از بقیه بازاریان خواستند به آنها بپیوندند. مغازهداران در بازار سلطانی، پاساژ چهارسو و پاساژ پارسیان مغازههای خود را بستند و به سوی سبزه میدان و میدان بهارستان تظاهرات کردند. دامنه تظاهرات از یکسو به میدان شوش از جنوبیترین نواحی تهران کشیده شد. و از سوی دیگر به طرف بهارستان و حتی میدان شهدا (ژاله سابق) گسترش یافت.
تظاهراتی که یک سرش خیابان لاله زار، بهارستان و شهدا بود و سر دیگرش در میدان شوش.
در مشهد هم خبر از تظاهرات در خیابان احمدآباد داشتیم.
در شهریار و جزیره قشم هم تظاهرات مشابهی انجام شد.
یعنی که دامنه این تظاهرات و درگیری از بازار و از بازاریان فراتر رفت و شاهد درگیریهای گستردهیی در تهران و حداقل دو سه شهر دیگر بودیم.
جلوههایی از تظاهرات بازاریهای تهران
در جلوی مجلس، یک کامیون آجر خالی کردند و مردم با آنها مجلس ارتجاع را سنگباران نمودند.
یک کیوسک نیروی انتظامی را هم همانجا آتش زدند.
نیروی انتظامی گاز اشکآور پرتاب کرد و به مردم حمله کرد و مورد ضرب و شتم قرار داد
مردم هم متقابلاًً درگیر شدند و شعارها به سرعت رنگ سیاسی پیدا کرد و با شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه، مرگ بر دیکتاتور و دشمن ما همین جاست! رأس نظام را هدف قرار دادند. پس از آن بود که شعارهایی مانند «وای به روزی که مسلح شویم» هم به گوش رسید.
تدابیر ضدانگیزهای حاکمیت
در حالی که مردم در تظاهرات امروز اساس نظام را مورد حمله قرار داده و کلان سیاستهای حکومت را آماج شعارهای خود قرار دادهاند، دولت روحانی اعلام کرده یک سلسله اقداماتی را آغاز کرده است، از جمله ظریف اعلام کرد دولت در حال حاضر با چند هزار شرکت اروپایی در حال انجام معامله و تبادل تجاری است یا در یک اقدام دیگر اعلام کرد برای حل مسأله ارز با ایجاد بازار ثانویه تلاش خواهد کرد معضل ارز را حل کند و از امروز هم گویا در قیمت ارز و سکه سیر نزولی ایجاد کرده است.
آیا حاکمیت با این کارها توان کنترل مردم را دارد؟
اولا باید گفت بسیاری از این تدابیر، واقعی نبوده و بیشتر «حرفدرمانی» هستند! روز دوشنبه قیمت دلار جهش صعودی داشت!
ثانیا باید گفت: درست است که اعتراضات و تظاهرات امروز از ارز و گرانی شروع شد که البته فی نفسه بسیار مهم است ولی وقتی به شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه و مرگ بر دیکتاتور به گوش میرسد، دیگر مثل قیام دیماه این تمام مردم هستند که بر ضددیکتاتوری بهپاخاستهاند و قیام با این حرفها متوقف شدنی نیست.
حرکت امروز بازار تهران و مردمی که به حمایت از آنها برخاستند، در واقع تداوم و امتداد قیام دیماه است با این تفاوت که در آستانه تابستان دمای انقلابی هم نسبت به زمستان و دیماه گذشته بسیار بالا رفته، جامعه به نقطه جوش رسیده و شرایط بهشدت انفجاری شده است. چرا که فشار بر روی زندگی همه اقشار جامعه کمرشکن شده است و اکنون این همه طبقات و اقشار اجتماعی هستند که با شعار سرنگونی نظام به میدان آمدهاند.
به همین علت میتوان گفت: این قیام و این حرکت برای رژیم قابل کنترل نیست چون مردم حیات خود و هستی خود را در معرض نابودی میبینند. کما اینکه همین هفته پیش بود که یکی از کارشناسان رژیم به نام محمدرضا تاجیک (در مصاحبه با یکی از رسانههای رژیم ـ ۲۸خرداد) گفت: «ایران امروز بهگونهیی از کوره در رفته است».
ابعاد حقیقی آنچه که در جامعه ایران در جریان است
این کارشناس رژیم اضافه میکند: «نباید تصور کنیم که اگر اعتراض، یا جنبشی رخ میدهد «طبقه بنیاد» یعنی یک حرکت صرفاً طبقاتی مشخص از یک طبقه معین برضد یک طبقه دیگر است و مثلاً تنها از سوی فرودستان جامعه ایجاد شده است. نکته اصلی و مهم در درک شرایط کنونی ایران، در این نکته نهفته است که شرایط ذهنیای که در تقریباً کل جامعه عمل میکند، میتواند پرولتاریا، خرده بورژوازی و بورژوازی را حداقل در یک محور بنیادین و مشترک در جامعه، به وحدت عمل برساند... خردهبورژوازی احساس خطر در حد نابودی کند و بورژواها نیز احساس ناآرامی و نارضایتی، بیقدرتی، بیمعنایی، بیقاعدگی و محجوری سیاسی میکنند».
حرکت امروز بازاریان تهران چه تفاوتی با قیام دیماه گذشته دارد؟
ویژگیهای برجسته این حرکت جدید اینهاست:
- بازاریان به میدان آمدهاند و این بهلحاظ سیاسی و اجتماعی و حتی تاریخی در ایران، معنی خودش را دارد.
- این تنها یک اعتصاب مثل اعتصابهای قبلی بازار نیست. اعتصاب امروز بازاریها همراه با اعتراض با اشکال رادیکال است. بهعنوان نمونه میتوان گفت حرکت امروز بازاریان امروز خیلی زود به شعارهایی مثل مرگ بر اصل ولایت فقیه و مرگ بر دیکتاتور بالغ شد
- در انقلاب دیماه این عمدتاً فرودستان جامعه و بیکاران و ارتش گرسنگان بودند که به میدان آمده بودند. گرچه این بار نیز، باز نیروی اصلی هستند. اما بازاریان و قشر متوسط هم به آنها پیوستهاند چرا که آنها هم دارند همه چیز خود را از دست میدهند.
- به این ترتیب در جامعه امروز ایران تقریباً دیگر هیچ قشر و طبقهیی نمانده که در برابر رژیم به میدان نیامده و بهپانخاسته باشد.
آیا این حرکتها با سرکوب، مهار شدنی هستند؟
خیر! صرفنظر از افت و خیزهایی که در هر قیام و هر انقلابی وجود دارد و طبیعی هم هست.
اما همچنان که در قیام دیماه هم روشن شد، این حرکت متوقف شدنی نیست. کما اینکه دیدیم جامعه ایران پس از آن قیام تا امروز حتی یک روز هم آرام نبود، از اهواز تا هموطنان عرب خوزستانی ما، تا کشاورزان هستی از دست داده اصفهان تا بازاریان و کسبه کردستان تا عموم مردم در کازرون و از رانندگان کامیون و کارگران هیچ روزی جامعه از خروش و قیام خالی نبوده است. چرا که دلایل و انگیزههای قیام دیماه قویتر شدهاند و نه کمتر و ضعیفتر!
و اکنون هم آنچه در خیابانهای تهران مشاهده میگردد در واقع اوج تازهیی از همان قیام است و از سوی دیگر، رژیم هم طی این مدت نشان داده است که هیچ راهکاری ندارد. یک نمونه این عجز رژیم در یافتن راه خروج از این بحران انقلابی، همین وضعیت ارز است که پیش چشم رهبر و رئیسجمهور نظام و کل حاکمیت، روزبهروز و پله به پله پیش رفت تا به نقطه امروز رسید و آنها هم دیدند و گفتند اما هیچکاری برای حل آن نتوانستند انجام دهند!
دیشب در یک گفتگوی تلویزیونی رژیم مجری گفت:
«کسی نمیآید درباره این موضوعات جواب بدهد! توضیح بدهد! مثلاً مسئولان دولتی بیایند توضیح بدهند بگند نقشه شون چیه؟ برنامه شون چیه؟ چه کارهایی قراره انجام بدهند؟ اینکه همینجوری در فضای سکوت خبری بگذاریم بمانه خب ممکنه شایعات خدایی نکرده شکل بگیره توسعه پیدا بکنه، ممکنه خدایی نکرده دشمنهای کشور از این فضا استفاده کنند».
درخشش یک بحران دیگر بر تارک دیگر بحرانهای رژیم!
این تحلیلهای حکومتی و این اظهارنظرها که با ابراز وحشت هم همراه هستند، همگی نشاندهنده این واقعیت هستند که در دستگاههای تبلیغاتی خود رژیم مانند تلویزیون هم، توقع و انتظار حل مشکل، سمت و سوی ناامیدی گرفته و پیامدهایی که دستگاه تبلیغاتی رژیم هم به حتمیت وقوع آن معترف است، شدت یافتن اعتراضها و حرکتهای مردمی است.
چرا که عوامل رژیم خود نیز بهتر از هر کس دیگری میدانند در قبال اینگونه توقعها، حاکمانشان تنها به فکر چپاول و غارت و پرکردن جیب خودشان هستند. همانطور که آخوند جوادی آملی اعتراف کرد:
« یک عده که فرار کردهاند!
یک عده دیگر هم در فکر فرارند
و پولها را به بیرون انتقال دادهاند!»
در چنین شرایطی حداقل بر روی کاغذ، تنها یک راه برای رژیم باقی میماند و آنهم سرکوب است در حالیکه هر اقدام رژیم برای سرکوب و خاموش کردن قیام،آتش آن را شعلهورتر میکند! بنبستی که در بالای تمامی بنبستهای رژیم میدرخشد! و مردم را به پیشروی بیشتر، تحریک میکند.