نگرانی روحانی از اعتراض مردم در اثر فشار و گرسنگی
در حالی که آخوند روحانی «نگران از اعتراض مردم در اثر فشار و گرسنگی» است و با این توجیه اجازه قرنطینه و متوقف کردن فعالیتهای اقتصادی را نمیدهد، ویروس کرونا برای تهاجم به هستی مردم خیز بلندتری برداشته است؛ و عملاً از سوی نظام ولایت فقیه راهکار مؤثری به جز گفتار درمانی اجرا نمیشود. اما این همهٔ مشکل نیست. با اینکه به ظاهر کسب و کارها متوقف نشده و هرکس جهت کسب روزی میتواند خود را بر سر کار و باری برساند، خطر دیگری در کمین ایستاده است: فلاکت!
شاخص فلاکت رکورد ۲۶درصدی زد
بنا به تازهترین گزارش مرکز آمار از وضعیت اقتصادی کشور در طی ۳سال گذشته با افزایش ۲۶درصدی شاخص فلاکت و رسیدن آن به ۴۵.۴ درصد نزدیک به ۵۰درصد جمعیت کشور به زیر خط فقر سقوط کردهاند. حالا دیگر همگان میدانند که فلاکت یعنی جمع نرخ بیکاری و نرخ تورم.
شاخص فلاکت در ایران یکی از دستآوردهای این نظام ضدمردمی است؛ و پوست و گوشت مردم نیز با آن آشنایی دیرینهای دارد. بهگفته همین مرکز در سال۱۳۹۵ آمار که با وجود عبور از اتاقهای تجمیع! به رقم ۱۹.۳ رسیده بود، از ۲۰.۳ در سال۱۳۹۶ هم گذشت و به ۳۸.۹ در سال۱۳۹۷ رسید؛ و در سال۱۳۹۸ تا رقم بیسابقه ۴۵.۴ بالا رفت؛ و تقریبا نیمی از مردم ایران را به زیر خط فقر کشاند. بگذریم از اینکه در تابستان گذشته این رقم به ۵۳.۱ درصد نیز صعود کرد و دولت آخوندی برای اولین بار اعتراف کرد که بیش از نیمی از مردم در فقر دست و پا میزنند. طبق همین آمارها ایرانیها در سال۱۳۹۸ شش درصد فقیرتر از سال پیش از آن گشته و فلاکت بارتر در نظام ولایی به زندگی ادامه دادهاند.
تفاوت آمارهای دولتی با واقعیت
ای کاش فقر و فاقه اهالی این سرزمین که از نعمتهای خداوندی چیزی کم ندارند همین مقداری بود که آخوندهای ریاکار و کارگزاران فاسدشان میگفتند ولی دیگر هیچکس این آمارهای ساختگی باور ندارد و دستاندرکاران غارتگرشان نیز به این امر معترفند. روزنامه حکومتی تجارت در۲۲تیر۹۹مینویسد:
«اگر آماری که از سوی مرکز آمار اعلام شده را ملاک بگیریم و به این آمارها اعتماد کنیم، فلاکت زدگی در همین اندازه ۴۵درصد است اما اگر با انتقادهایی که همواره از سوی کارشناسان و نمایندگان مجلس و اقتصاددانان مطرح میشود و گویای غیرواقعی بودن آمارهاست، وضعیت را بررسی کنیم، بیشک عدد بسیار بیشتر و بالاتر از اینهاست».
تجارت توضیح میدهد:
«اعداد اعلام شده مربوط به سال۹۸ است و اکنون که ۴ماه از سال۹۹ گذشته، میزان تورم و گرانی بسیار بیشتر از گذشته است و قطعاً میزان گرانی و تورم و البته بیکاری نیز رشد چشمگیری داشته که اگر بخواهیم آنها را ملاک بگیریم امروزه بسیار بیشتر از ۴۵درصد جمعیت کشور به زیر خط فلاکت سقوط کردهاند».
دستک و تنبک روحانی از شیر نفت بود
عملکرد دولت آخوند روحانی چنان افتضاح است که حامیان رسانهیی و اقتصاددانان از فرنگ برگشتهاش هم اذعان میکنند همان رشد دو رقمی سال۱۳۹۵حاصل برجام و باز شدن شیرهای نفت بسوی استکبار جهانی بود. والا بدون این منبع که متعلق به همه ایرانیان حال و آینده است، هیچ تدبیر! و کلیدی! از سوی او بکار نرفته است. روزنامه حکومتی جهان صنعت (۲۲تیر۹۹) با اشاره به اینکه «عملکرد دولت در سایر متغیرهای اقتصادی نیز نگران کننده است» مینویسد:
«بعد از نرخ رشد اقتصادی ۱۴درصدی سال۹۵ که اساساً نتیجه توافقنامه برجام و گشایشهای اقتصادی پس از آن بود، [روحانی] بر مسیر مناسبی حرکت نکرده و از موقعیت پیش آمده برای بهبود وضعیت اقتصادی استفاده نکرده است. آنطور که بهنظر میرسد، دستاورد دولت در زمینه رشد اقتصادی نتیجهٔ سرازیر شدن دلارهای نفتی به اقتصاد بوده و دولت را قادر ساخته چنین رکوردی را از آن خود کند».
جهان صنعت ضمن عزاداری برای اقتصادی که بعد از بسته شدن برجام «در ماتم فرو رفت و مسیر رو به زوال خود را آغاز کرد» میافزاید:
«آمارها نیز نشان میدهد که بعد از تجربه رشد مثبت ۱۴درصدی در سال۹۵، رشد اقتصادی به ۴.۳ درصد در سال۹۶ و ۴درصد در سال۹۷دست یافت. بدترین عملکرد دولت در این حوزه نیز با ثبت نرخ ۶.۳درصدی به زمستان سال گذشته مربوط میشود. رشد اقتصادی بدون نفت نیز در این مدت عملکرد مشابهی داشته و همزمان با خروج اقتصاد از وادی رونق، عملکرد بدی از خود به یادگار گذاشته است».
رشد فلاکت! اجرایی شدن برنامه ششم
اینکه هیچ برنامهٔ ۵سالهای در ایران تحت حاکمیت آخوندها پیش نرفته و اجرایی نشده است، مورد اتفاق عموم اقتصاددانان است؛ با این وجود «اعرابیهای» حاکم بر ایران چهار نعل در راه «ترکستان» مدعی حرکت به سوی «کعبهاند!»
با اینکه در برنامه ششم، رشد اقتصادی ۸درصدی پیشبینی شده بود، اما در سال۱۳۹۷ این رشد به منفی ۴درصد رسید؛ و در سال گذشته رشد بدون نفت به منفی ۲.۵ تنزل کرد؛ و تورم از ۲۸درصد سال۱۳۹۵ به ۳۵درصد و نرخ بیکاری رسمی به بالای ۱۰درصد صعود کرد.
روزنامه حکومتی اقتصادسرآمد (۲۲تیر۹۹) اعلام کرد:
«پیشبینی ضریب جینی برای سال آخر برنامه ششم توسعه ۰.۳۴ است که این شاخص در پایان سال۱۳۹۷ به حدود ۰.۴۰ و در پایان سال گذشته تا۰.۳۹ رسیده است».
کاسه چه کنم دولت، مردد میان نان و جان
حال نظر به وضعیت آشفته و از خط قرمز گذشتهٔ کشتارکرونا، از دو گزینهٔ نگاه داشتن مردم در خانهها (قرنطینه) و گسیل میلیونی آنان به سوی مراکز تولید و تجارت کدامیک ارجح و ضروری و حیاتی است؟
بدون شک اگر نظامی مردمی که به فکر هستی و زندگی آبرومندانه مردم بر سر کار بود، راهحل اول را انتخاب میکرد. کما اینکه بسیاری از دولتها نیز این راهحل را در مرحله اوج هجوم کرونا را در پیش گرفتند تا از مرحله خطر عبور کردند. اما رژیم آخوندی نه میخواهد و نه میتواند هیچکدام از این راهحلها را اجرایی کند و در عوض در اثر تبعات اتخاذ سیاستهای متناقض هم راه را برابر کشتار بیشتر کرونا تسهیل میکند و هم به فلاکت و فقر و بیچیزی مردم دامن میزند. این سیاست ناشی از همان بنبست مرگباری است که نظام ولایت تا خرخره در آن اسیر است.
خطر قیام و طغیان؛ کابوس حکومتکنندگان
نمکی وزیر بهداشت رژیم آخوندی پس از بالا و پایین کردنهای زیاد بالاخره لب به سخن باز کرد و به آنچه نباید، اعتراف کرد:
«گزارشهای امنیتی برای ما میآید. اینکه دوستان از فقر و تهیدستی به سمت طغیان میروند. جدی است. رئیسجمهور و نیروهای امنیتی باید به معیشت و عدم شکلگیری طغیان فکر کنند... اقتصاددانها باید راهکار ارائه میکردند که چگونه مملکت را در شرایط سخت کرونا اداره کنیم که طغیان و فقر ناشی از کرونا نداشته باشیم» (تابناک ۱۸تیر۹۹).
***
آری، جامعه ایران درگیر نبرد سرنوشت است؛ نبرد برای حق با شرافت زیستن و با عزت نفس زندگی کردن، حق آزادی و آبادانی سرزمین خود، و حق نسلهای آینده! هیچکس به پایان این وضعیت ضدانسانی کمترین توهمی نسبت ندارد. آخرین مراحل این کشاکش سرنوشتساز بین فاشیسم مذهبی از یکسو و مردم و جوانان آگاه و دلیر به نقطه نهایی رسیده است. بوی خوش بهار و باران به مشام میرسد.