دگردیسیِ هویت دانشگاه
در آستانهی ۱۶ آذر، پرده برداشتن از روی بیشترین تحمیلات، کنترلها و سرکوبگریهای حکومتی در دانشگاهها و نیز پرداختن به راههای شکستن این دیوارها، یک ضرورت است. این سرکوبگریها و کنترلها میخواهند توان، امید و انگیزهی دانشجویان را در سر کلاسها منکوب کنند تا چشمانداز هرگونه تغییر را از منظرشان پاک نمایند. میخواهند هویت دانشگاه را تغییر بدهند. میخواهند در یک دگردیسیِ ارتجاعی ــ تمامیتخواهی، دانشگاه را بخشی از ساختار امنیتی و اطلاعاتیِ وابسته به حکومت کنند.
هستیِ یک کشور
دانشگاه نبض تیپندهی هستیِ سیاسی، اجتماعی و علمی یک کشور است. کلید آیندهی مردمان یک کشور در دست دانشگاه است. بنیادهای فرهنگ، هنر، ادبیات، تاریخ، فلسفه و علوم انسانی که تمدن و تجدد و پیشرفت یک ملتی را نمایندگی میکنند، در نهاد دانشگاه است.
حالا تصور کنید که حکومتی در حال دمیدن انواع ویروس به این نهاد فرهنگی ــ علمی ــ انسانی است؛ بهراستی وضعیت اکنون و آیندهی کشور گرفتار چه سرنوشت شومیست!
ویروسشناسی
تصویرهای فضای حاکم بر دانشگاههای کشور ــ بهطور خاص پس از قیام ۱۴۰۱ ــ نشانیِ این ویروسها را میدهند:
ــ اختناق سیاسی و امنیتی، وجه بارز حضور مأموران حاکمیت در امور آموزشی است. هیچ جای دانشگاه نیست که از دوربینهای کنترلی، در امان باشد. تمام ورود و خروجهای دانشجویان تحت کنترل و بازرسی است.
ــ سرکوب سفید، حاکمیت بهصورت سازمانیافته دست به هر جنایتی علیه دانشجویان میزند تا صورت مسألهی جنبش دانشجویی را پاک کند، تا دانشجو را از عنصر انقلابیگری دور کند. در همین رابطه حتی تلاش کرده است که اعتیاد را به جمع دانشگاه تحمیل کند.
البته دانشجویان آگاه و ضد ارتجاع آخوندی، تسلیم نمیشوند و مقابله میکنند؛ همانگونه که در قیامهای ۷۸ تا ۱۴۰۱ علیه حاکمیت بهطور عام و علیه بهبند کشیدن دانشگاه بهطور خاص شوریدند.
ــ خالی کردن دانشگاه از اساتید دانشمند، اصیل، باسابقه، ملی و مستقل و جایگزینی با معلمنماهای بسیجی و سهمیهبندیِ حشدالشعبی، ضربهیی کلان بر اعتبار دانشگاه و انگیزهی علمی و افق آینده زده است. این جایگزینیها از کودتای ضدفرهنگی بهار ۱۳۵۹ شروع شد و بهطور خاص پس از قیام ۱۴۰۱ اوج گرفت. شتاب گرفتن فراز مغزها از ایران نیز از دلایل بیاعتبار شدن دانشگاه و علوم در سایهی حاکمیت تمامیتخواه ولایی ــ آخوندی است.
ــ تحریف تاریخ معاصر ایران ــ که مملو از مبارزات آزادیخواهی و ضد ارتجاعی و ضد استعماری است ــ و جایگزینی روایتهای حکومتی، یکی دیگر از شگردهای تمامیتخواهی با هدف انطباق دانشگاه با روایتهای حوزوی ــ آخوندی است. مواردی هست که دانشجویان ابراز میکنند «مصدق کمونیست بود، عامل انگلیس بود و علت بدبختی الآن ایران بهدلیل ملی کردن نفت توسط مصدق است»! نمونهیی هست که از دانشجویی دربارهی ۱۶ آذر پرسش میشود، پاسخ میدهد که ۱۶ آذر، روز تسخیر لانهی جاسوسی است!
ــ حاکمیت تمام تلاش خود را متمرکز کرده است تا تاریخچهی جنبش دانشجویی را از تابلو تاریخچهی دانشگاه و دانشجو پاک کند تا زمینهی تفکر مترقی و آزادیخواهی را از هویت دانشگاه بزداید. بههمین دلیل طیفی قابل توجه از دانشجویان سالهای اخیر، از پیشینهی جنبش دانشجویی بیخبرند! در این طیف هستند کسانی که از نقش دانشجویان در قیامهای همین دو سه دههی اخیر بیاطلاعاند!
اینها ویروسهای دمندهی حکومت به جان دانشگاه برای بیحس کردن، بیتفاوت نمودن و از دور خارج کردن نقش دانشجو و دانشگاه در تأثیرگذاری بر حیات سیاسی ــ اجتماعی هستند. اینها برای تبدیل دانشگاه به دنبالهی ساختار نظام سیاسی ــ عقیدتیِ حاکمیت هستند.
چه باید کرد؟
گام نخست، عزم درست برای ویروسزداییِ حکومتی از پیکر و جان دانشگاه و بازگردان هویت دانشگاه به آن است.
باید بر پیکر دانشگاه این روح زندهی دوران را دمید که رسالت تاریخیِ جنبش دانشجویی نه مرده، نه خاکستر شده بلکه زنده است و باید خاکستر حکومت را از آن زدود.
باید دانشجو جایگاه تاریخی و اجتماعیاش را پیدا کند. عامل مهم برای تحقق این امر، فرصت شمردن ۱۶ آذر برای زنده کردن فرهنگ جنبش دانشجویی است.
دانشجو باید تاریخ معاصر خود را بهطور علمی و اصولی ــ و بهدور از هرگونه دخالت حکومتی ــ بشناسد. دانشجو باید بداند که از دههی ۶۰ تا کنون، بیش از ۴۳ درصد شقایقهای جاویدنام آزادی، از صحن دانشگاههای ایران برخاستند. دانشجو باید بداند که تمام قیامهای سه دههی اخیر از ۷۸ تا ۱۴۰۱ را دانشجویان ایران بهپای داشتند.
جوهر فعالیتهای دانشجویی باید زنده کردن روحیهی تسلیمناپذیری، مقاومت، شجاعت و اتحاد برای درهمشکستن تحمیلات و اجبارات حکومتی در راستای نجات دانشگاه از اختاپوس حکومتی باشد.
اصلیترین بنبستشکنیها
از آنجا که حاکمیت با تمام قوا در پی انکار هرگونه آلترناتیو و مقاومت سازمانیافته در برابر خود است، باید بر این نکته تأکید نمود که یکی از اصلیتری راههای نجات دانشگاه از خمودی و رخوت دلخواه حکومت، پیوند یافتن دانشجویان با مقاومت سازمانیافته است. دانشجویان باید بدانند که یک مقاومت سترگ سازمانیافته با قدمت و تجربهی ۶۰ سال مبارزهی پایدار با دیکتاتوریهای شاه و شیخ، جریان دارد و در دسترس است.
سازمان دادن و تشکل دوبارهی جنبش دانشجویی، با بنبستشکنی از طریق به چالش کشیدن دیوارهای تحمیل و سرکوب در دانشگاهها میسر خواهد شد. گرامیداشت و ستایش حقیقیِ ۱۶ آذر ۱۴۰۴، خیزش خجستهی جنبش دانشجویی است.