روز سهشنبه ۱۸ آذر، کارگران مجتمع گاز پارس جنوبی پس از ۱۸ هفته اعتراض پیاپی، یک تظاهرات گسترده با جمعیتی انبوه را در عسلویه برگزار کردند. با وجود مسدود شدن مسیرهای اصلی توسط نیروهای حکومتی، بیش از پنجهزار تن از کارگران و خانوادههایشان در این اجتماع بزرگ گرد آمدند و بهصورت منظم و متحد به سمت ساختمان فرمانداری راهپیمایی کردند. تظاهرات عسلویه به گفتهٔ شاهدان، از نظر تعداد، گستردگی و انسجام، یکی از بزرگترین اعتراضات ثبتشده در صنعت نفت محسوب میشود.
کارگران در حالی که با صدای بلند شعار میدادند: «حاصل دسترنج ما، گمشده سهم ما»، «وعده وعید کافیه، سفره ما خالیه»، و «توپ، تانک، فشفشه، پیمانکار باید حذف بشه!»، خواستار پایان دادن به استثمار سیستماتیک و مضاعف خود و پرداخت مطالبات عقبافتاده شدند. آنها شعار میدادند: «دو به دو اداری، نبرد با بیگاری»، «حقوق حقهمان را میخواهیم، تا روز آخر ایستادهایم»
در همان روز ۱۸ آذر که تظاهرات کارگران در عسلویه برگزار شد، در جلسه پرتلاطم مجلس رژیم در تهران، نجیب حسینی «زنگ خطر» بحران معیشت را به صدا درآورد و خطاب به دولت در گلمانده، گفت: «فاصله میان آنچه در اسناد و اهداف برنامه نوشته شد و آنچه در عمل اتفاق افتاد کم نیست بلکه به قدری جدی هست که باید زنگ خطر را برای سیاستگذاری اقتصادی کشور به صدا درآورد... تورم قرار بود تک رقمی شود اما امروز همچنان اصلیترین دغدغه معیشت مردم سایه تورم است که سایه سنگین آن بر سفره خانوارهای کارگری و بازنشستگان و کارمندان افتاده است».
در تظاهرات عسلویه، این شعار که «توپ تانک فشفشه، پیمانکار باید حذف بشه»، به قدرت سرکوب نظام و نیروی سپاه اشاره دارد که بهعنوان پیمانکار، شیرهٔ جان کارگران را میمکد و تظاهر کنندگان گرد آمدهاند تا خواستار «حذف» این ستم و استثمار ظالمانه شوند.
دربارهٔ سابقه این ستمگری و غارت دیرپای دسترنج کارگران، روزنامه حکومتی اعتماد در ۳بهمن۱۴۰۱، زیر تیتر «فقر کارگران عسلویه در بزرگترین میدان گازی جهان» نوشت: «بیش از یک دهه است که کارگران شاغل در مجتمع گاز و نفت پارس جنوبی، بابت تضییع حقوق قانونی و صنفی خود توسط پیمانکاران ارکان ثالث معترضند و در این مدت، اعتراضات صنفی کارگران بارها چنان گسترده بوده که مسئولان وزارت نفت، سازمان تأمین اجتماعی، مسئولان استانداری و شورای تأمین استان بوشهر و حتی دستگاه قضایی، ناچار به مداخله شدهاند اما با از سرگیری اعتراضات در ماههای بعد، معلوم شده پیمانکاران برنده مناقصهها و مزایدهها در پایتخت اقتصادی ایران، چنان خاستگاه غیرقابل نفوذی دارند که یکسوم از محدوده ۴۶ هزار هکتاری «پارس جنوبی» در شهرستان عسلویه را حدود و ثغوری منفک از تقسیمات کشوری دانسته و خودمختار، به وعدههای کاغذی درباره حقوق صنفی کارگران، پشت پا میزنند».
تظاهرات کارگران عسلویه یک نمونه منحصر بهفرد نیست، یک روز قبل از این خیزش اعتراضی (۱۷ آذر)، بازنشستگان مخابرات در یک حرکت هماهنگ، با فریاد علیه ستمگری نهادهای وابسته به خامنهای، در شهرهای تهران، سنندج، بیجار، تبریز، دزفول، فارس، کرمانشاه، مریوان، زنجان، مشهد و خوزستان دست به تجمع زدند. در سایر نقاط کشور نیز شاهد تظاهرات اعتراضی علیه ستم و غارت آخوندی و گرانی سرسامآور کالاهای اساسی و مایحتاج اولیه زندگی مردم نظیر مواد غذایی بودیم.
اعتراضات زحمتکشان و محرومان در شرایطی است که حکومت آخوندی در زمینههای مختلف اقتصادی و اجتماعی و سیاسی با شکستهای جبرانناپذیر مواجه است. رژیم در بنبست کنونی برای جبران کسری بودجه خود به تشدید غارتگری و دست بردن در جیب مردم نظیر افزایش مالیاتها و گران کردن بنزین روی میآورد. خامنهای ضحاک برای کنترل اوضاع، بر ابعاد سرکوب و شمار اعدامها میافزاید، اما وقتی کارد به استخوان زحمتکشان میرسد و فریادهای اعتراض بالا میگیرد، زنگ خطر قیام در مجلس ارتجاع هم به صدا در میآید.