خیزشهای اجتماعی با تکوین در اواخر تیرماه، بهصورت دومینووار جامعهٔ ایران را به تلاطم درآورده و شرایط جدیدی را در برابر حاکمیت، مردم و نیز نیروهای برانداز قرار داده است. با یک فلاشبک به شرایط اجتماعی قبل از قیام خوزستان میتوانیم شکلگیری خیزشها را بررسی کنیم.
تحریم سراسری انتخابات فرمایشی در خرداد۱۴۰۰، نه بزرگ مردم ایران به استبداد دینی بود. در این رفراندم غیررسمی، مردم فراتر از رأی منفی به رئیسجمهور انتصابیخامنهای، کلیت نظام شکل گرفته بر سنگبنای ولایت فقیه را طرد و تحریم کردند. بهفاصلهٔ کمتر از یک ماه، خیزشهای اجتماعی شروع شد و دوران جدیدی را شکل داد. این دوران با ظهور حرکتهای اعتراضی تعریف میشود. قیام خوزستان نخستین پیشلرزهٔ این آتشفشان در راه بود. فوران این ماگمای آتشین باعث پیشلرزههای دیگری در نقاط مختلف ایران شد که هنوز ادامه دارند.
ویژگی خیزشهای اخیر
چند ویژگی را برای این سلسله خیزشها میتوان برشمرد:
۱ـ قابلیت گسترش دارند.
۲ـ ادامهدار هستند.
۳ـ زنجیرهوار روی هم تأثیر میگذارند.
۴ـ از یکدیگر پشتیبانی میکنند.
۴ـ شعارهای آنها سیاسی است و اصل ولایت فقیه و رأس حاکمیت را هدف قرار میدهد.
۵ـ از سرکوب و بگیر و ببند نمیهراسند.
۶ـ بهرغم پراکندگی اقلیمی یک هدف را پی میگیرند.
۷ـ همبستگی مردم را برمیانگیزند و از پایگاه اجتماعی برخوردارند.
۸ـ گستردگی جغرافیایی و استمرار آنها نیروی سرکوبگر رژیم را غافلگیر و متفرق و طبعاً خسته و فرسوده و مستأصل میکند.
با این اوصاف میتوان گفت ایران در معرض یک انقلاب قرار دارد. نسلی که انقلاب۵۷ را تجربه کرده میداند که این گدازهافشانیها و زمینلرزهها مقدمهٔ وقوع آتشفشان است.
عبور مردم از باندهای حاکمیت
روزنامهٔ حکومتی آرمان ۱۱مرداد۱۴۰۰ به اذعان به سلسله خیزشهای اخیر و برآمد آنها نوشته است:
«عبور گروههای اجتماعی از جریانهای سیاسی [منظور باندهای حاکمیت] باعث شده مطالبات گروههای اجتماعی به شکل نامتمرکز و متکثر بروز و ظهور پیدا کند؛ تجمعاتی که آغاز و پایان مشخصی ندارند و مطالبه محوری آنها مشخص نیست. با این وجود به بهانههای مختلف شکل میگیرند».
این روزنامه، در گفتگو با یک جامعهشناس حکومتی بهنام تقی آزاد ارمکی اعتراف میکند «آن چیزی که امروز در جامعه در حال رخ دادن است، مقدمه شکلگیری جنبش اجتماعی است».
فرسایش نیروهای سرکوبگر
آنچه در مورد خصوصیات و ویژگیهای خیزشهای اجتماعی اخیر گفتیم در این گفتگو مورد تأیید قرار گرفته. جامعهشناس حکومتی، در بخشی از گفتار خود به فرسودگی نیروهای سرکوبگر در قبال قیامآفرینان اشاره میکند. این فرسودگی هر چه پیشتر برویم بیشتر خواهد شد.
«بهدلیل تکثر گروههای اجتماعی و مطالبات آنها ما با یک نیروی عظیم اجتماعی پنهان مواجه هستیم که بهصورت نامتمرکز و متکثر امکان بروز و ظهور دارد. در چنین شرایطی همه نیروهای امنیتی، سیاسی و انتظامی باید در وضعیت هوشیاری قرار داشته باشند و در صحنه حاضر باشند. این در حالی است که تنها باید بخشی از نیروهای انتظامی در صحنه باشند و بقیه در حال استراحت باشند. تداوم چنین وضعیتی باعث میشود نیروهای انتظامی و سیاسی دولت خسته شوند. باید مسائل مختلف را به یک یا دو مسأله تبدیل کرد. این در حالی است که در شرایط کنونی ما با مشکلات و بحرانهای متعددی مواجه هستیم. به همین دلیل نیز همه نیروهای انتظامی و سیاسی پای کار آمدهاند و در نتیجه خسته میشود».
«تنفیذ» یک جلاد
خامنهای در حالی مراسم «تنفیذ» ابراهیم رئیسی را برگزار میکند که شهرها در زیر پای دیکتاتوری دینی به لرزه درآمدهاند. بحران تکپایگی اکنون پیامدهای خود را به نمایش میگذارد. این بحران چنان غیرقابل مهار است که جامعهشناس حکومتی نیز نمیتواند آن را کتمان کند.
«این وضعیت در آغاز بهکار دولت آقای رئیسی نیز وجود خواهد داشت و ما در آینده نیز با تجمعاتی مواجه خواهیم بود».
این خیزشها چنان موجودیت کل نظام را زیر سؤال برده که آرزو میکنند ایکاش صبغهٔ اقتصادی داشت و در زیر تیتر جنبش مدنی قابل تحلیل بود یا میشد با مذاکره، مطالبات آن را بهتعویق انداخت.
«ما در مقطع عجیب تاریخی قرار گرفتهایم. بههمین دلیل باید تلاش کنیم اعتراضات بهشکل مدنی بروز پیدا کند و کسانی نمایندگی تجمعات را برعهده بگیرند که بتوان با آنها گفتگو کرد و مطالبات اجتماعی را به تعویق انداخت».
***
فرصت و زمان برای کاشها و حسرتها به پایان رسیده است. خشم عریان جامعه و وضعیت انفجاری آن خبر از پایان یک دوران و آغاز دوران دیگری میدهند؛ دورانی پر از خیزش و قیام برای مردم ایران و افول و نابودی برای استبداد دینی.