بسیاری بیصبرانه منتظر جرقهای در فاز پایانی رژیم جهل و جنایت هستند. این رژیم پوسیده به یمن تلاشهای مقاومت ایران و خیزشهای مردم و جوانان ایرانزمین به لاشهای تبدیل شده است و فقط باید توسط کانونهای شورشی و سیل خروشان مردم در زبالهدان تاریخ بشر به ابدیت سپرده شود.
علت اینکه چرا تاکنون همه مردم زیر یک سقف بهعنوان آلترناتیو جای نگرفتهاند را باید در بررسی پروسه سوءاستفاده رژیم از مردم در جهت حفظ بقای نظام جستجو کرد.
مقاومت یک صد ساله مردم ایران با شروع انقلاب مشروطه و جنبش مشروطهخواهی مردم ایران و مبارزه با چهار دیکتاتوری، ایران امروز را چنین ترسیم میکند. پیش از انقلاب مشروطه؛ سیاست ایران در معادله بین دربار از یکطرف و نیروهای استعماری و خوانین که به شکل ملوک الطوایفی در اینجا و آنجای کشور حکومت میکردند بسته میشد و مردم هیچ نقشی در تعیین سرنوشت خود نداشتند. ولی با شروع انقلاب مشروطه نیروی مردم به میدان آمد و از آن سال به موازات جنایت و فساد و چهار دیکتاتوری مبارزات خلق قهرمان ایران نیز ادامه یافت، از میرزای جنگل تا خیابانی تا پسیان تا مصدق و تا فداییها و مجاهدین.
انقلاب ضدسلطنتی ناتمام سال۱۳۵۷
شروع حکومت جهل و جنایت با راهزنی انقلاب توسط خمینی و کمک استعمار با هدف نابودی نسل و نیروهای انقلابی و آگاه بود. سوءاستفاده از احساسات پاک مردم ایران، اولین و بزرگترین سرمایه رژیم برای تثبیت حاکمیت شد.
چگونه؟
رژیم خمینی با پایین بردن سن رأی دهندگان در سال۱۳۵۸ از ۱۸ سالگی به ۱۶سال، تعداد کسانی را که در انتخابات شرکت کردند بالا برد. به این ترتیب از احساسات نوجوانان سوءاستفاده کرد، همانگونه که بعدها در جنگ ضدمیهنی با عراق، برخلاف قوانین بینالمللی بسیاری از کودکان زیر ۱۵سال را در جبهههای جنگ به کشتن داد.
در طول جنگ ایران و عراق، کودکان به بسیج اعزام میشدند و در جنگ از جمله بهعنوان سپر انسانی به جلو فرستاده میشدند.
والدینی که متموّل و آگاه بودند کودکان زیر۱۴ سالهشان را قبل از اینکه از کشور ممنوع الخروج شوند خارج میکردند و به این ترتیب مانع از قربانی شدن فرزندانشان در جنگ ضدمیهنی و سوءاستفاده رژیم میشدند.
در ابتدای انقلاب، خمینی تلاش میکرد از محبوبیت سازمان مجاهدین خلق به نفع سلطه خود بهرهبرداری کند اما نمیدانست که مجاهدین اهل سازش و زد و بند و کوتاهآمدن از اصول و خیانت به آزادی و آرمانهای انقلابی خود نیستند.
سازمان مجاهدین خلق بهدلیل مخالفت با سیاستها و قوانین نظام نو پای ولایت فقیه مورد خشم و غیظ خمینی واقع شد. سازمان مجاهدین مشخصاً با قانون ولایت فقیه، با وضع قوانین قصاص در کشور، با زندانی کردن دگراندیشان و اعدامهای خودسرانه و انتقام جویانه و… مخالف بود و در نشریات خود آن را استمرار دیکتاتوری و سلطه ارتجاع مینامید.
بنا بر برآوردهای اولیه عمر آزادیهای نیمبند دموکراتیک بیش از ۶ماه طول نمیکشید. مجاهدین به رهبری مسعود رجوی برای طولانیتر کردن این زمانبندی باید بسیار هوشیار عمل میکردند.
با بررسی فعالیتهای سیاسی انقلابی مجاهدین خط کارشان به قرار زیر مشاهده میشود:
۱-افشاگری نسبت به ماهیت خمینی و جریان انحصارطلب ارتجاعی
۲- حفظ و گسترش وحدت بین نیروهای ترقی خواه و انقلابی و تشکیل یک جبهه متحد در مقابل ارتجاع
۳- استفاده حداکثر از امکان فعالیت سیاسی و آخرین ذرات آزادی
۴-ایجاد ارتباط هر چه بیشتر با اقشار مختلف مردم و گسترش پایگاه اجتماعی
۵-اجتناب از رویارویی زودرس با خمینی از طریق خویشتنداری و پرداخت بها
۶-فعالیت سیاسی مستمر و حضور در تمام صحنهها با تمام قوا
پس از مدت بسیار کوتاهی رژیم به قسمتهای بیشتری از خواستههایش که اهداف خمینی بعد از انقلاب ضدسلطنتی بود رسید. از جمله آن ها:
۱- سرکوب گروههای سیاسی و انقلابی بهخصوص سازمان مجاهدین خلق ایران
۲- سرکوب مردم کردستان و اقلیتهای تحت ستم
۳- برقراری سانسور در مطبوعات و رسانهها
۴- سرکوب دانشگاهها و مراکز فرهنگی
۵-سرکوب شوراهای مردمی شکل گرفته در ادارهها، کارخانهها و کارگاهها
اولین حمله به مجاهدین و هواداران به دستور خمینی توسط حزب چماقداران جمهوری اسلامی شروع شد زیرا مجاهدین نماینده اسلام دموکراتیک و تفسیر نوینی از آن بودند. این نوع اسلام دکان هر نوع دجالیت آخوندی را تخته میکرد.
واکنش مردم در مقابل نظام جهل و جنایت
بخشی از مردم ایران با این رژیم پیوند «جانباز چند درصدی» و «شهید» خوردند و بخشی دیگر بهنحوی در مقابل رژیم سکوت کردند و برخی دیگر نیز از ایران تحت حاکمیت رژیم هجرت کردند. رژیم در این زمانها سعی در به دست آوردن قدرت بیشتر با سرکوب در داخل و تروریسم در خارج کشور کرد.
حالا پس از۴۲ سال، بخشی از مردم که با رژیم در این سالها همراه بودهاند متوجه شدهاند که چگونه رژیم از آنان و فرزندانشان سوءاستفاده کرده است و بار دیگر فرزندانشان را در قیامهای ۸۸ و۹۶ و ۹۸ در خیابانها به گلوله میبندد و یا در زندانها به آنان تجاوز میکند و آنان را تحت عنوان «خودکشی» بهقتل میرساند.
آنان که سکوت کرده بودند شاهد بودند که چگونه حلقه برگردن نظام ولایت فقیه با شعار «اصلاح طلب اصولگرا دیگه تمامه ماجرا» تنگ شده بود و باید موضعگیری قاطعی کنند. اصولگرا و اصلاحطلبان همان ویروس کشنده کرونا با ژن مشترک ولایت فقیه بودهاند که به این دوگونه دیگر اما کشنده، جهشیافته بودند.
شعارهای مردم نیز، با گذر زمان قیامها، در خیابانها نه تنها رادیکال تر میشود بلکه حاکی از ناتمام بودن انقلاب ضدسلطنتی در سال۵۷ در شعار «مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر» میباشد و در نهایت به «خامنهای قاتله، ولایتش باطله» میرسد.
نقش مردم و مقاومت مردم ایران در مبارزات
بعد از۴۲ سال مبارزه مجاهدین با رژیم، حالا رژیم بعد از قیامهای ۹۶ و ۹۸ و اعتراضات و اعتصابات گسترده در داخل کشور علت سرنگونیاش را در تنها اپوزیسیون سازمانیافتهاش میبیند.
رژیم دریافته است که اعدام و شکنجه و اتهامات دروغین به مجاهدین و شیطانسازی و موشک و تیر و تبر نه تنها مجاهدین را از بین نبرده است بلکه اشرف۳ در آلبانی به قلب تپنده مقاومت مردم ایران برای سرنگونی تبدیل شده است.
بیش از ۱۲۰هزار شهید از عزیزترین فرزندان ایرانزمین بهخصوص در قتلعام ۶۷، بیش از ۳۳هزار شهید، ریشه اتحاد برای مبارزه را در میان مردم ایران قویتر کرده است و جهان روزانه شاهد موفقیتهای مقاومت در صحنه سیاسی خارج از ایران و توسط کانونهای شورشی و مجاهدین جان برکف در داخل کشور است.
«با کشتن امام حسین حرمتی برای کسی باقی نمیماند»
به راستی قیام نهایی چه زمانی رخ میدهد؟ چرا با وجود بحرانهای عظیم سیاسی اجتماعی و اقتصادی هنوز این قیام رخ نداده است. پاسخ دقیقاً در همین جاست که زمان قیام را مردم تعیین میکنند. زمانی که بفهمند: «بعد از کشتن امام حسین حرمتی برای کسی باقی نمیماند»
تا زمانی که ما بهعنوان یک ایرانی و انسان آزادیخواه به این سؤال پاسخ ندهیم و در درون خود انقلابی عاشورا گونه نکنیم که چرا در مقابل اعدام حسین ها سکوت کردهایم نه انقلابی صورت میگیرد و نه ایران آزاد میشود زیرا که اندیشههای ویروسی کرونای کشنده با انواع جهشیافتهاش فقط تفاوت در سهمخواهی از جان و مال مردم ایران دارند و به این سؤال چرا که «با کشتن امام حسین حرمتی برای کسی باقی نمیماند» پاسخ نمیدهد.
کسانی که در خارج از کشور برای رژیم ایران لابیگری میکنند شریک جرم رژیم تروریستی هستند و باید محاکمه شوند. این اشخاص شانس بازگشت و استغفار از پیشگاه مردم ایران را هنوز دارند. با همراهی سازمان مجاهدین خلق، سرچشمه رود خروشان شهیدان میتوان در کنار مقاومت مردم و کانونهای شورشی علیه رژیم جنایتکار ایستاد.
دادخواهی شهیدان دهه شصت این فرزندان ایرانزمین بهخصوص قتلعام ۶۷ که جنایت علیه بشریت بوده است لازمه اتحاد علیه رژیم ضدبشری ولایت فقیه است.
الف. اسکویی ـ ۸فروردین ۱۴۰۰
مسئولیت محتوای مطالب وارده برعهده نویسنده است.