واکنش گستردهٔ ایرانیان به برگزاری دادگاه حمید نوری، جلوههای متنوعی از دادخواهی را نمایان کرده است. این جلوهها در روزهای دوم و سوم برگزاری دادگاه، نمود بیشتری یافتهاند. گویی استعدادهایی طی سالیان در کمین بروز لحظهٔ موعود شکوفایی دادخواهیشان بودهاند.
آنچه آمران و عاملان قتلعام بیش از ۳۰سال تلاش کردند در راهروهای مرگ، پنهان و تاریک بماند، این روزها در صحن دادگاه به نمایش گذاشته میشود. کیفرخواست دادستان، گویی پرتویی بر اتاقهای هیأت مرگ و راهرو انتقال زندانیان به قتلگاه افکنده است.
در کیفرخواست از سانسور و سکوتهای طولانی چند دهه برای کتمان روزها و هفتههای قتلعام، رونمایی میشود.
در کیفرخواست از اعمال روشهای جنایتکارانهٔ فراقضایی برای تسریع اعدامها پردهبرداری میشود.
در کیفرخواست از سوءاستفادهٔ دجالگرانهٔ مذهبی توسط خمینی و عاملان جلادش برای نفی هویت و حقوق زندانی، پردهبرداری میشود.
در کیفرخواست علیه حمید نوری پردهبرداری میشود که در قتلعام تابستان ۶۷ اصلاً دادگاه و قانون و قضا و حقوقی در کار نبوده و هر چه بوده یک فتوای مذهبی برای ارضای کینههای شخصی بوده است.
نه خمینی وقتی که داشت کلمات شقاوتبار فرمان بزرگترین کشتار جمعی در قرن بیستم را مینوشت، نه هیأت مرگ منتخب خودش و نه مجریان قتلعام، هرگز فکر نمیکردند که تمام صحنهها از تصمیمگیری تا اجرای کشتار جمعی زندانیان سیاسی مقاوم، در یک دادگاه به نمایش درمیآید. این است قدرت زمان و خاطرههای شهیدان که در شاهدانشان به ودیعه گذاشتند و دیکتاتورهای ابلهی مثل خمینی و وارثانش هرگز توان درک آن را نداشته و ندارند.
هموطنان ایرانی در روبهرو و اطراف دادگاه، انواع ابتکارات را به کار گرفتند تا جوهر و پیام دادخواهی را در بنرهای بزرگ عمودی، تراکتها، کلمات و تصویرها شکوفا کنند. جابهجای اطراف دادگاه شاهد صفوف متراکم پرچم ایران هستیم. پرچم ایران به دادخواهی از دژخیمان خمینی و متجاوزان به هویت ملی و تاریخی ایران آمده است.
ایرانیان در این سه روز، شغل و کارشان را کنار گذاشته و به مسئولیت انسانی و وظیفهٔ ملیشان قیام نموده و پاسخ میدهند. یک ایران، به نسبت فلات پهناورش در جلو دادگاه ناظر، افشاگر، روشنگر و هوشیار ایستاده است.
روبهروی دادگاه، شاهد رژهٔ لشکر سربداران ۶۷ هستیم. کهکشانی که در ۳۳سال گذشته حتی نگذاشت یک شب هم آسمان ایران در قرق شبپرستان ولایی و قرونوسطایی بماند. خاورانیان نیز خود را به دادخواهی در استکهلم رساندهاند. از سراسر ایران نمایندهیی دادخواه بهعنوان نمادی از جنبش دادخواهی مردم در صحن اطراف دادگاه حضور دارد. نامها، چهرهها، صداها، حماسهها و عاطفهها در لحظات خداحافظی و بدرود، از کتابهای خاطرات زندان بیرون آمدهاند و در شهودی تجسم یافته با وارثانشان در هیأت شاهدان، شاکیان، مادران و خانوادهها، حیاتی دادخواه یافتهاند.
ضربه محکم برگزاری دادگاه حمید نوری و حضور گستردهٔ ایرانیان با طیفهای گوناگون، رژیم آخوندی را دچار شوک نموده است. علت اصلی را باید در سوزاندن برگ رژیم با هدف برگرداندن جنبش دادخواهی علیه مقاومت ایران دانست. از این رو رسانههای حکومتی با گذشت ۳روز از برگزاری دادگاه، به فرمودهٔ دستگاه تبلیغاتی نظام هنوز انعکاس و واکنشی نشان ندادهاند.
وجه برجستهٔ این دادگاه و حضور گستردهٔ ایرانیان، گویای این اصل مهم است که تمامی جنبش دادخواهی با عرض و طولش از داخل تا خارج ایران بر عهدهٔ خودمان است. خودمان باید جزئیاتش را گردآوری و تهیه کنیم، بنویسیم و تبدیل به اثر مستند و قابل ارائه به مجامع بینالمللی نماییم. بنابراین جنبش دادخواهی به وسعت ایرانزمین دارای مستند و آثار گواه و دادخواه برای حسابرسی از آمران و عاملان قتلعام تابستان ۶۷ دارد. از این رو جنبش دادخواهی بهعنوان پاسخ به یک مسئولیت ملی و میهنی و انسانی، در کانون اتحاد و همبستگی تمامی ایرانیان میباشد.