هفتهای که گذشت تکتک روزهایش برای دیکتاتوری آخوندها آکنده از تلاطم و بحران بود. اما گویا اینها کافی نبود. چرا که چهارشنبهشب با تحریم ۲فقره از نهادهای رژیم آخوندی توسط وزارت خزانهداری آمریکا، بحران رژیم اوج تازهای پیدا کرد.
مجموع شرایط چه وضعیتی را در رابطه با رژیم نشان میدهد؟
مواضع متناقض روحانی پرده از چه واقعیتی برمیدارد؟
مسیر پیشروی نظام در شرایط کنونی چیست؟
بعد از صحبتهای متناقض روحانی در روزهای اخیر نکته بسیار برجسته این است که درون رژیم بحران تشدید شده و آخوند روحانی زیر ضربه روزنامههای باند خودش هم قرار میگیرد.
حملات رسانهای
یک کارشناس حکومتی به اسم مهدی مطهرنیا از باند روحانی در مورد صحبتهای اخیر آخوند روحانی گفت: «...فشار اقتصادی و سیاسی موجود در ایران موجب شده است که دولت حسن روحانی از سخندرمانی در حوزه اقتصاد برای خرید زمان به سمتوسوی دیپلماسیدرمانی روی بیاورد..».
باند مقابل هم همچنان به آخوند روحانی حمله میکند. روزنامه کیهان خطاب به روحانی نوشت:
«تحریم تنها سلاح دشمن است و آن را هرگز با مذاکره و امتیاز دادن کنار نخواهد گذاشت...».
و روزنامه حکومتی رسالت با لحن نیشدار و کنایهآمیز خطاب به روحانی نوشت:
«با عکس اگر مشکلی حل میشد، کم در یک قاب نرفتند ظریف و کری! آقای روحانی! این همه تغییر موضع، چرا»؟!
اما جدای از تشدید بحران در درون نظام آخوندی در صحنه بینالمللی اتفاقی افتاده که بالاتر از موضعگیریهاست.
تحریم ۲نهاد وابسته به رژیم توسط خزانهداری آمریکا از این دست رخدادها بود. ۲نهادی که تلاش میکردند برای برنامه موشکی رژیم قطعه و تجهیزات قاچاق کنند.
تحریم مهمتر از موضعگیری
در اهمیت و تاثیرگذاری این موضعگیریها میتوان گفت که یک موج شدید بحران درون رژیم بهراه انداخت.
طبعا در عرصه سیاسی و بر اساس سلسله مراتب اولویتها، همیشه «تحول و اقدام عملی» بالاتر از «موضعگیری» است. برای نمونه طی ۴۸ساعت گذشته ناظران شاهد موضعگیریهای بسیار تند از سوی مقامات دولت آمریکا علیه رژیم بودند. اما هنگامیکه روز چهارشنبه آمریکا تحریمهای جدیدش را اعلام کرد، در واقع گامی عملی و فراتر از موضعگیریها برداشت.
ناظران مسایل ایران اکنون با یک تحریم افزوده بر روی رژیم روبهرو هستند. این تحریم جدید در خودش مواضع دولت آمریکا را هم نشان میدهد و همچنین نشاندهنده ترکیدن حباب رفع تحریم هم هست و ضمنا تمایلات مماشاتگرانه را هم پسمیزند.
استمرار مواضع متناقض درون رژیم در رابطه با سیاست خارجی
در درون رژیم با وجودیکه اکنون بر سر موضوع مذاکره بهشدت به آخوند روحانی حمله میکنند، اما کماکان شاهد تمایلاتی هم هستیم مانند اظهارات آخوند حجتی کرمانی، عضو سابق خبرگان که گفت مذاکره مثل خوردن مردار هزارسگ هست ولی در مواقعی که اضطرار باشد حلال است!
این بههمریختگی و ضدونقیضگویی در درون رژیم اکنون بیداد میکند. دوگانهگوییها ریشه در بنبست و بیراهحلی کلیت نظام آخوندی دارند.
قطعا اگر خامنهای میتوانست بر سر این دوراهی که اکنون وجود دارد قاطعانه یکی از این ۲راه را انتخاب کند، این بنبست تا این حد حاد نمیشد.
اکنون کشمکش و بههمریختگی و بحران در درون رژیم بهروشنی بهچشم میخورد، همچنین ناتوانی در تصمیمگیری بهحدی است که خامنهای نمیتواند مسیر مشخصی را پیبگیرد و تا هنگامیکه به نقطه خفگی نزدیک نشده باشد هر روز بیشازپیش مردم و ناظران مسایل سیاسی شاهد شاخ و شانه کشیدنهای آنچنانی پاسداران و کارگزارن رژیم خواهند بود.
طبعا نزدیک شدن به نقطه خفگی علایم و نشانههای خودش را دارد مانند آن که اول از همه خود آخوند روحانی اعلام میکند نظام کمردرد و پادرد گرفته و خلاصه زیادایستادن هم خوب نیست و من حاضرم با هر کسی مذاکره کنم و...
اما همین روحانی در گام بعد زیر فشار باند رقیب ناگزیر همین حرفها را پس میگیرد و ۱۸۰درجه خلاف آنچه خودش گفته، صحبت میکند.
این ضدونقیضگوییها خود بالاترین نشانه «بنبست» و «بحران بیراهحلی» نظام و بالارفتن فشار روی رژیم است.
توقف بر سر دوراهی تناقض
مسأله فعلی این است که رژیم تا کجا توان توقف در نقطه فعلی را دارد؟
در این مورد باید گفت: یک زمانی بود که انتخاب دست رژیم بود مثلا روی بحث اتمی ۱۰سال ماجرا را کش داد و در سال ۹۲ مجبور شد بهقول خودش با زانوهای خونین پای میز مذاکره برود و تمام چیزهایی را که طی پروسه کشدادن بهدست آورده بود، یکجا بای بدهد. اکنون هم وضع شبیه به همان موقع است، همچنان که فشارها بالا میروند(این فشارها ۲وجه دارند، یک وجه اصلی که داخلی و در درون جامعه ایران است و محاصرهای که رژیم از طرف مردم ایران شده و یک وجه بینالمللی)، سرانجام رژیم به نقطه خفگی نزدیکتر شده و ناگزیر با مسایل جدیتری روبهرو میشود که رسانههای رژیم به آن میپردازند. مانند تحلیلی که یک کارشناس حکومتی(بیگدلی) گفته بود احتمال انفجار اجتماعی که همان قیام مردم است، در ماه مهر افزایش مییابد.
یا اظهارنظر معصومه ابتکار، معاون روحانی که گفت: «در موقعیتی قرار داریم که با حجم زیادی از تحریمها که کاملاً با منافع (نظام) در تضاد است روبهرو هستیم».
یعنی سرکردگان رژیم میترسند که این فشارها باعث انفجار خشم مردم شده و به همین علت همین ترس را هم پنهان نمیکنند.
که این خود همان بنبست و وضعیتی است که رژیم در در آن گرفتار شده است.
چشماندازها؟
اکنون روشن شده چشماندازی در دیدرس نیست که رژیم بتواند از درون خودش این بنبست را در نقطهای بشکند.
زیرا یک رژیم قرونوسطایی وجود دارد که میخواهد خود را با تروریسم و کشتار و شانتاژ و گروگانگیری به جهان امروز تحمیل کند و همین تمایل عامل سرشاخ شدن رژیم با جامعه جهانی میشود.
اما این بحران بیراهحلی و بنبست یک وجه جدی دیگر هم دارد و آن هم مقاومتی است که در برابر این رژیم قرار دارد، افشایش میکند، خط سرنگونی رژیم را پیش میبرد، به بحرانهای درونی و بیرونی رژیم خصلت سرنگونکنندگی میدهد و در یککلام مانند کاتالیزور شرایط را بهسرعت بهسمت سرنگونی جهت میدهد.
برای همین این روزها دوست و دشمن در لابلای این کشمکشها تقریباً هر روز شاهد آه و ناله و ترس آخوندها و عواملشان از تاثیر مجاهدین و مقاومت ایران در داخل کشور هستند و مثلا رسماً میگویند که مجاهدین تا اعماق خانههای مردم نفوذ کردند و اینکه روی جوانان دارند تاثیر میگذارند.
از این آه و ناله میشود فهمید که آتش به انبار رژیم افتاده و از طرفی با مشکلاتی با نیروهای خودش هم مواجه است. به همین علت تا هنگامی که این مقاومت وجود دارد و ایستاده و در تمامی یا اکثر تحولات در داخل ایران و خارج ایران مسیر و سمت حاکمیت آخوندی بهسمت سرنگونی است و هر روز هم شتاب میگیرد و رژیم قادر به گشودن این بنبست نخواهد بود و قطعاً رژیم بیشازپیش ضعیف خواهد شد امری که برای مردم ایران و کانونهای شورشیاش یک تحول خجسته محسوب میگردد.