روزی خامنهای قیام بزرگ مردم ایران را «یک توطئهٔ عمیق، وسیع و بسیار خطرناک!» نامید (آبان۹۸)؛ و روزی دیگر پاسدار قالیباف از اکثریت ۹۶درصدی مردم عاصی در برابر اقلیت منفور ۴درصدی نام برد؛ و امروز هم فرماندار خامنهای در اصفهان به مردم بهجان آمده، نسبت بههر گونه تجمع که مورد «سو استفادهٔ معاندین» قرار بگیرد، هشدار داد!
اینگونه هشدارها که پیوسته در حال افزایش است، نمود یک واقعیت بزرگ در پهنهٔ سیاسی-اجتماعی ایران است. واقعیت «شرایط انقلابی» در جامعهیی که دیگر نه در زیر پوست شهرهای آن، بلکه در کف خیابانها و بستر رودخانههای خشک شدهاش نیز نفرت و خشم فوران میکند.
صبح ۱۱آذر یکی دیگر از نمودهای این واقعیت بزرگ نمایان شد. تجمع و اعتراض سراسری معلمان و فرهنگیان بهستوه آمده از ظلم و غارت حاکمیت آخوندی دستکم در ۶۶شهر میهن با شعار: «فرهنگی داد بزن، حقتو فریاد بزن» و «معلم زندانی، آزاد باید گردد».
این تجمع و تظاهرات بزرگ سراسری هم از نظر کمیت شرکتکنندگان و هم بهلحاظ شعارها در مداری بالاتر از گذشته بود؛ اما مهمتر، وقوع آن پس از قیام بزرگ مردم اصفهان بود. آن هم در شرایطی که تمامی دستگاه و توان رژیم برای جلوگیری از تجمعات و خیزشها در آمادهباش است و خامنهای خوب میداند که هر تجمعی حتی کوچک، میتواند مانند جرقه در انبار باروت عمل کند؛ اما وقتی با وجود این آمادهباشها، تهدیدها و قشونکشی نیروهای سرکوبگر در شهرها، ارسال پیامکهای تهدید آمیز، وعدههای سرخرمن برای رسیدگی بهمطالبات و غیره... باز هم تظاهرات و تجمع معلمان و فرهنگیان در ابعاد سراسری شکل میگیرد، نشان از همبستگی و بهحرکت در آمدن همان اکثریت ۹۶درصدی است. چرا که شرایط انقلابی یک واقعیت سرسخت است و پیامدهای خود را دارد. یکی از آنها درهم ریختن مرز میان اقشار مختلف و همبسته شدن آنها در برابر دشمن مشترک است. اکنون تمامی جامعة ایران، از پزشک و معلم تا کشاورز و کارگر، در زیر فقر ناشی از حاکمیت آخوندها، بهنقطهٔ انفجار رسیدهاند و با اعتراضات پیوسته و خیزشها، در برابر دیکتاتوری صف میبندند.
همبستگی، همسویی و هم جبهه شدن همهٔ اقشار مردم در برابر دیکتاتوری، از بارزترین شرایط انقلابی است. در چنین وضعیتی دیکتاتور نه با ترفند و فریب و نه با سرکوب، زندان و کشتار نمیتواند جلوی حرکت عظیم این جامعهٔ عاصی و خروشان را بگیرد. هر اعتراضی را هم که ساکت کند، خود بذر اعتراضی دیگر از نقطهای دیگر میشود و زمانبندی اعتراضات و خیزشها با شتاب بههم نزدیک شده و در یک نقطه بهفاز قیامی سراسری و انقلاب بالغ میشود. تاریخ معاصر ایران واقعیت «شرایط انقلابی» را در سال۵۷ تجربه کرد؛ وقتی شاه دیکتاتور دست به انواع ترفندهای سیاسی و سرکوب نظامی زد، تنها بهدست خود بر شتاب اعتراضات و خیزشها افزود تا اینکه در ۲۱ و ۲۲بهمن آن انقلاب و دگرگونی بزرگ رخ داد.
اکنون بار دیگر غلیان خشم و عصیان یک دگرگونی بزرگ را نوید میدهد.