از زمان ورود پول نفت به جیب دیکتاتورها و حاکمان مستبد حاکم بر ایران در این نزدیک به یک صد سال اخیر، آنچه که از سوی دیگر ماجرا خارج شد و رخت بر بست منافع مردم و برنامهریزی علمی اقتصادی برای توسعه و پیشرفت جامعه ایران بود. هرگاه نوسان و مشکل و بحرانی پیش آمد، شیر نفت بازتر شد. گرههایی که میتوانست با تدبیر و آگاهی برای رفاه و آبادانی مردم و میهن گشوده گردد با چپاول سرمایههای این مردم بهدست شاهان و شیخان به قفل و زنجیرهای اسارت یک ملت تبدیل گردید. حالا پس از پایان یک قرن و با مسدود شدن شیر کپسول اکسیژن غارتگران، تمامی شکافها و گسلهای حوزه اقتصاد ملی به سطح خیابانها و میدانهای شهر کشیده شده است و مردم به جان آمده از ناداری و نبود قوت لایموت، چون گلولهای گدازان به سوی خیمه حاکم ستمگر در حرکتند.
دوگانه سرنوشتساز اقتصاد ایران
یکی از مهیبترین درههای اقتصاد ایران که پس از فلج شدن رژیم آخوندی در کسب پولهای بادآورده از فروش نفت و مشتقاتش، در برابر دیدگان عمومی قرار گرفت، دوگانه تورم و رکودی است که بهدلیل حل ناشدگی بهنگام آن، اکنون دیگر نمیتوان با ساختارهای سیاسی و اقتصادی حاکم بر ایران هر دو را سامان داد و ناگزیر میبایست یکی به زیان دیگری عقب بنشیند. اما هر کدام که در اولویت قرار گیرند باز دیگری به سان گرز آتشینی بر سر ساکنان فلات آخوندزده ایران فرود میآید. حتی کارشناسان اقتصادی حکومتی اعتراف میکنند که زمانی دست کم به اندازه چهل سال حکومت ولایت فقیه در حل و فصل مسائل اقتصادی ایران هدر رفت و نابود گشت و دیگر زمان به عقب برنمی گردد الا اینکه بسوی آینده برویم و دگرگونیهای عظیم ایجاد گردد.
دوگانه سرنوشتساز اقتصاد ایران، کنترل تورم و ایجاد رکود یا رونق اقتصادی همراه با چاپ پول، به مرحله خطرناکی رسیده است. اقتصاد ایران در سال جاری بر سر دوراهی بسیار سختی قرار گرفته، از یکسو با افزایش تورم بهصورت فزاینده، بهخصوص در سه سال اخیر، عدهیی را بر این ترس کشانده است که سرنوشت ونزوئلا پیش آید. از سوی دیگر هر گونه رونقی در وهله اول مستلزم تزریق پول فراوان در بازار است که خود باعث افزایش بیشازپیش تورم خواهد شد.
پیشبینی بدترین وضعیت اقتصادی
حالا دیگر رسانههای حکومتی هم چه بهمنظور جنگ باندها و چه در حوزه کارشناسی معترفند «اقتصاد ایران در شرایط بغرنجی به سر میبرد؛ رکود و تورم مهمترین معضلات اقتصادی است که ایران در سال۱۴۰۰ با آن مواجه است که اگر برای آن برنامهیی نداشته باشد، این وضعیت به سالهای بعدی هم منتقل خواهد شد و در اینصورت برنامههای توسعهای اقتصادی دیگر معنایی نخواهند داشت» (آرمان ۲۸فروردین۱۴۰۰).
این اعترافها به آشکار کردن کلکها و ترفندهای پشتپرده کارگزاران رژیم آخوندی برای عقب انداختن پیامدهای بحرانها نیز منجر گردید. اینکه بازارهای مالی، پولی و سرمایهیی در خدمت جبران کاستیها و کسریهای بودجهای و هزینههای بیشمار حکومتی قرار گرفته است. و البته باعث افزایش سرسامآور تورم و نقدینگی شد و افزایش قیمت کالاها بهویژه کالاهای اساسی سفرههای مردم را خالیتر از پیش کرده است. وضعیتی که شرایط رکود تورمی را عمیقتر نمود.
مهدی کرباسیان اقتصاددان حکومتی میگوید «اقتصاد ایران سالها است دچار رکود تورمی شده و این رویه در دنیا جزء مرضهای نادر اقتصادی کشورها در جهان محسوب میشود. یعنی کشورها یا دچار رکود هستند یا تورم و رکود تورمی بسیار نادر است. ولی متأسفانه طی دهههای گذشته هم ما در برخی مواقع بهصورت جدی دچار رکود تورمی بودیم» (مشرق ۲۸فروردین۱۴۰۰).
وی به تورم بالای ۴۰درصد اشاره میکند که در اقلام و مواد غذایی قشر ضعیف جامعه یعنی دهک چهار و پنج نزدیک ۷۰درصد حس میشود و از طرف دیگر رکود به حدی رسیده که تولید ناخالص داخلی چند سالی است که روند منفی را طی میکند و میبینیم که اقتصاد ایران طی یکی دو سال گذشته کوچک شده و در یک سال۱۳۹۸ اقتصاد کشور ۱۲درصد کوچک شد.
هیچ گروهی رضایت ندارد
نتیجه ناگزیر این شرایط هم نارضایتی و اعتراض و واکنشهایی است که به جز قشر نازک مهرههای نظام ولایت فقیه، (همان ۴درصدیها) عموم مردم در طبقات و اقشار گوناگون جامعه از خود بروز میدهند.
«در متن و بطن جامعه ایرانی یک تحول بنیادین رخ داده که دیگر از سوی کسی انکار هم نمیشود. این رخداد رسیدن جامعه به نقطهعطف در منحنی رضایت و سرازیر شدن میزان رضایت است. دولت دوازدهم دیگر پولی ندارد که به نهادهای بالادستی و نهادهای نظارتی بدهد و آنها از صف راضیها به صف ناراضیها پیوستهاند، دیگر پولی ندارد که به کارگران بدهد پس کارگران نیز ناراضی هستند. کادر آموزش و بهداشت ایران زیر بار فشارها و ناتوانی دولت در افزایش مزد و حقوق بهدلیل کمبود بودجه رفاهی ناراضی هستند. دیگر پولی در بساط نمانده که برای خرید گندم کشاورزان داده شود. روزنامهنگاران، فوتبالیستها، نویسندگان، روشنفکران و نیز کارمندان دولت و از اینها مهمتر بازیگردانان و بازیگران اصلی سیاست و اقتصاد نیز ناراضی هستند» (جهان صنعت ۲۸فروردین۱۴۰۰).
شیرازه اقتصاد ایران از هم پاشیده
دیگر عموم کارشناسان اذعان دارند با پایان افسانه پولهای نفتی، رنگ و لعاب حکومتهای غارتگر و رانتی از بین رفته است و «حالا در شروع سال۱۴۰۰ با جامعهیی سرشار از انواع مشکلات روبهرو هستیم و بهنظر میرسد شیرازه اقتصاد ایران از هم پاشیده و پیامدهای این رخداد دیر یا زود بخشهای دیگر مثل سیاست، فرهنگ و امور اجتماعی را متأثر میکند» (همان منبع).
مدتی پیش روزنامه کیهان که از وحشت آینده رژیم آخوندی به فغان آمده بود حساب کرده بود در سال۱۴۰۰ که شش ماه اولش عمدتاً حول محور انتخابات سپری میشود، چطور میبایست به بحرانهای ناگزیر پاسخ داد و مثلا کسری بودجههای غولآسا را تأمین کرد؟ «دیگر به مانند سال۹۹ ظرفیت خالی از محل بورس و اوراق بدهی، برای جبران این کسری و جلوگیری از پولی شدن این کسری وجود ندارد چه طور بازار سهام و بازار بدهی (بازار سرمایه) قرار است در مجموع حدود ۳۰۰هزار میلیارد تومان از بودجه ۸۴۰هزار میلیارد تومانی سال۱۴۰۰ دولت که معادل ۳۵درصد است را تأمین مالی کند؟» (کیهان ۷بهمن۱۳۹۹)
انقلاب اقتصادی چاره کار است!
سخن آخر را یکی از کارشناسان حکومتی اقتصاد میگوید که اگر بخواهیم تنها تورم را بهصورت ریشهیی حل کنیم «باید یک انقلاب اقتصادی بهوجود آوریم. باید زیرساختها بهصورت کلی تغییر پیدا کند، به تبع این موضوع اگر ما بخواهیم اصلاحات اقتصادی انجام دهیم این موضوع با مقاومتهای سیاسی همراه خواهد شد، در نتیجه انجام این موضوع بدون تبعات سیاسی و اقتصادی نیست و نیاز بهجرأت بسیار فراوانی دارد» (فرارو ۲۶فروردین۱۴۰۰).
آری؛ حتماً که نیاز به یک انقلاب در تمامی ارکان و بخشهای جامعه ستمزده ایران وجود دارد. در نهایت مردم و جوانان عاصی و شورشگرند که این انقلاب را به پیش میبرند و به این وضعیت پایان میدهند.