چهار دهه است که تحریم و طرد رسانههای حکومتی از جانب اکثریت مردم ایران، نسل به نسل ادامه داشته و سال به سال بیشتر و گستردهتر میشود. تحریم رسانههای حکومتی، وجهی از تحریم کل حاکمیت ولایت فقیه است.
این رسانهها اعم از سمعی و بصری و مطبوعاتی، از همان آغاز صدارت خمینی، خودشان را با تبلیغ ابتذال بنیادین در تفکرات ارتجاعی و آخوندی معرفی نمودند. تفکرات و فرهنگی که هیچ سنخیتی با هویت ملی و ایرانی و تاریخ ایران نداشته و ندارند؛ تفکرات و فرهنگی برون آمده از حجرههای حوزههای آخوندی.
این رسانههای حکومتی اعم از سمعی و بصری و مطبوعاتی از همان آغاز چماقداری خمینی علیه آزادیها، بعد راهانداختن اعدامها، بعد در جنگ ۸ سالهٔ ضدمیهنی و بعد قتلهای زنجیرهیی، همواره خدمتگزار دیکتاتوری و تجاوز خارجی و ترویج جهل و خرافات و در یککلام، حامی سرکوب مردم ایران بودهاند.
این رسانههای حکومتی در قبال قتلعام تابستان ۶۷، همگی همسو با جلادان و هیأت مرگ و دستاندرکار مخفی نگهداشتن آن و در سکوت نگهداشتن خاورانها در سراسر ایران بودهاند.
این رسانهها در تمام قیامهای ۱۳سال گذشته در ایران، همواره طرف دیکتاتوری ولایت فقیهی را داشتهاند و یا تلاش کردهاند فضا را علیه هر گونه قیام و تغییر و بهبود به نفع مردم، مشوش و مخدوش نمایند. فقط کافیست یادآوری شود که مردم ایران بارها در تظاهرات و قیامها شعار سر دادهاند که: «کیهان، رسالت ـ عامل هر جنایت». این است اعتبار اصلیترین روزنامههای حکومتی در منظر مردم ایران!
این رسانههای حکومتی که میلیون میلیون خرجشان میشود، هرگز مسئولیت و رسالت انگشت گذاشتن بر روی آدرس درست مشکلات مردم ایران را بهجا نیاورده که برعکس، تلاش میکنند این وضعیت را برای مردم طبیعی و بیراهحل جلوه دهند تا در نهایت به همگان تفهیم نمایند که باید با همین رژیم بسازند!
این رسانهها با هر رنگ و لعابی از هر باند و جناح حکومتی، جملگی رسانههای تحتامر وزارت ارشاد آخوندها و مؤمن و سوگند خورده به اصل ولایت فقیه و ضابطههای سانسور و کتمان واقعیتهای جامعهٔ ایران هستند.
این رسانهها که متعلق به شبکههای رانتخوار حکومتی میباشند، آن روی مشکلات عدیده و ورشکستگی انتشاراتیهای غیرحکومتی در نظام ملایان هستند.
اما واقعیت مهم که گاهی خودیهای نظام هم اعتراف کردهاند، این است که با وجود تأمین کاغذ و کادر و نیازهای فنی و تکنولوژی و صرف هزینههای گزاف برای این روزنامههای حکومتی، بیشتر این روزنامهها در باجههای مطبوعات خاک میخورند و در نهایت به مراکز خمیر کردن کاغذ برگردانده میشوند!
رادیو ـ تلویزیون منفور حکومتی هم که تحتامر مستقیم ولیفقیه میباشد، بارها و بارها در اعتراضات و قیامهای اقشار مردم ایران، سوژهٔ لعن و نفرین و طنین «سیمای الدنگ» واقع شده است.
بنابراین رسانههای حکومتی اعم از سمعی و بصری و مطبوعاتی، هیچ محتوایی برای مخاطب ایرانی ندارند و هیچ جاذبهیی هم نمیتوانند برانگیزند. از این رو دارای حداقل اعتبار رسانهیی نزد مردم ایران بهطور عام و نسل جوان و زنان بهطور خاص نیستند.
یکی از بازخوردهای چنین وضعیتی، اعتراف مرکز نظرسنجی حکومتی «ایسپا» در مورد صدا و سیمای دروغ پراکن و منفور آخوندها است. این مرکز نظرسنجی بنا بر گزارش کانال تلگرامی «چند ثانیه» به تاریخ ۴مهر، نوشته است:
«کیفیت پایین برنامهها، جهتگیریهای سیاسی غیرحرفهیی و هزینههای سرسامآور تولید محتوا در رسانه نظام، عرصهٔ اثرگذاری رادیویی و تلویزیونی را در اختیار شبکههای ماهوارهیی و بسترهای اینترنتی قرار داده است».
این تازه بهترین وضعیت رسانههای سمعی و بصری نظام آخوندها از دید این مرکز نظرسنجی است. کار نظرسنجی به مطبوعات نظام که میرسد، آینهیی از نفرت سراسری جامعهٔ ایران را رونمایی میکند. دقت کنید:
«روزنامهها تقریباً بهطور کامل از گردونه اثرگذاری رسانهیی حذف شدهاند»!
این شرحی از حاصل ۴۳سال بر بوق و کرنای دروغ و دجالیت دمیدن از جانب رسانههای حکومتی بود. اما آیا ارائهٔ چنین کارنامهٔ از مرکز نظرسنجی حکومتی، دستآوردی بدون پرداخت هزینه از جانب مردم و مقاومت ایران و نسل قیامکنندگان بوده است؟ هرگز! این محصول ۴۳سال پایداری، مقاومت، قیام، زندانی شدن، اعدام و قتلعام شدن، تبعید شدن، مهاجرت، تحمل گرانی و فساد و فقر و اندامفروشی و... افشاگری و روشنگری داخلی و بینالمللی در طرف مردم ایران بوده است.
چنین شکست و تحریم و طرد قاطع رسانهیی در طرف نظام ملایان، حاصل بالندگی و ریشهداری مقاومت برای آزادی در طرف مردم ایران و تداوم مبارزه تا دفع شر و فساد و اشغالگریِ نظام ولایت فقیه از ایرانزمین میباشد.