728 x 90

در مفهوم «انقلاب» و «ضد انقلاب»

قیام ایران
قیام ایران

در کتب پایه‌یی مربوط به انقلاب‌ها، واژه «ضد انقلاب» این‌گونه تعریف شده است: «اصطلاح ضد انقلاب به خط مشی مبتنی بر تلاش برای واژگونی انقلاب و به مفهوم کلی‌تر به سیاست‌هایی اشاره دارد که برای جلوگیری از کسب قدرت از سوی جنبش انقلابی طراحی شده‌اند» (مطالعات نظری تطبیقی و تاریخی در باب انقلابها، ص ۲۰۱) با این تعریف، کلیه‌ٔ اقداماتی که خمینی برای سرقت انقلاب و جلوگیری از قدرت یافتن نیروهای مبارز و انقلابی در جامعه انجام داد یک نمونه بارز و کامل از روی کار آمدن «ضد انقلاب» یا همان «ارتجاع» است.

عملکرد و کارنامه سراسر ننگین ارتجاع خمینی نیز منطبق بر این تعریف و اظهر من الشمس است. خمینی هم‌گام با پس زدن نیروهای انقلابی، بساط ارتجاع خود را در همه زمینه‌ها پهن کرد. چه با تصویب اولین قوانین زن‌ستیزانه در همان زمستان ۵۷ و چه با غصب حاکمیت مردم توسط اصل خائنانه‌ٔ «ولایت فقیه» و چه با تشکیل خبرگان به‌جای مجلس مؤسسان و...

اخیراً یکی از نشریات حکومتی به بهانه هشتمین سالگرد هلاکت آخوند خزعلی مطلبی درج کرده است که نمونه‌های دیگری از اقدامات «ضد انقلابی» خمینی را بازگو کرده است. در آنجا، نقل‌قولی از خزعلی آمده است که نقش خمینی دجال و بهشتی ملعون را در دشمنی با زنان میهن برجسته می‌کند: «وقتی که برای تدوین قانون اساسی به همراه خبرگان قانون اساسی، پیش امام رفتیم... امام تذکراتی دادند اما در بین آن عده که به احزاب مختلف منتسب بودند، نتوانستند آشکار سخن بگویند، بعد از جلسه، امام به سه، چهار نفر از جمله بنده، آقای بهشتی و به نظرم آقای مشکینی گفتند شما بنشینید... امام فرمود:... مواظب باشید در جمهوری اسلامی، زن، رئیس‌جمهور نشود؛ اگر دست آنها داده می‌شد، چه فرقی می‌کرد، همان جمهوری بود که هر کس را انتخاب کردند، کما این‌که الآن زمزمه‌اش را دارند، چون امام فرمود مواظب باشید، آقای بهشتی خیلی با زرنگی گفت؛ رجال سیاسی» (اعتماد، ۲۶شهریور ۱۴۰۲)

 

قیام ۱۴۰۱ و بازیابی مفهوم «انقلاب»

البته از این نوع فاکت و نمونه‌ها در حافظه سیاسی مردم ایران بسیار است و بهای آن را با گوشت و پوست خود در این چهار دهه پرداخته‌اند ولی آنچه باعث ذکر این نمونه شد طلبکاری «ضد انقلاب» مغلوب و خارجه‌نشین از انقلاب اصیل ۵۷ علیه دیکتاتوری سلطنتی بود که چهل سال خون نیروهای پیشتاز و انقلابی را در شیشه کرده بودند و حساب ارتجاع و ضد انقلاب خمینی را از مجاهدین و مبارزین می‌خواستند. یعنی این «ضد انقلاب» هم به شکل دیگری درصدد حذف «جنبش انقلابی» بود.

هر چه هم به آنها گفته می‌شد که «مشکل نه در انقلاب کردن علیه دیکتاتوری سلطنتی بلکه در انقلاب نکردن، در سرقت رهبری انقلاب توسط ارتجاع و در داعیه بازگشت به ماقبل خمینی است» (۱) تو کتشان نمی‌رفت.

هر چه به آنها گفته می‌شد که مسیر حرکت تکامل جوامع مثل اتوبان مستقیم چهاربانده نیست بلکه بالا پایین دارد و نزول بلیه خمینی چیزی از ارزشهای انقلاب بهمن نمی‌کاهد، حالی‌شان نمی‌شد.

هر چه به آنها گفته می‌شد که «جامعه‌های بزرگ انسانی در جریان تاریخ خود به‌وسیله انقلابهای اجتماعی همواره سازگاری بیشتری یافته‌اند» (۲) به خرجشان نمی‌رفت.

هر چه به آنها گفته می‌شد که حتی خود شاه جنایتکار هم که قبله عالم شما بود اعتراف کرده که صدای «انقلاب» مردم ایران را شنیده است، گوششان بدهکار نبود.

خوشبختانه قیام ۱۴۰۱ تندآبی بر آتش این نوع فتنه‌ها و طلبکاریها بود. آن قیام ماندگار با صدها شهید جاودانه‌اش، مفهوم زیبای «انقلاب» و نقش تکاملی‌اش برای پیشرفت جامعه را به آن بازگرداند و حرمت کلمه «انقلاب» اعاده شد. هم‌زمان «ضد انقلاب» این مرحله یعنی بقایای ساواک نیز که خواب از دور خارج کردن «جنبش انقلابی» را می‌دیدند در روند قیام افشا و مضمحل شدند. دیگر کمتر کسی جرأت دارد که آن انقلاب اصیل و شکوهمند را «فتنه» یا «شورش کور» بنامد.

فراگیر شدن شعارهای زیبای جوانان قیامی هم‌چون «مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه چه رهبر»، «چه باحجاب، چه بی‌حجاب، پیش به‌سوی انقلاب» و «بهش نگین اعتراض، اسمش شده انقلاب» گویای همین تیز شدن مرز بین «انقلاب» و «ضد انقلاب» و اعاده حیثیت به واژه‌هاست.

 

پانوشت:

(۱) از پیام ۳۰تیر ۱۴۰۲ مسعود رجوی

(۲) زمینه جامعه‌شناسی، ص ۵۳۷

 

علی.ب از تهران
مسئولیت محتوای مطالب وارده برعهده نویسنده است

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/2528450f-f69c-4309-b5ff-4108238139b3"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات