رسانههای حکومتی خبر دادند که طرح اختناق اینترنتی، موسوم به «صیانت»، با رأی اکثریت نمایندگان مجلس ارتجاع ـ طی تصمیمگیری در یک جلسهٔ غیرعلنی ـ به صحن مجلس بازگشته و مانند سایر طرحها و لوایح در یک کمیسیون مشترک جدید، مورد بررسی اولیه قرار خواهد گرفت، سپس برای بررسی فصل به فصل و ماده به ماده به جلسهٔ علنی مجلس ارجاع داده خواهد شد.
یادآوری میشود که این طرح جوشیده از زیر عمامهٔ خامنهای و تاریکخانهٔ اشباح او، در تاریخ ۳اسفند ۱۴۰۰ بهصورت مخفیانه در «کمیسیون مشترک مجلس» به تصویب رسید ولی در مواجهه با واقعیتهای سرسخت و جوشان جامعه و مخالفتهای میلیونی شکست خورد و واپستمرگید.
از آن هنگام این طرح چون زغالی گداخته در بین دولت رئیسی و مجلس ارتجاع و نیز در داخل مجلس، دست به دست میشود و هر کدام آن را برنگرفته، با هول و هراس به سوی دیگری پرتاب میکنند.
رشیدی کوچی، یک عضو مجلس ارتجاع:
«به نظر میرسد خیلیها حاضر به پذیرش مسئولیت تصویب «طرح صیانت» نیستند و میخواهند همچنان توپ در زمین مجلس بماند و اگر تبعاتی دارد که قطعاً دارد و آحاد مردم هم از این موضوع نگران هستند، به نمایندگان بازگردد». [ایلنا. ۲۱فروردین ۱۴۰۱]
تنگنا و پارادوکس خامنهای
علت این شانه خالیکردن، پاسکاری، گاوگیجگی، ندانمکاری، بلاتکلیفی، چندپایگی و اظهارنظرهای مختلف و متناقض چیست؟ چرا حاکمیت نمیتواند در مورد این طرح یک تصمیم واحد بگیرد و بر آن پایدار بماند؟
علت را باید در تنگنایی دید که خامنهای در دوران سرنگونی به آن دچار است. این تنگنا بهصورت یک پارادوکس عمل میکند.
۱ـ از یکطرف میخواهد اینترنت را ببندد. ایران را از دسترسی به وب جهانی قطع نماید تا از این طریق پلتفرمهای خارجی مسدود شوند، گردش آزاد اطلاعات متوقف شود، مردم نتوانند به شبکههای اجتماعی خارجی و نیز رسانههای برانداز وصل شوند تا به این ترتیب، بهزعم خود، حکومتش را از خطر قیام و سرنگونی بهدر ببرد.
۲ـ از طرف دیگر نمیتواند اینکار را بکند و نمیخواهد بگوید که نمیتواند این کار را بکند؛ زیرا هر کدام از این گزینهها تبعاتی برای او دارد. بازی با اینترنت در حکم بازی با یک بمب ساعتی در حال انفجار است. او در جریان فیلترینگ شبکههای اجتماعی تجربه کرده است که فیلترینگ به ضدخودش تبدیل میشود. عواقب انسداد اینترنت، در روزهای گر گرفتن قیام را نیز در کارنامهٔ خود دارد؛ بنابراین در این زمینه دست به عصا، مخفیانه، گامبهگام و چراغخاموش حرکت میکند تا به حساسیتهای اجتماعی و واکنشهای خشمآلود دامن نزند و جرقههای قیام را بیدار نکند.
آتشزنهٔ قیام
مردم ایران بعد از ۴دهه کلنجار رفتن و ستیز با این رژیم، خوب میدانند که در پس اظهارات دوپهلو، کلی، رنگآمیزی شده و شناور و مانورهای رنگارنگ، یک اقدام سرکوبگرانه برای کنترل جامعه وجود دارد.
ترکیب کمیسیونی که قرار است تنظیم مقررات فضای مجازی را بر اساس مادهٔ سوم طرح صیانت به دست بگیرد، بینیاز از هر توضیح گویاست.
«مرکز ملی فضای مجازی، دادستانی کل کشور، ستاد کل نیروهای مسلح، وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات، وزارت اطلاعات، وزارت سانسور و اختناق (ارشاد)، سپاه پاسداران، نیروی انتظامی و»... .
هدف این ترکیب است که اینترنت را قطع کند و چیزی شبیه «اینترانت» یا همان شبکهٔ داخلی اطلاعات بهوجود بیاورد که در آن اسم و مشخصات کاربران در اختیار وزارت بدنام و دیگر نهادهای سرکوبگر قرار میگیرد. این کار از طریق ثبتنام کاربران با مشخصات واقعی آنها و ترافیک ورودی و خروجی اینترنت و پلتفرمهای مختلف انجام میشود.
بدیهی است که این خواست خامنهای و تاریکخانهٔ اشباح اوست ولی تاکنون در برخورد با صخرهٔ ستبر مقاومت مردم در اجرای آن شکستخورده است. اصرار بر اجرای آن، در فضای ملتهب و انفجاری ایران، آتشزنهیی قوی به قیامآفرینان خواهد داد تا شعلههای قیام را برافروزند و اختناق و اختناقساز را یکجا با هم از سریر ریایی به زیرکشند.