از القائات باند خامنهای به جامعه و حتی به خودیهای نظام این بود که گویا در مجلس یازدهم همه چیز گل و گلاب خواهد بود و اگر حاکمیت این انتخابات را از سر بگذراند خواهد توانست بهدنبال آن یک دولت جوان و حزباللهی سر کار بیاورد و اینطوری همه چیز در سر جای خود قرار بگیرد. این تبلیغات هدفدار و سازماندهی شده اینگونه وانمود میکرد که باند غالب نظام بهدنبال نمایش انتخابات خواهد توانست پاسدار قالیباف را در موضع ریاست مجلس بگمارد و با اتمام دورهٔ آخوند روحانی حاکمیتش را یکدست و بیشکاف خواهد کرد.
مجلس قوی!
خامنهای در ۲۹بهمن ۹۸ روشن ساخت که یکی از مشکلات نظامش نداشتن «مجلس قوی» ! است و او گفت: «تأثیرات مجلس فقط محدود به چهار سال نیست بلکه مجلس قوی و یا مجلس ضعیف و خودباخته با تصمیمات خود میتوانند تأثیرات بلند مدتی بر کشور بگذارند».(تسنیم ۲۹بهمن ۹۸)
خلیفهٔ ارتجاع با کاربرد ویژگیهایی مانند «پرانگیزه به اسلام، مردم، انقلاب و کشور» ، «سرسخت در مقابل دشمنان» و «دل نبسته به دنیا و مطامع مالی» برای نمایندگان مجلس ارتجاع تلویحا اعتراف کرد که مهرههای مجلس کنونی فاقد این ویژگیها هستند و نشان داد که برای عبور دادن نظامش از بحرانهای دشوار نیاز به مهرههایی بسا سر سپردهتر و «بله چشم» گو تر دارد.
دولت جوان و حزباللهی!
خامنهای همچنین در اول خرداد۹۸ در دیدار با بسیجیان خود در دانشگاه که آنان را دانشجو مینامید گفت: «زمینه را برای روی کار آمدن دولت جوان و حزباللهی» فراهم کنند و افزود: «غصههای شما تمام میشود و این غصهها فقط مخصوص شما نیست».
در هر حال هدف تبلیغات سازماندهی شدهٔ باند غالب این بود که گویا با برگزاری نمایش انتخابات و دستچین کردن مهرههای مورد نظر خود از بین سرسپردگان امتحان پس دادهٔ نظام میتواند از عقبهٔ مهلک بحرانها با یک اجی مجی لاترجی بگذرد و همه چیز بهخوبی و خوشی تمام شود. در این تبلیغات و القائات آنچه عامدانه لاپوشانی میشد وخامت اوضاع نظام، وضعیت انفجاری جامعه و نیز آمادگی مقاومت ایران برای سرنگونی آن بود. البته در آن زمان هم مشخص بود که برگزاری نمایش انتخابات و کسادی مفرط آن نه تنها گرهگشای مشکلات لاینحل نظام نیست بلکه به مثابهٔ جراحی اندامهایی از نظام برای زنده نگهداشتن ارگانهای حیاتی آن است.
کشیدن قالی از زیر پای قالیباف!
صحت این تحلیل اکنون بیشازپیش مشخص میشود. نزدیک به ۳ماه پس از برگزاری نمایش انتخابات و در حالی که هنوز مهرههای مجلس جدید بر روی صندلیهای خود مستقر نشدهاند، کشمکش خونین برای تصاحب ریاست مجلس آغاز شده است و سناریوی گماردن پاسدار قالیباف بر کرسی ریاست پیش نمیرود.
روزنامهٔ حکومتی ایران (۲۵اردیبهشت ۹۹) در این رابطه بحث یک «دوقطبی سیاسی» را پیش کشید و نوشت:
«شاید حالا دیگر بشود تصویری واضحتر از یک دوقطبی سیاسی برای مجلس آینده را مشاهده کرد؛ یکطرف قالیباف و جریان حامی او و طرف دیگر پایداریها، مدیران احمدینژاد و گروههای کم تعدادتر اصولگرایی مثل رهپویان و مؤتلفه»
این روزنامه در ادامه افزود:
«اصولگریان فاتح مجلس یازدهم تا همین یکی دو ماه از سودای رسیدن به یک فراکسیون واحد در بهارستان میگفتند. سودایی که همان موقع هم معلوم بود دستنیافتنی است. حالا اما در فاصله دو هفته تا آغاز کار دور یازدهم مجلس قطببندی اصولگرایان سر و شکل اولیه خود را پیدا کرده».
روزنامهٔ آرمان (۲۵اردیبهشت ۹۹) نیز در این باره نوشت:
«متأسفانه در همین آستانه شکلگیری مجلس و حتی قبل از شروع به کار مجلس یازدهم شاهد هستیم که چه تحرکاتی برخلاف این امیدواریها در مجلس در حال شکلگیری است و رقابتهای عجیبوغریبی بر سر کرسی ریاست به راهانداختهاند. همه این موضوعات هم بهرغم یکدست بودن این مجلس است یعنی در شرایطی که مجلس یازدهم کاملاً از یک جناح است، باز هم شاهد بازار داغ رقابتهای درون جریانی از سوی آنها هستیم. از طرف دیگر هم نسبت به مسائل عمومی و ملی هم موضعگیریهای تند و رادیکال خود را از امروز ابراز میکنند».
دوئل در کشتی در حال غرق شدن
چنگالکشی مهرههای دستچین مجلس آتی ارتجاع بر سر و روی یکدیگر برای به دست آوردن سهم بیشتر در حالی است که دو سوم آنان از پیش «چینش شده» و بارها از صافی شورای نگهبانی ارتجاع گذشتهاند تا «ایمان قلبی» و «التزام عملی» [بخوانید سرسپردگی] آنها به ولیفقیه اثبات شود. آنها مهرههایی هستند که خامنهای آنان را به رخ باند مقابل میکشید و قرار بوده برای عبور دادن نظام از پل صراط سرنگونی دارای صفاتی مانند «پرانگیزه به اسلام، مردم، انقلاب و کشور»! «سرسخت در مقابل دشمنان»! و «دل نبسته به دنیا و مطامع مالی»! باشند.
این عین دوئل دزدان دریایی با یکدیگر در کشتی در حال غرق شدن است. مرگ به یکسان بر آنها خواهد وزید؛ چه سهم بیشتری به دست آورده باشند، چه کمتر.