فساد، دزدی و اختلاس در رژیم ولایت فقیه داستانی است که پایانی ندارد؛ اما هر چه میگذرد ابعاد آن وحشتناکتر و حیرتانگیزتر میشود و دستداشتن بالاترین سطوح نظام در آن بیشازپیش برملا میشود که یکی از مفتضحترین موارد آن فاشگویی آخوند یزدی، رئیس اسبق قوه قضاییه دربارهٔ فساد فراگیر در این قوه در زمان ریاست آخوند آملی لاریجانی بود که بلافاصله واکنش او را در پی داشت و او هم دزدی و چپاول آخوند یزدی را در یک نامهٔ سرگشاده روی دایره افشا ریخت و این ماجرا همچنان ادامه دارد و در حالی که سایهٔ سرنگونی بر سر رژیم روزبهروز سنگینتر میشود، هر یک از دو باند حاکم در افشای پروندههای رقیب، روی دست هم بلند میشوند.
چرا دوباره موضوع فساد در چنین ابعادی مطرح شده؟
آیا واقعاً دزدی و اختلاس بیشتر شده، یا افشاگریها بیشتر شدهاند؟
بهرغم اینکه همهٔ مهرهها و ایادی رژیم نسبت به خشم و تنفر مردم به همدیگر هشدار میدهند، چرا نه ابعاد دزدی و فساد و نه جنگوجدال باندهای مافیایی هیچکدام فروکش نمیکند؟
اخیراً موارد عجیبوغریبی از دزدی و فساد برملا شد که بهقول احمد توکلی واحد و مقیاس آنها ۱۰۰۰میلیارد تومان است، موضوع چیست؟
آیا واقعاً فساد چنین رشدی کرده یا این قبیل موارد از قبل بوده و اکنون سر کلافش باز شده و بیرون میریزد؟
افزایش همزمان فساد و فاشگوییها
واقعیت آن است که اکنون هم فساد و دزدی بهشدت بالا گرفته و هم افشا و پرونده روکردن باندها علیه همدیگر متناسب آن افزایش یافته است. علت هم دوران سرنگونی است. باندهای مافیایی حاکم بوی سرنگونی رژیم را شنیدند و بهسرعت مشغول پرکردن کیسههای خود و انتقال داراییها به خارج هستند.
بهنظر میرسد در این مورد مسابقهای بین باندهای حاکم در جریان است و هر باندی سعی میکند بیشترین پول ممکن را در کوتاهترین زمان سرقت کند.
بالاگرفتن فاشگوییها علیه همدیگر هم ناشی از همین مسابقه در غارت و چپاول است. محمدرضا پورابراهیمی، رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس ارتجاع، در دیماه سال گذشته میزان سرمایه خارج شده از کشور را در یک مقطع محدود، ۲۰میلیارد دلار ذکر کرد. اما آنچه که در این فاشگوییها و دست رو کردنها برملا میشود، درصد ناچیزی از ابعاد عظیم فساد است.
برای آنکه ابعاد دزدی و غارت تا حدودی روشن شود، میتوان به این چند مورد اشاره کرد:
- کیهان: «دولت تنها در یک قلم باید درباره سوء مدیریت ۱۸میلیارد دلاری و ایجاد بیش از ۲۵۰هزار میلیارد تومان رانت در بازار خودرو و سکه و ارز و تورم ۴۲درصدی و کوچک شدن سفره مردم، به افکار عمومی پاسخگو باشد».
- احمد توکلی، رئیس هیاتمدیره دیدهبان شفافیت و عدالت با ارسال نامهای به رئیس کمیسیون حقوقی و نایب رئیس هیأت نظارت مجلس بر رفتار نمایندگان خواستار توضیح در دفاع از تخلفات مالی و خودرویی دو نماینده ابهر و زنجان شده و مینویسد: «آیا بهنظر هیأت نظارت بر رفتار نمایندگان، تبانی در خرید ۶هزار خودرو بهصورت رانتی و چندصد کیلو طلا و همکاری با فردی که جزء ۱۵نفر اول کسانی است که با خرید بیش از ۳۰هزار سکه، کمک به اخلال در نظام اقتصادی کشور نمودهاند، جزء وظایف نمایندگی است»؟
- در نامه اخیر زاکانی به رئیسی از جمله آمده است: «میزان ارز تاراج یافته در سال ۱۳۹۶ معادل ۱۸میلیارد دلار بهعلاوه ۶۰تن طلا میباشد(که خود خامنهای هم در یکی از سخنرانیهای خود به آن اذعان کرده بود)».
زاکانی اضافه میکند: «ولی ارزش پرونده مطرح در کلاسه ۹۷۰۴۰۱ب ۵ تنها ۱۸۰میلیون دلار عرضه ارز در بازار فردایی بوده که تمامی ریال متناظر آن نیز به حسابهای بانک مرکزی در همان زمان واریز شده است لذا بهنظر برجستهسازی این پرونده پاک نمودن صورت مسأله و فراری دادن متهمین اصلی تاراج ۱۸میلیارد دلار ارز کشور و ۶۰تن طلاست که در ردیف اول آن آقایان روحانی و جهانگیری میباشند. معتقدم لایه پنهان در مفاسد اقتصادی اینبار در قوه قضاییه فعال شده و با برجستهسازی یکدرصد از یک پرونده، ۹۹درصد از آن را بهفراموشی سپرده و تلاش زیادی برای فرار متهمین اصلی آن کرده است».
اندر مفهوم سوءتفاهم!
اخیراً پاسدار شریعتمداری، رئیس کیهان خامنهای، درباره موارد افشاشده در جریان دعوای آملی لاریجانی و شیخ محمد یزدی گفت یک سوءتفاهمی بوده و رفع شده؟ حقیقتاً مفهوم سوءتفاهم در آن فاشگوییها چیست؟
باید از شریعتمداری پرسید:
- آیا آن ۶۳حساب بانکی متعلق به آملی لاریجانی با دهها و صدها میلیارد تومان سوءتفاهم بوده است؟ البته این اولین بار نیست که بعد از افتضاحاتی که برملا میشود، سردمداران رژیم آن را اینطوری مالهکشی میکنند.
- کما اینکه بعد از اینکه چندهزار میلیارد تومان دزدی از صندوق ذخیرهٔ فرهنگیان برملا شد، روحانی گفت اختلاس نبوده و صرفاً یک بدهی معوقهٔ بانکی بوده است!
- در جریان ۱۸میلیارد دلار که با ارز ۴۲۰۰تومانی معروف به ارز جهانگیری، بهباد رفت، خیلی ساده گفتند اشتباه شده است!
- در جریان اختلاس ۱میلیارد و ۶۰۰میلیون تومان در وزارت بهداشت و درمان گفتند گم شده و معلوم نیست کجا رفته است؟
روزنامههای خودشان نوشتند که این مملکت سرزمین عجایب است، دکل نفتی با آن ابعادش گم میشود، میلیاردها دلار پول گم میشود و دستگاههای اطلاعاتی امنیتی با این عرض و طولشان نمیتوانند پیدا کنند ولی در یک گوشه کشور چند تا جوان را اگر به دور هم جمع شوند، فوری پیدا میکنند و با محکومیتهای سنگین کیفر میدهند.
مشابه این نمونهها را در حرفهای روز چهارشنبه ۲۰شهریور علی ربیعی هم میتوان یافت که گفت:
باید با فساد مبارزه کرد، مبارزه با مفسد فایده ندارد. البته این حرف هنگامی زده میشود که پای دزدان میلیاردی حاکم بهمیان میآید. اما اگر مردم گرسنه و بیچاره برای سیرکردن شکم خودشان و خانوادهشان تخلفی بکنند، دیگر از این منطق خبری نیست جواب آنها اعدام و قطع کردن دست و پا است.
بههرحال باید گفت: هم فاش کردن موارد فساد ناشی از رقابت دزدان در دوران سرنگونی است
و هم کوتاهآمدن و توجیه اینکه این موارد ناشی از سوءتفاهم بوده را باید حمل بر ترس رژیم از انفجار خشموکین مردم در دوران سرنگونی دانست.
علت تکرار تجربه اشتباه؟!
نکتهای که محل تأمل دارد این است که چرا عوامل رژیم هرازگاهی یک دور همدیگر را مفصل مفتضح میکنند و در انتها هم بهنوعی اعلام میکنند سوءتفاهم شده بود و اختلاسی در کار نبود؟ آخوندها چرا این اشتباه را هر چندوقت یکبار تکرار میکنند؟
در این مورد باید گفت این موارد واکنشهای ناگزیر رژیم و سردمداران آن در تلهٔ سرنگونی است. در رقابت میان باندهای مافیایی هنگامی که یک باند، منافع کلانی را میدزدد و یا بهعبارت دیگر از زیر چنگ باند دیگر بیرون میکشد، باند دیگر صدایش بلند میشود و دست حریف را رو میکند تا رقیب را عقب بنشاند و طبعاً طرف مقابل هم واکنش نشان میدهد.
در بررسی عمیقتر این مطلب باید پرسید مگر اینها نمیدانند که رژیم در مرحله سرنگونی است؟! و اگر بهقول خودشان این کشتی غرق شود، همه با هم هلاک میشوند، اما چرا بهعلت مصلحت و بقای کل نظام قدری در میدان دزدی و چپاول آهستهتر نمیتازند؟
فساد در دیکتاتوری آخوندها عارضه نیست، کارکرد ذاتی سیستم است
در این مورد باید گفت فساد در این رژیم یک عارضه نیست. در کشورهای دیگر هم ممکن است کموبیش فسادی در این یا آن دستگاه وجود داشته باشد، اما در فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران، فساد نهادینه و سیستمی شده است. یعنی گردشکار در این رژیم بر اساس غارت استوار است. همانطور که اقتصاد این رژیم «وارداتمحور» است و بهطور خودبهخودی تولید را نابود میکند.
در یک نگاه عمیقتر، اقتصاد این رژیم «غارتمحور» است و اگر غارت قطع شود، رژیم فلج میشود. درست مانند ارگانیسمی که به یک سم(فرضاً مرفین یا هرویین) معتاد شده و اگر این سم وارد ارگانیسم نشود، تعادلش بههم میخورد، اگر چرخهٔ فساد و غارت هم در این رژیم متوقف شود، رژیم تعادل خود را از دست میدهد.
فرآیند این چرخه پارادوکسیکال
فرآیند این چرخه ذاتاً متناقض این است که:
این چپاول افسارگسیخته گرچه برای بقای عناصر و باندهای رژیم و استمرار حضورشان در خدمت به نظام فاسدشان در سرکوب مردم حیاتی است اما...
اما همین چسب آجرهای این نظام، خود مانند بنزین روی آتش قیام، خشم و انزجار عمومی را نسبت به رژیم شعلهورتر کرده و راه به نابودی رژیم میبرد.