ولیفقیه ارتجاع با انتصاب رئیسی جلاد تلاش کرد برای حفظ نظام دستگاهش را یک پایه کند. تا آنجا که به ساختار حاکمیتی بر میگشت این کار را با ضرب سرکوب و انتخابات نمایشی پیش برد و البته با قیمت حذف کسانی مثل علی لاریجانی در بالای نظام. اما آیا با جابهجایی چند مهره در رأس نظام، توانسته است خامنهای را به هدفش برساند؟ چشمانداز چیست؟ و برآورد ناظران داخل نظام آخوندی از چه قرار است؟
«ایجاد امید» «چشمانداز امیدوار کننده» و جملاتی از این دست از جمله کلید واژههای «امیددرمانی» و «انشاءالله درمانی» آخوند رئیسی است که در پاسخ به مطالبات اقشار بپا خاسته، خرج میکند. ندادن «زمان» برای این «انشاءالله درمانی» ها از جمله ویژگیهایی است که حتی کارگزاران نظام روی آن تمرکز کرده و نتیجه گرفتهاند که در دولت رئیسی هم «در روی همان پاشنهٔ دولت روحانی میچرخد».
اما بحران بیراهحلی و بنبستهای نظام در عرصهٔ گشودن تحریمها و انزوای بینالمللی و منطقهیی به قدری حاد شده که برخی کارگزاران نظام حرف دیگری دارند.
از جمله مصطفی هاشمی طبا، کاندیدای پیشین ریاستجمهوری نظام ضمن اشاره به خفگی اقتصادی و بحرانهای زیستمحیطی، خطاب به آخوند رئیسی فضای انفجاری جامعه را گوشزد کرده و گفته است: «در شرایط کنونی طلیعه مناسبی به مردم نشان داده نمیشود. وضعیت کشور مانند ساختمانی است که فونداسیون آن در حال خالی شدن است. در چنین شرایطی اگر به کسانی که در این ساختمان زندگی میکنند امکانات داده شود اما به یکباره ساختمان فرو بریزد، هیچکدام از امکانات به درد این افراد نمیخورد».
هاشمی طبا برخلاف تبلیغات باند خامنهای، کارنامه آخوند رئیسی را منفی ارزیابی کرده و گفته است: «واقعیت این است که از آغاز دولت رئیسی اتفاق جدیدی در کشور رخ نداده و از سوی دیگر تورم همچنان ادامه دارد و قیمت کالاهای اساسی و مورد نیاز مردم بیشتر از گذشته شده است.
به همین دلیل نمیتوان عنوان کرد که دولت رئیسی در مسیر بازگشت اعتماد اجتماعی مردم حرکت کرده است».
این کارگزار حکومتی ضمن اشاره به مطالبات اقشار مختلف مردم به شکست «شعار درمانی» رئیسی اشاره کرده و افزوده است: «امروز به این نتیجه رسیدهاند که نمیتوان بهراحتی شرایط اقتصادی مردم را تغییر داد». و بالاخره دغدغهٔ کارگزاران نظام را گوشزد کرده و به رئیسی گفته است «مسائلی مانند آب، خاک و چالشهای سرزمینی امروز بسیار حائز اهمیت است. اگر دولت رئیسی بتواند این چالشها را مرتفع کند و (نظام) را حفظ کند، باید گفت مهار تورم و گرانی پیشکش» (روزنامه حکومتی آرمان ۲۶مهر ۱۴۰۰).
اما واقعیت این است که عمق فشار بر اقشار مردم، به جایی رسیده است که در و دیوار گواهی بدهند که در زیر پوست جامعه چیزی علیه نظام در جریان است.
روزنامه حکومتی مستقل ۲۶مهر ۱۴۰۰ از زیر زبالههای شهر تهران صدای این نبض را شنیده و در مطلبی تحت عنوان صدای فراموش شدگان را بشنویم نوشته است: «امسال نسبت به سال۱۳۹۸ میزان زباله ماهانه در تهران ۱۲هزار و ۵۰۰تن کاهش داشته است. یک کارشناس اقتصاد این آمار را تا حد زیادی به وضعیت اسفناک اقتصادی کشور و سقوط طبقه متوسط به زیر خط فقر، مرتبط دانسته». این روزنامه حکومتی در ادامه به ولع حاکمان در چپاول مردم اذعان کرده و ضمن نگرانی از پیآمد این وضعیت نوشته است: «حتی حوادث آبان نیز باعث نشد تا در نحوه حکمرانی تغییر نگرش رخ دهد و یا سیستم اقتصادی کشور اصلاح شود».
و بالاخره ناقوس هشدار سرنگونی را به صدا درآورده و افزوده است: «اخبار آسیبهای اجتماعی و نیز گزارشهای کوچک شدن سفره مردم و حذف مواردی چون گوشت و مرغ بهمثابه شمارش معکوس و زنگ خطر است». در خاتمه به اصل نگرانی و وحشت همهٔ کارگزاران نظام اعتراف کرده و نوشته است: «لازم است تا پیش از پایان این شمارش مانع از بروز پدیدههایی چون شورشهای بیکاران و گرسنگان شویم».
بیتردید آنچه موجب افزایش وحشت تمامیت نظام در زیر نور شکست «امیددرمانی» و «انشاءالله درمانی» آخوند رئیسی است چیزی جز فوران ناگهانی خشم مردم بپا خاسته نیست. این ابراز وحشت به بیانهای مختلف توسط ارگانهای باندهای دور و نزدیک نظام اعتراف میشود. یک نمونه روزنامه حکومتی ابتکار روز ۲۶مهر در مقالهای تحت عنوان «اعیاننشین شدن با جامعه ایرانی و شهرهایش چه میکند؛ کوچ اجباری؟» نوشت: «در روندی که دیر یا زود رخ میدهد، شکاف میان فقیر و غنی به حدی میرسد که طبقات فرودست به شکلی غیرقابل پیشبینی رفتار خواهند کرد».
واقعیت این است که این کر هماهنگ وحشت و نگرانی از شورش بیکاران و گرسنگان و رفتار غیرقابل پیشبینی طبقات فردوست، بیانگر عمق شکاف بین حاکمیت و مردم است. شکاف عمیقی که هاشمی طبا وزیر سابق و کاندیدای ریاستجمهوری رژیم را ناگزیر میکند خطاب به رئیسی بگوید: «اگر دولت رئیسی بتواند (نظام) را حفظ کند، باید گفت مهار تورم و گرانی پیشکش»!