در فرهنگ ایران شعری هست از سعدی که میگوید:
«گر بگویم که مرا با تو سر و کاری نیست در و دیوار گواهی بدهد کاری هست.»
حالا با وام گرفتن از این بیت میتوان گفت در و دیوار ایران و همه خبرها و گفتهها و مواضع و حرکات سران رژیم ایران و خبرهای حول ایران و گفتههای منتشر در رسانههای دنیا دربارهٔ اپوزیسیون این مقاومت در جهان، گواهی میدهند که این حکومت اگر چه میگوید مقاومت ایران یک گروهک ناچیز است اما اتفاقاً جایگزین اصلی این رژیم همین مقاومت است.
این سؤال هر ایرانی هم هست که چه نیرویی میتواند رژیم آخوندی را براندازد و چه نیرویی میتواند جایگزین آن برای بنای یک ایران دموکراتیک باشد.
بگذارید تنها با چند سؤال درباره یکی از قویترین واقعیتها، به این پرسش پاسخ دهیم:
پرسش اول:
در تاریخ قرون اخیر، کدام حکومتی مقام رسمی سفارت خود را برای شرکت در یک ترور علیه اپوزیسیون خود میفرستد؟
آن هم در شرایطی که دنیا در اروپا بر اعمال تروریستی متمرکز است و همه حساس هستند. چه حکومتی بستهی بمبی را زیر نگاههای حساس مأموران امنیتی چند کشور اروپایی با دستان دبیر سفارت خود تحویل ۲مزدور تروریست دیگر میدهد تا در اجتماع اپوزیسیون منفجر کند؟
پرسش دوم:
پذیرش چنین خطر و بیآبرویی جهانی آیا نشان نمیدهد که چنین رژیمی تا چه حد از هماوردی که علیه آن دست به این اقدام تروریستی میزند در وحشت است؟
ما معمولاً وقتی دستمان را درست در برابر نیزه میگیریم که نیزه میخواهد به قلب یا چشممان وارد شود. آیا این احساس کنونی رژیم ایران نیست؟
لطفاً خبرهای مربوط به بیآبرویی این رژیم در شکست توطئه تروریستی گسترده آن علیه گردهمایی مقاومت ایران در وپلپنت پاریس در ۹تیر و پیامدهای آن در درون حاکمیت و بیرون آن را مطالعه بفرمایید. یقینا یک چیز برایتان روشن میشود: در و دیوار گواهی میدهد که جایگزین این حاکمیت و محور نیروهای سرنگونکننده، مقاومت ایران و مجاهدین خلق ایران است.