روز ۴تیر ۱۳۵۹ خمینی در یک سخنرانی علنی خطاب به پاسداران و نیروهایش گفت: دشمن ما نه در شرق و نه در غرب است و نه در کرستان، دشمن ما همینجا بیخ گوش ما در تهران است. وقتی خمینی مرد بازماندگانش اعتراف کردند که سرتاپای نظام از دشمن اصلی و برانداز برخود میلرزید و میگفتند: و «حالا مجاهدین مملکت را بهآشوب میکشند و مردم را به خیابانها میآورند» (جنتی، رئیس خبرگان ارتجاع- ۱۴خرداد۹۹).
اکنون هم رئیسی جلاد در مراسم تعزیه برای لاجوردی، دژخیم اوین میگوید: «شما هر فتنهیی که در این ۴۰ساله در کشور میبینید جای پای مجاهدین را میبینید؛ شما نمیتوانید از یک جریان علیه نظام یاد بکنید و جای پای مجاهدین را در آنجانبینید!» (۶تیر۱۴۰۱).
همزمان خطیبزاده، سخنگوی وزارتخارجهٔ نظام هم نسبت به شرکت مایک پنس و پمپئو در نشست مجاهدین و دیدار با خانم مریم رجوی عنان از کف میدهد که «اینها ورشکستگانی هستند که تلاش میکنند اشبهالناس بهخودشان را پیدا کنند و با هم جلسه بگذارند» و با سرخوردگی تأکید میکند که «شما بدانید که» این حمایت از مجاهدین «اولین بار نیست، آخرین بار هم نخواهد بود!» (۶تیر).
البته توضیح نمیدهند که این «ورشکستگان» چه قدرتی دارند که در «هر فتنهای در این ۴۰سال» علیه نظام رد پای آنها دیده میشود!
۳روز پیش از این فغانهای لمپن - پاسداری، معاون بینالملل قضاییهٔ جلادان هم توسط خبرنگار حکومتی سؤال پیچ شده بود که چرا وقتی مجاهدین اینقدر بهنظام ضربه میزنند، شما کاری نمیکنید. عنان از کف داد و گفت آنچه که نباید میگفت! و آن اینکه: «ما در هیچ ملاقاتی نیست با سفرای کشورهای اروپایی یا هیأتهای کشورهای اروپایی که بهقضیه مجاهدین نپردازیم!» (غریبآبادی-۳تیر).
پیش از این هم خمینی با شناختی که از سازشناپذیری مجاهدین با ارتجاع و ضد انقلاب داشت، بهصراحت گفته بود: «من اگر یک در هزار احتمال، یک احتمال میدادم که شما دست بردارید از آن کارهایی که میخواهید انجام بدهید، حاضر بودم با شما تفاهم کنم» (صحیفهٔ خمینی-جلد۱۴-ص۳۴۳)؛ اما مجاهدین نهتنها دست بر نداشتند از آن کارهای خطرناک علیه نظام، بلکه امروز با کانونهای شورشیشان در حال از هم دریدن تور اختناق هستند تا جامعهٔ عاصی و انفجاری، فرصت حرکت و از ریشه برکندن نظام منحوس ولایت فقیه را پیدا کند.
همین وضعیت هم هست که بالاترین سران رژیم را واداشته، تا بهرغم دستورالعملهای قبلی (از زمان ریاستجمهوری رفسنجانی) مبنی بر ممنوعیت نام بردن از مجاهدین، پیاپی بهصحنه بیایند و با صراحت آدرس دشمن اصلی و آلترناتیو خود را بدهند.
بهویژه این اعترافهای ناگزیر در شرایطی است که رژیم برای منحرف و سرد کردن قیامهای اجتماعی، بهشعار منحوس بازگشت بهسلطنت رو آورده است. تاکتیک گرد و خاک کردن برای مخفی کردن دشمن اصلی و آلترناتیو از نگاه مردم و سردرگم کردن جامعه انفجاری.
اما اکنون خطر این دشمن آنچنان جدی شده که مجبورند با سوزاندن تاکتیک شعار منحوس، اذعان کنند که عامل و بانی هر چه فتنه و بلا طی ۴دههٔ گذشته بر سر نظام آمده، مجاهدین هستند.
برای همین سخنگوی مجاهدین گفته بود: «ضربه بر بساط اطلاعات آخوندها و ترفندهایش برای تخریب قیامها بسیار سنگین بوده» و نظام ولایت «فعلاً بهتر است قاچ زین را بچسبد. ». (۴تیر۱۴۰۱). .