روز یکشنبه ۱۶ دی ۱۴۰۳، بازنشستگان تأمین اجتماعی و فولاد در شهرهای مختلف به خیابانها آمدند. این تظاهرات اولین نارضایتیهای بالغشده از این نوع نبوده و آخرین آنها نیز نمیتواند باشد.
تجمعات و راهپیماییهای اعتراضی کارگران و بازنشستگان در شهرهای مختلف ایران اخگرهایی سوزان از نارضایتیهای اجتماعی و اقتصادی است که اینک در شهرها و خیابانهای ایران خود را نشان میدهد. این اعتراضات که شهرهای اهواز، اصفهان، کرمانشاه، شوش و رشت برگزار شده، بازتابدهندهٔ صدای طبقهای است که سالهاست با مشکلات معیشتی، بیتوجهی نظام مافیایی ولایت فقیه، و بیثباتی اقتصادی دست و پنجه نرم میکند.
مطالبات کارگران و بازنشستگان
اعتراضات اخیر کارگران و بازنشستگان در ایران چندین محور اساسی را شامل میشود که حاکی از عمق اعتراضات و خصلت سیاسیشدهٔ آن است.
بازنشستگان و کارگران در تجمعات خود به پایین بودن حقوق و عدم افزایش آن متناسب با نرخ تورم اعتراض کردند. حقوقهایی که در بهترین حالت، تنها بخش کوچکی از هزینههای زندگی روزمره را پوشش میدهد.
بسیاری از معترضان خواستار توجه به حقوق اولیه خود بودند، از جمله حق بازنشستگی مناسب، دسترسی به خدمات بهداشتی و درمانی، و امنیت شغلی برای کارگران فعال.
افزایش مداوم قیمتها، از کالاهای اساسی گرفته تا خدمات عمومی، یکی دیگر از اصلیترین دغدغههای معترضان است. شعار «حاصل کار دولت، غارت جیب ملت» خشم عمومی از سیاستهای غارتگرانهٔ نظام ولایت فقیه را آدرس میدهد.
همزمانی و گستردگی اعتراضات
اعتراضات در شهرهای مختلف از جمله اهواز، کرمانشاه، شوش، و رشت برگزار شد. در اهواز، بازنشستگان فولاد خوزستان مقابل استانداری خوزستان تجمع کردند و شعار «بازنشسته داد بزن، حقتو فریاد بزن» سر دادند؛ همزمان در اصفهان نیز بازنشستگان فولاد به خیابانها آمدند و اعتراضات خود را علیه وضعیت معیشتی موجود بیان کردند.
علاوه بر این، کارگران پیمانکاری مناطق نفت جنوب در اهواز و بازنشستگان ۱۴۰۲ در مقابل استانداری بوشهر نیز تجمعات اعتراضی برگزار کردند. این اعتراضات که از کارگران صنایع نفت تا بازنشستگان تأمین اجتماعی و فولاد را در برمیگیرد، نمایانگر یک بحران فراگیر است که تمامی اقشار زحمتکش را تحت تأثیر قرار داده است.
به چالش گرفتن دشمنتراشی حاکمیت
شعار «دشمن ما همینجاست، دروغ میگن آمریکاست» هوشیاری جامعه را نسبت به سیاست دشمنتراشی حاکمیت و بهطور مشخص شخص خامنهای نشان میدهد. فاشیسم دینی حاکم بر ایران پیوسته برای منحرف کردن توجه مردم از مشکلات داخلی دشمنهای رنگارنگ و موهوم میتراشد.
اکنون مردم به جان آمدهٔ ایران با صدای بلند تخصیص منابع ملی به پروژههای جنگافروزانه و تروریستی حکومت را محکوم میکنند. ثروتهای ایران در حالی صرف پروژههای نظامی، موشکی و سیاستهای جنگافروزانه در منطقه میشود که بسیاری از مردم در داخل کشور با مشکلات معیشتی، بیکاری و نبود امکانات اولیه روبهرو هستند.
انتخاب گزینهٔ «کف خیابان»
اعتراضات کارگران و بازنشستگان در ایران بازتابی از بحرانهای عمیق اقتصادی و اجتماعی است که سالهاست جامعه با آن دستبهگریبان است.
سیاستهای ضدمردمی حاکمیت اکنون زندگی دشوار و پرمشقتی را به کارگران و بازنشستگان و دیگر اقشار محروم ایران تحمیل کرده است. آنها میدانند اگر سکوت کنند، در روزهای آینده، وضعیت وخیمتر خواهد شد. بین تندادن به خواستههای حکومت مافیاسالار آخوندی و شورش بر وضع موجود، گزینهٔ دوم را انتخاب کرده و پرچم شورش در خیابانها را برافراشتهاند.
اعتراض کارگران و بازنشستگان در تداوم خود باعث بیدار کردن صداهای دیگر میشود و براندازی را به یک خواست ملی و فراگیر تبدیل میکند. فریادهای کوبان و مشتهای آخته میگویند حق دادنی نیست، بهدست آوردنی است. باید آن را در کف خیابانها به دست آورد.
آیا پیام مشتهای آخته و فریادهای کوبان در خیابان جز این است؟