کمتر روزی است که در رسانههای حکومتی موضوع و مطلبی در مورد فقر مردم، اختلاف شدید طبقاتی و غارت منابع و ثروتهای آنها توسط سران و مهرهها وابسته به حاکمیت وجود نداشته باشد.
اضافه بر چپاول، علت فقر افسارگسیخته، اقتصاد ویران شدهای است که در آن گرانی حتی موارد اولیه از مواد غذایی پایه و مورد نیاز مردم مانند خیار و گوجه و تخممرغ کره و... به یک معضل برای اکثریت خانوارها خصوصاً خانوارهای فقیر تبدیل شده است.
اقتصادی که همواره توأم با تورم و رکود است و درآمد ملی هم سال به سال کمتر میشود و گرانی روزافزون ارزاق و لوازم مورد نیاز زندگی مردم نیز مزید بر علت شده است.
روزنامه ایران وابسته به دولت روحانی ۲۷بهمن۹۹ از قول یک کارشناس حکومتی نوشت: «در حوزه مسکن تورم ۱۰۰درصد بوده است. تغییر قیمت در حوزه خودرو و لوازم خانگی و مایحتاج مردم از ۵۰درصد تا ۱۰۰درصد بوده است و هنوز هم زمزمه آن وجود دارد».
روحانی و عناصر دولتش تلاش دارند تورم و گرانی افسار گسیخته را به تحریم ربط بدهند، امری که مطلقاً نادرست است و بسیاری از کارشناسان حکومتی نیز آنرا رد میکنند، چنانچه روزنامه ایران در ادامه مطلبش ازقول همان کارشناس اضافه کرد: «در این بررسی (بررسی تورم و گرانی» تحریم را نباید وارد کرد چون در سالهای گذشته هم تحریم بودهایم و شرایط سختتر هم بوده است. اما امسال وضعیت بهگونهیی نبود که اتفاقات را به گردن تحریم بیاندازیم سالی که تمام میشود، نامطلوب است و از نظر مدیریت اقتصادی که نرخ ارز و تورم اینگونه شد سالی نامطلوب است».
منظور کارشناسان و رسانههای حکومتی از «مدیریت غلط، مدیریت بد، مدیریت ناکافی، مدیریت ناصحیح و»... در زمینه اقتصادی، سیاستهای ضدمردمی و غارتگرانه دولت نظیر، دمیدن بر بادکنک بورس و خالی کردن جیب مردم در بازار بورس، تأمین کسری بودجه از طریق گران کردن اقلام مورد نیاز مردم، گران کردن نرخ ارز، تأمین بخشی از بودجه از جیب مردم، چاپ اسکناس و استقراض از منابع بانکی، برباد دادن میلیاردها دلار ارز با عنوان ارز ۴۲۰۰تومانی یا ارز جهانگیری و سایر سیاستهایی که منجر به شرایط کنونی شده است.
در زمینه نامطلوب بودن وضعیت مردم و رشد بیکاری در میان آنها نایبرئیس اتاق بازرگانی رژیم و چین هم اعتراف کرد: «آمارها و ارقام که بیانگر وضعیت بد اقتصادی بیشتر قشرها بود، نشان میدهد که آمار بیکاری و تورم و سایر شاخصههای دیگر که وضعیت اقتصادی را مشخص میکنند، نشان از وضعیت منفی و بد همه شاخصههای مهم اقتصادی بود. آمارهای رشد اقتصادی نشان میدهد که یکی از سختترین سالهای ممکن را تجربه کردهایم» (روزنامه ایران ۲۷بهمن۹۹). .
روزنامه حکومتی ایران در مطلب دیگری با عنوان «قربانیان تورم دو رقمی» بهنقل از یک کارشناس دیگر آثار تورم و گرانی روزافزون کالاها در زندگی کارمندان و کارگران حقوق بگیر و سایر اقشار جامعه را «نابود کننده» دانسته و اضافه کرده است: «از یکسو تورم بالا باعث میشود تا سبد هزینههای این گروهها بهشدت کوچک شود. این افراد برای متعادل کردن دخل و خرج خود مجبور میشوند تا برخی از کالاها و خدمات را از سبد هزینه خود حذف کنند و با شدت گرفتن تورم حتی اقلامی مانند گوشت و شیر هم بتدریج حذف میشود. از طرف دیگر تورم بالا باعث میشود تا این گروهها که بخش اعظم جامعه را تشکیل میدهند قدرت خرید خود را برای کالاهای سرمایهیی مانند مسکن، خودرو و حتی کالاهای مصرفی بادوام مانند لوازم خانگی از دست بدهند و خرید این کالاها به آرزویی دستنیافتنی برای آنها تبدیل شود. تداوم این وضعیت باعث میشود، اقشار کمدرآمد و متوسط جامعه فشار زیادی را تحمل کنند. علاوه بر این امید آنها به آینده نیز از بین میرود» (روزنامه ایران ۲۷بهمن۹۹).
در چنین شرایطی از تخریب اقتصاد کشور و وضعیت بد معیشتی مردم است که شاخص فلاکت سال به سال بالا میرود.
روزنامه همدلی ۲۸بهمن۹۹ با تیتر: «ایران در انتظار شاخص فلاکت ۷۰درصدی» نوشت: «حال و روز وضعیت معیشتی که ارتباط تنگاتنگی با فقر و فلاکت دارد، اینروزها خوب نیست؛ این را از خط فقری که در تهران به ۱۰میلیون تومان رسیده و حداقل دستمزدی که امسال حتی به ۳میلیون تومان هم نرسید، میتوان فهمید. آنطور که آمار و برآوردهای کارشناسی حکایت میکند، شاخص فلاکت طی ۴سال اخیر روند نگرانکنندهای را تجربه کرده است. بررسی روند تحولات این شاخص طی چند سال اخیر حکایت از این دارد که شاخص فلاکت رفتهرفته با جهش بیشتری همراه شده است. فرشاد مومنی، میگوید: «بر اساس دادههای رسمی اندازه شاخص فلاکت در سال۹۶ به ۱۹.۸درصد رسید، در سال۹۷ با یک جهش به ۳۹درصد رسید و در سال۹۸ به ۴۵.۵ درصد رسید، برآوردهای سال۹۹ نشان میدهد که این شاخص در سال جاری ۷۰درصد است. شاخصی که سال۹۸ ایران را بعد از سه کشور ونزوئلا، آرژانتین و زیمبابوه در رده چهارم بدترین آن قرار داد و حالا باز هم اقتصاددانان درباره احتمال افزایش آن هشدار میدهند».
این شرایط فلاکتبار اقتصاد کشور و معیشت مردم در حالی است که زندگی آنها را مشتی دزد و غارتگر به گروگان گرفته و هر فرصتی را برای غارت منابع و ثروتهای مردم به غنیمت میشمارند.
این حد از دزدی اموال مردم باعث توزیع ناعادلانه ثروت و افزایش شکاف طبقاتی شده است.
شکافی که باعث شده اضافه بر دزدی و چپاول سردمداران و نهادهای فاسد و دزد آن، قشر غارتگر وابسته به آن هم مردم را با ترفندهای مختلف از جمله با سوءاستفاده از موقعیت تحریم غارت کنند.
درابطه با این قشر زالو صفت روزنامه حکومتی ستاره صبح ۲۷بهمن۹۹ نوشت «یک طبقه نوکیسه به قدرت رسیده که میتوانید آنها را در فرمانیه و زعفرانیه ببینید؛ این افراد از طریق سوآپها و رانتهای اقتصادی و کاسبی با تحریم، میلیاردر شدهاند»
با توجه به توزیع ناعادلانه ثروت و فقر گسترده در میان اکثریت مردم است، که این روزها کارشناسان رژیم نگران سرخوردگی هر چه بیشتر مردم از بیعدالتیها و تبعیضهایی هستند که بر آنها وارد شده و نگران قیام و خیزش آنها هستند.
آنها به صراحت بهوجود شرایط عینی برای انقلاب و خروش مردمی با عباراتی نظیر آستانه تحمل مردم تمام شده، طاقت مردم سر رسیده، کاسه صبر مردم لبریزشده و... به نفرت و خشم روزافزون مردم نسبت به نظام ولایت فقیه اعتراف میکنند.
بیدلیل نیست که آخوند مسیح مهاجری از باند مغلوب به سردمداران نظام هشدار داد «بترسید از روزی که کاسه صبر مردم لبریز شود و یکجا به حساب همه شما را برسند».