بعد از فتوای زنستیزیِ خمینی مبنی بر «یا روسری یا توسری» در اواسط اسفند ۱۳۵۷ که موجب تظاهرات اعتراضی هزاران زن و دختر ایرانی در ۱۷اسفند همان سال شد،
بعد از پیوستن موجوار دختران و زنان به گروههای ضدارتجاع و ترقیخواه همچون مجاهدین خلق و سازمان چریکهای فدایی [قبل از انشعاب]، هماوردی همهجانبهٔ زن ایرانی با تمامیت ارتجاع آخوندی، از زندانهای خمینی شروع شد. آنجا بود که زنان سازمانیافته با پایداری شگفتانگیز و حماسههایی گاه اسطورهوار، به تضاد آشتیناپذیر و استراتژیک نظام زنستیز ملایان تبدیل شدند.
در این تاریخچهٔ پرکشاکش از دههٔ ۶۰ و قتلعام ۶۷ تا ۸۸ و تا امروز که سفر کنیم و به سال۱۴۰۱ برسیم، میبینیم زن پیشتاز ضدارتجاع ولایی و نافی هر گونه دیکتاتوری و استثمار، اکنون به یکی از بزرگترین چالشهای لاعلاج نظام آخوندی تبدیل شده است. زن ایرانی در این قیام، رهبری و پیشتازی برای سرنگونی تمامیت دیکتاتوری ولایی و نفی هر گونه دیکتاتوری را پیش برده است.
اتاق فکر نظام سالهاست مشغول درگیر کردن زنان با حجاب و پوشش است تا انرژی و پتانسیل قدرتمند آنان را صرف این مقولات کند؛ چرا که خوبِ خوب حالیاش است که اگر انرژی و فکر و ذهن زن ایران از این مقولات آخوندساخته خلاص شود، توان رقم زدن بزرگترین تحول سیاسی و اجتماعی علیه موجودیت زنستیز و ضدبشری حاکمیت آخوندی را دارد و این توان به میدان سرنگونیطلبیِ اکثریت جامعهٔ ایران میآید.
زنان ایران در قیام ۱۴۰۱ گامی بزرگ در تهاجم به حاکمیت زنستیز آخوندی برداشتند. پیشتازی آنان در این قیام، در منظر داخلی و خارجی بهثبت رسید. با این قیام، زن ایرانی به تهاجم علیه ارتجاع قرونوسطایی روی آورد و تمام بساط چهار دههٔ سرکوبگری مطلق را بههم زد و به خط مقدم نبرد گام نهاد.
بساط تحقیر زن ایرانی تحت عنوان گشت ارشاد، با خون مهسا امینی و بههمت قیام زنان و خروش سراسری، برچیده شد و تبعات آن به درون نظام ریخت. برونداد این تحول مهم، ظهور قدرتمند نقش زن ایرانی در آفریدن بزرگترین چالش برای نظام تمامیتخواه آخوندی شد. در پنج ماه گذشته شاهد بودیم که اتاق فکر نظام با نظارت خامنهای، بارها تلاش کرد گشت جنایتکار ارشاد را راهی خیابانها کند ولی مقاومت اجتماعی و خصلت انفجاری جامعه به نمایندگان نظام بهطور خاص در مجلس ارتجاع گوشزد میکرد که در این مورد دستازپا خطا کنند، عاقبت آن دیگر قابل کنترل نخواهد بود.
بیش از شش هفته است که طرح مبتذل «عفاف و حجاب» از طرف دولت به مجلس محول شده است، ولی بهدلیل بازتابهای انفجاریِ جامعه، جز دعوای گرگها هیچ حاصلی تاکنون نداشته است.
بههمین دلایل است که بازگرداندن تیمهای جنایتکار زنستیز تحت عنوان گشت ارشاد، معادلات درون نظام را بههم ریخته است. برخی رسانههای خودی نظام مدام هشدار میدهند که ماشینهای گشت ارشاد را جمع کنید و بنزین روی آتش نریزید. دقت کنید «بنزین روی آتش»! کدام آتش؟ آتش متکاثف خشم اکثریت یک ملت علیه حجاب اجباری، دین اجباری و حکومت اجباری.
اصل مطلب این است که باید تاکتیک رژیم تحت عنوان باحجاب و بیحجاب را شکست داد و این پرده را از هم درید تا زن ایرانی [چه باحجاب، چه بیحجاب] در یک جبههٔ واحد با مردان، هدف مشترک انسانستیز یعنی نظام ملایان را نشانه بگیرند.
روز دوشنبه در رشت شاهد بودیم که اتحاد خجستهٔ مردم با پیشتازی زنان، دمار از آمران به جنایت درآورد و از صحنه متواریشان کرد.
آری، راه این است: مجال ندادن به ماشینهای گشت رژیم و تهاجم حداکثر به آنان با حضور جمعی مردم، خاصه زنان و دختران. با این حضور حداکثری و پیشتازی زنان، دستگاه سرکوبگر حاکمیت هیچ غلطی نمیتواند بکند.
درسهای گرانبهای قیام ۱۴۰۱، لوح راهنمای مبارزهیی سازمانیافتهتر، متحدتر، هوشمندتر و تهاجمیتر است. این است راه نجات ایران از اشغالگران آخوندی.