از فردای قیام۲۲بهمن دستها را بستند، قلمها را شکستند و بساط تازیانه و تحقیر پهن گردید.
از سخنرانی مسعود رجوی در میتینگ امجدیه: «چطوره که چشم دختر مسلمونو درمیارن دست مادر شهید مسلمون رو میشکنن دم برنمیارید»؟
مجاهدین اما باز هم تحمل کردند.
از سخنرانی مسعود رجوی در میتینگ امجدیه: «مگر ما چه کردیم جز تحمل رنج و اسارت؟ ولی بگذارید تأکید بکنیم وای به روزی که تصمیم بگیریم مشت را با مشت و گلوله را با گلوله پاسخ دهیم».
سرانجام در ۳۰خرداد مشعل آزادیخواهی با شعار «زنده باد آزادی» در خیابان انقلاب شعلهور شد.
جمعیت به ۵۰۰هزار تن رسید اما با فرمان خمینی، سنگفرش خیابان انقلاب با خون نوجوانان گلگون شد.
اسدالله بادامچیان، تسنیم ۷تیر ۹۴: «آقای هادی غفاری پرید پشت تیربار و شروع کرد به زدن، حالا نزن و کی بزن!»...
نشریه مجاهد ۳۱خرداد ۱۳۶۰: «راهپیمایی بیش از ۵۰۰هزار نفر از مردم قهرمان ایران در اعتراض به کودتای ضدمردمی مرتجعین بهوسیله مزدوران مسلح ارتجاع حاکم به خاک و خون کشیده شد».
تصویر ۱۲دختر دانشآموز که بدون اسم اعدام شده بودند، منتشر گردید.
روزنامه اطلاعات ۳تیر ۱۳۶۰: «دعوت از خانوادهها برای شناسایی اعدامشدگان».
نشریه مجاهد ۴تیر ۱۳۶۰: «مردم آگاه و آزاد!
از سردمداران حاکم از این طاغوتیان جدید بپرسید که در کجای جهان، در کدام مجموعه حقوقی و در کدام رویه قضایی و حتی در کدام بیدادگاه آریامهری، بدون تشخیص هویت و اسم و شهرت کسی را به دادگاه برده و به جوخه اعدام تحویل دادهاند»؟
خزعلی: «در شورای مرکزی حزب جمهوری تصویب شد که کاری کنیم تا مجاهدین خلق دست به سلاح ببرن تا سرکوبشون کنیم».
وقتی مجاهدین همه راههای مسالمت را آزمایش کردند، ایستادند و با فدای همهچیزشان بهای آزادی را با سنگینترین قیمت پرداختند تا مقاومت انقلابی به عالیترین ثمره خود در ارتش آزادیبخش ملی ایران و کانونهای شورشی بالغ گردید.