728 x 90

رد خون در تپه‌های اوین

سخن روز
سخن روز

۵۰سال پیش در ۳۰فروردین ۱۳۵۴ به فرمان شاه خائن ۹تن از برجسته‌ترین زندانیان سیاسی، مخفیانه گلوله‌باران و سلاخی شدند. بیژن جزنی و۶ قهرمان دیگر فدایی و دو مجاهد خلق (فرمانده کاظم ذوالانوار و مصطفی جوان خوشدل، قهرمان مقاومت در زیر شکنجه‌های ساواک) با طراحی و کارگردانی دژخیم پرویز ثابتی به‌خاک افتادند.

این جنایت، یکی از پلیدترین اقدامات وحشیانهٔ دیکتاتوری سلطنتی برای از میان برداشتن پیشتازانی بود که پرچم نبرد انقلابی در برابر دیکتاتوری و راه گشایی به سوی آزادی، استقلال و حاکمیت مردم ایران را برافراشته و پایه‌های حکومت تبهکار و خودکامهٔ شاه را به لرزه انداختند. رژیمی که پس از کودتای ۲۸مرداد هر صدای مخالفی را در گلو خفه می‌کرد و هنگامی که با قهر انقلابی آگاه‌ترین و فداکارترین فرزندان ایران‌زمین روبه روشد، از هیچ جنایتی رویگردان نبود.

در کشتار وحشیانه هفت فدایی و دو مجاهد خلق در۳۰فروردین ۵۴، به‌دستور ثابتی، این زندانیان سیاسی پیشتاز و قهرمان که پوزه دژخیمان شکنجه‌گر را با مقاومت خود به خاک مالیده و دوران زندان خود را سپری می‌کردند، بدون اطلاع و بدون هیچ محکمه‌یی ولو فرمایشی و نمایشی، با طرح و نقشه یک جنایت تمام عیار، از سلولهایشان به بالای تپه‌های اوین منتقل شدند. سپس با قساوتی حیرت‌انگیز آنها را با دستها و چشمهای بسته به رگبار بستند. بعد هم در روزنامه‌های رژیم شاه که تحت‌امر و کنترل دائمی ساواک جنایتکارش بود، در یک دروغ نفرت‌انگیز و بزدلانه نوشتند که ۹زندانی هنگام انتقال به‌زندان دیگر، در حین فرار کشته شدند!

شگفتا که پس مانده‌های رژیم شاه و چماقداران ساواکی که اکنون با سپاه و نفوذیهای اطلاعات آخوندها در لجن مال کردن قیام مردم ایران هم‌سو شده‌اند، در نمایشهایشان در بهمن ۱۴۰۱ در وقاحتی که به همان اندازه جنایتهایشان نفرت‌انگیز است، عکس سردژخیم ساواک پرویز ثابتی را در کنار عکس بچه شاه بالا برده و با تهدید پیشتازان انقلاب، روی آن نوشتند: «کابوس آیندهٔ تروریستها».

در همان زمان رهبر مقاومت، طی پیامی گفت: «”اتوبوس مجانی“ استبداد و وابستگی با سرنشینان ساواکی آزادیخواهان و استقلال‌طلبان را به سلول‌ها و تپه‌های اوین می‌برد. اتوبوس ضدمصدقی با پلاک ۲۸ مرداد و رانندگی بچه شاه ارزانی ورثهٔ ساواک و ریزشی‌های شیخ و اصلاحاتش باد. این، جادهٔ گذار از عمامه و عبا و نعلین به شنل و چکمه‌های خونین و مسیر شناخته شدهٔ حرکت از ولایت فئودالی به بورژوازی نوکیسهٔ بی‌دنده و ترمز است» (مسعود رجوی، ۲۲بهمن ۱۴۰۱).

امروز پرویز ثابتی سردژخیم ساواک و سرکردهٔ قاتلان ۹قهرمان فدایی و مجاهد در تپه‌های اوین در برابر شکایتهایی قرار گرفته که از شکنجه‌ها و جنایات ضدانسانی او پرده برمی‌دارد. این، تنها یک پرونده قضایی نیست، بلکه سندی دیگر علیه تمامیت رژیم شاه است که حقوق انسانی را پایمال، و حق مقاومت و آزادی را با گلوله پاسخ داد. شاکیان پرونده و زندانیان سیاسی دوران شاه، ثابتی را معمار نهادینه کردن شکنجه در ایران و استفاده از توبهٔ اجباری در ملأعام معرفی کرده‌اند؛ رویه‌یی که توسط ثابتی توسعه یافت و امروز در رژیم آخوندها گسترش یافته است.

پس از ثبت پرونده ثابتی، ایندیپندنت انگلستان نوشت: بسیاری از منابع می‌گویند رژیم شاه و آخوندها «دو روی یک سکه» هستند. میراث شکنجه توسط شاه ساخته شد و توسط رژیم آخوندها گسترش یافت. ساواک هرگز منحل نشد و توسط رژیم آخوندها به‌کار گرفته شد.

در سالگرد آن روز خونین، به‌وضوح می‌بینیم که رد خون، نه از چکمه و دامن شاه و نه از نعلین و عبای شیخ پاک نمی‌شود. خونی که در تپه‌های اوین جوشید، در آتش کانون‌های شورشی و در یک انقلاب دموکراتیک نوین با چراغ راهنمای نه شاه نه شیخ –که فشرده یک قرن مبارزه مردم ایران علیه دیکتاتوری و وابستگی است- توفنده‌تر از همیشه به پیش می‌تازد.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/e8068a5c-71c5-42df-bb1f-a44425195d8e"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات