سپاه پاسداران ارتجاع سرانجام ناچار شد به یک عملیات کانونهای شورشی واکنش نشان دهد. به اصل خبر دقت کنید:
«روابط عمومی سپاه بهارستان ضمن تکذیب حمله تروریستی به سپاه این شهرستان اعلام کرد فیلم منتشر شده در فضای مجازی مربوط به تصاویر آرشیوی بوده که برای این سناریو استفاده شده است».
انتشار این متن کلیشهای در اغلب سایتهای زنجیرهیی و رسانههای حکومتی در حالی است که فیلم عملیات در فضای مجازی وایرال شده و واکنشهای مختلفی را برانگیخته است.
دو سؤال موازی با شنیدن یا خواندن این خبر به ذهن متبادر میشود؟
۱ـ چرا از بین هزاران پراتیک و عملیات کانونهای شورشی، این عملیات با واکنش شتابزدهٔ این ارگان سرکوبگر مواجه شده است؟
۲ـ تکذیب این خبر با وجود انتشار گستردهٔ فیلم آن در شبکههای مجازی، چه مسألهای از حاکمیت حل میکند؟
بگذریم از اینکه مخاطب عاقل با شنیدن یا خواندن کلمهٔ «آرشیو» بلافاصله به این فکر میکند که نکند به دفعات به این ارگان سرکوبگر حمله شده است و فیلمهایی از این حملات در آرشیو موجود بوده است. اگر چنین است چرا این فیلمها در همان زمان انجام عملیات در رسانههای حکومتی پخش نشده است.
واقعیت این است که حاکمیت چه تکذیب کند، چه تصدیق، مردم کف خیابانهای ایران نتیجهگیری خود را خواهند داشت. با کمی تدقیق در پشت پردهٔ این خبر میتوان علت تکذیب ناشیانهٔ و سراسیمهٔ آن را دریافت. پیشتر در مورد کانونهای شورشی نوشته بودیم:
«کانونهای شورشی برای سرنگونی ابرهه موشکسوار زمانهٔ ما، اگر چه ممکن است کوچک و کمحجم بهنظر بیایند اما آنها از مردمند و به مردم تکیه دارند. ارادهای را با خود حمل میکنند که قدرت انفجاری مهیبی دارد. تکه گلی که آنها بر منقار حمل میکنند قادر است دیکتاتوری را به ستوه و به زانو درآورد. این تکه گل حمل شده با منقار، گاه شعارنویسی علیه دیکتاتوری در گذرگاهها و معابر عام و جاهایی است که نگاه مردم به آن میافتد. گاه با آتش زدن عکسهای علی خامنهای یا پلاکاردها، بیلدبردهای چندشآور آویخته شده بر مراکز بسیج و سپاه پاسداران است، گاه بردن شعار روز به میان مردم و به قلب تظاهرات مردمی است و گاه...
آنها این کارها را با شجاعت و پذیرش ریسک انجام میدهند. نتیجهٔ کارشان بیواسطه منجر به شکستن جلاد میشود و هیمنهٔ سرکوب را به بازی میگیرد. آنها حاملان جرأت و شهامت هستند. این پیام را به میان مردم میبرند که میشود و میتوان این رژیم را به ستوه آورد، فرسوده کرد، به هراس انداخت و در نهایت به زیر کشید. آنچه مهم است نه جثه و حجم کانون شورشی که پیامی است که او حامل آن است».
اکنون آن کارهای کمی روی هم انباشته شده و به یک کیفیت جدید و انکارناپذیر بالغ گردیده است. این کیفیت جدید را با سه مؤلفه میتوان تبیین کرد:
۱ـ استقبال جامعه از عملیات کانونهای شورشی و بازتاب دادن به آن در شبکههای مجازی.
۲ـ واکنش علنی دشمن بهعملیات کانونهای شورشی در حالی که پیشتر سیاست کتمان و کوچکانگاری آنها را پیش میبرد.
۳ـ تبدیل شدن کانونهای شورشی به یک موجودیت تأثیرگذار و سمتدهنده در جامعهٔ ایران
این سه مؤلفه وقتی درهم میآمیزند و بهصورت یک عملیات آتشین بر روی یکی از مراکز سپاه پاسداران تجلی میکنند، به همان میزان که در بین عناصر بیانگیزهٔ حکومتی هراسافکن و بازخوردآفرین است، به همان میزان خصلت اختناقشکنی دارد و روحیهٔ تعرضی را در بین مردم بالا میبرد.
در روزهایی که فاشیسم دینی با افزودن به اعدامها و نیز اجرای طرحهای سرکوبگرانه میکوشد، جامعه انفجاری ایران را به انقیاد درآورد، عملیات کانونهای شورشی عرصه را بر آن تنگ کرده است. پیام روشن آن این است که اعدام و سرکوب دیگر نمیتواند قیام را متوقف کند. کانونهای قهرمان شورشی به دیکتاتور و سگان زنجیریاش درست در اماکن قدرت و مراکز سرکوبشان ضربه وارد میآورند. پایگاهها و پادگانهای سپاه پاسداران و بسیج از جاهایی بوده است که دشمن ضدبشری در پروپاگاندای گوبلزی خود در مورد شکستناپذیری آنان افسانههای پوچ به هم بافته است. بدیهی است که برای روحیهدادن به نیروهای واخوردهٔ خود ناچار است که به تکذیب ناشیانهٔ چنین عملیاتی متوسل شود. این تکذیب ناشیانه به جای اینکه برایش اقتدار به بار بیاورد، تولیدگر رسوایی و ضعف بیشتر است. بهقول سخنگوی مجاهدین:
«به نظر میرسد ابعاد این عملیات طوری است که سکوت کردنی و قورت دادنی نبوده است والا سپاه ولایت باید قبل از هر چیز حدود ۳۰۰۰فقره عملیات ضداختناق کانونهای شورشی در سال۱۴۰۱ را هم تکذیب و تصاویر آرشیوی اعلام میکرد. در هرحال سگ سپاه میداند و کانونهای پینهدوز شورشی که در انبان چیست. قضاوت را به مردم بهارستان در استان تهران موکول میکنیم».