اول ماه می(۱۱اردیبهشت) روز جهانی کارگر در سراسر دنیا و عموم کشورها فارغ از سیستم حکومتی یا قومی و مذهبیشان، روز کارگر جشن ملی و بهرسمیت شناخته شده است. همه جا مردم به خیابانها آمده و سندیکاهای کارگری نیز مراسم، تظاهرات و آکسیونهایی برگزار کردند. اما در ایران، رژیم که دجالگرانه خودش را حامی مستضعفین نامیده، از فرط ترس و نگرانیاش از تجمعات مردم، اجازه برگزاری هیچگونه مراسم و تظاهرات را نداد و آن را ممنوع اعلام کرد. امسال برخلاف سالهای قبل، حتی به تشکلهای دستساز خودش هم اجازه برگزاری مراسم نداد. با این همه کارگران از شکافهای موجود در رژیم استفاده کردند و در تهران و شهرستانها به خیابانها آمدند و فریاد خشم و نارضایتی سردادند. در سالهای گذشته رژیم به تشکلهای وابسته به خودش اجازه میداد در محیطهای سرپوشیده و کنترل شده تجمع راه بیاندازند. پارسال روحانی خودش در یک مراسم حکومتی که سر قبر خمینی برگزار شده بود، حاضر شد و سخنرانی کرد و در سالهای قبلش هم این مراسم در استادیوم سرپوشیده برگزار میشد. واقعیت این است که ممنوع کردن این مراسم، آن هم برای رژیمی با آن دعاوی، کار آسانی نیست و هزینه برمیدارد، اما معلوم میشود از یکطرف وضعیت رژیم آنقدر متزلزل و شکننده است که حتی به نسبت سالهای گذشته هم نمیتواند مانور کند؛ از طرف دیگر خشم و نارضایتی کارگران هم آنچنان بالاست که رژیم میترسد به آنها مجوز بدهد. البته همانطور که شما هم اشاره کردید کارگران از شکافهای موجود در رژیم استفاده کردند و در تهران و شهرستانها به خیابانها آمدند و فریاد خشم و نارضایتی سردادند. تجمع کارگران در جلو مجلس به درگیری کشیده شد و نیروهای سرکوبگر رژیم چند تن از کارگران را دستگیر کردند. همینطور در بعضی شهرها مثل شهرهای کردستان، مثل بانه، سقز، سنندج و کامیاران و اصفهان شاهد تجمعات و تظاهرات کارگران بودیم.
اما این که امسال رژیم دست به چنین کاری زده بسیار قابلتوجه است. چرا که نشان میدهد بهخاطر شرایط انفجاری جامعه و بحران درونیاش، سال به سال و حتی روز به روز از توان مانور رژیم کاسته شده و میشود. کافی است نگاهی به تعداد و ابعاد حرکات اعتراضی اقشار مختلف مردم و نه فقط کارگران بیاندازید. در سال ۹۶، تعداد این حرکتها بیش از ۲۰۰۰مورد بوده که بعضی از آنها روزهای متوالی و حتی هفتهها ادامه داشته است و تنها در یک ماه و ۱۰روز امسال تعداد اعتصابها و حرکتهای کارگری به ۱۸۰مورد رسیده. اعتصابها، اعتراضها و خیزشهای کارگران، کشاورزان، کولبران و عموم زحمتکشان و غارتشدگان ابعاد جدیدی به خود گرفته و ارکان حکومت آخوندی را به لرزه انداخته است.
جالب است که در چنین شرایطی خامنهای روز قبلش یعنی روز ۱۰اردیبهشت به صحنه آمده بود و آن همه از حمایت کالای ایرانی دم زد و ادعاهایی مانند اینکه دست کارگر را باید بوسید و... مطرح کرد.
در این میان شاهد یک کشمکش و درگیری بین دو قوه نظام یعنی دولت و قوه قضاییه بر سر تلگرام و فیلترینگ تلگرام بودیم و دولت روحانی در همین رابطه اطلاعیه داده است. اینجا هم مسأله، همان شکنندگی رژیم است که عمل میکند. اما آیا واقعاً دولت مخالف فیلترینگ است؟ اینطور نیست و تا آنجا که به تمایل رژیم اعم از دولت و قوه قضاییه و... برمیگردد، همه مایلند جلو تلگرام را بگیرند و آن را فیلتر کنند اما نمیتوانند و نتوانستهاند، یکبار تحت عنوان اخلاقی، یکبار تحت عنوان اقتصادی و یکبار هم تحت عنوان امنیتی؛ ولی درد یک چیز بیشتر نیست، نقش تلگرام یا هر پیامرسانی که رژیم رویش کنترل نداشته باشد، امکانی است هم برای اطلاعرسانی و هم برای ارتباطگیری و تشکلیابی تودههای مردم که برای رژیم فوقاالعاده خطرناک است.
در همین رابطه علاءالدین بروجردی، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس رژیم، گفت: تلگرام بهدلیل «نقش مخربی که در بحرانهای سال گذشته در کشور داشت، با امنیت نظام گره خورده است و... تهدید امنیتی و اختصاصی برای جمهوری اسلامی است» و تصمیم به بستن آن «در بالاترین سطح اتخاذ شده است».(تلویزیونحکومتی - ۱۲فروردین ۹۷)
شدت وخامت وضع از هر دو طرف(وضعیت انفجاری جامعه و شکنندگی رژیم) باعث میشود که رژیم اینطور بر سر مسأله فیلترینگ یا عدمفیلترینگ دچار تلاطم و جنگ و دعوا بین دو قوه نظام شود و بحران تا پخش خبر یا شایعه استعفای وزیر ارتباطات دولت روحانی هم پیش برود.