روزنامهٔ العرب چاپ لندن، در شمارهٔ ۲۷مهر خود مقالهیی دارد با عنوان «راه ایران بهبیتالمقدس از کربلا تا غزه». این مقاله، حاوی نکات قابل توجهی از اهداف و مطامع رژیم آخوندی در منطقه است؛ اهدافی که تلاش کرده و میکند آن را با ایجاد تفرقه و بحران و جنگافروزی در کشورهای عرب پیش ببرد.
در این مقاله با اشاره به شعار دجالگرانهٔ «فتح قدس از طریق کربلا» که طی ۸سال توجیه و بهانهٔ خمینی برای ادامهٔ جنگ ضدمیهنی بود، آمده است: «اگر چه آمریکاییها پس از اشغال عراق در سال۲۰۰۳ و خلاص شدن از صدام حسین دشمن مشترک خود با رژیم ایران، جادهٔ کربلا را برای رژیم ایران قابل عبور کرده بودند، اما رژیم ایران [که کربلا را در اختیار داشت] غزه را بهکربلا افزود، بنابراین [حالا دیگر] راه آزادسازی بیتالمقدس از غزه میگذشت».
العرب میافزاید: «هدف اصلی رژیم ایران از تلاش برای تسلط بر کشورهای عربی، آزادسازی قدس نیست. بلکه هدف اصلیاش این است که بهعنوان یک قدرت بزرگ منطقهیی، موازی با اسراییل، بهرسمیت شناخته شود. البته اسراییل بهدلیل آگاهی از حیلهگری، کینتوزی و فریبکاری رژیم ایران، همسایگی با آن، برایش نه خوشایند است و نه با آن احساس آرامش میکند. زیرا بهرغم اینکه رژیم ایران شعارهای اسلامی سر میدهد اما هیچکس بهاندازهٔ آن بهاسلام و مسلمین اهانت نکرده است».
العرب با اشاره بهکارنامهٔ تبهکاریهای رژیم آخوندی در منطقه، میافزاید: «رژیم ایران در کمتر از۳۰ سال کاری با جهان عرب کرد که اسراییل با بیش از ۷۰سال خصومت آشکار و پنهان، قادر بهانجام آن نبود؛ چرا که تهدید گسترده و چند وجهی رژیم ایران برای امنیت ملی عربی بیش از تهدید محدود اسراییل با چهرهٔ آشکارش هست».
العرب تصریح میکند: «رژیم ایران همیشه برای اعراب خطرناکتر از اسراییل بوده و هست. در سال۱۹۸۲، اسراییل بیروت را اشغال کرد، اما رژیم ایران از طریق عوامل خود، مستقیم یا غیرمستقیم، چهار پایتخت عربی بیروت، دمشق، بغداد و صنعا را اشغال کرده است».
العرب در ادامه میافزاید: «رژیم ایران بهلحاظ تاریخی، اعتنایی بهموضوع فلسطین ندارد و هرگز نشان نداده که برای ادامهٔ حیات و حتی پناه دادن به یک فلسطینی کمکی کرده باشد. آنچه رژیم ایران بهدنبال آن است چیزی فراتر از عادیسازی (روابط با اسراییل) است. اسراییل باید سلطهٔ رژیم را بهعنوان یک قدرت منطقهیی بهرسمیت بشناسد تا دوستیاش را بپذیرد. این همان چیزی است که نظام سیاسی عرب اگر میخواهد جادهٔ بیتالمقدس بر اساس قوانین بینالمللی قابل عبور باشد باید نسبت بهآن هشیار باشد و آن را در محاسبات خود بگنجاند».
مقالهٔ روزنامهٔ العرب نشانهیی از بلوغ آگاهی ملی عربی نسبت بهسیاست سراسر خنجر و خیانتی است که رژیم ولایت فقیه از زمان خمینی تاکنون نسبت بهکشورها و مردم منطقه، بیوقفه بهآن اشتغال داشته است. البته مردم کشورهایی همچون عراق و سوریه و لبنان و یمن که میهنشان طی این سالها شاهد مستقیم و قربانی تاخت و تاز جنایتکارانهٔ پاسداران و نیروهای نیابتی رژیم در کشورشان بودهاند، این سیاست را با پوست و گوشت خود لمس کردهاند. همان سیاست شوم و خائنانهیی که مقاومت ایران طی چهار دهه گذشته پیوسته نسبت بهآن افشاگری کرده و هشدار داده است.
رهبر مقاومت طی پیامی (به تاریخ ۳۱ اردیبهشت۱۴۰۰) در مورد جنگافروزی خامنهای در غزه گفت: «خمینی و خامنهای نخستین خائنین بهآرمان و رهبری فلسطین و سازمان آزادیبخش از زمان عرفات بوده اند. خنجر زدن از پشت، جنگافروزی، تفرقهاندازی و سپر بلا قرار دادن موضوع فلسطین با دجالیت حداکثر، شیوه شناخته شده آخوندی برای بقای دیکتاتوری دینی و تروریستی در ایران است. خامنهای بیش از هر کس خواهان جنگ و خونریزی و صدور ارتجاع و تروریسم در منطقه است. در پیامش پس از آتش بس در غزه، همزمان با شعبدۀ انتخابات ریاست جمهوری رژیم، میگوید: "زمان آغاز و توقف درگیریها بسته بهتشخیص بزرگان جهادی و سیاسی فلسطینی است، ولی آمادهسازی و حضور قدرتمندانه در صحنه، تعطیلبردار نیست". بهپشتگرمی سیاست ”نه جنگ“ در آمریکا ”دولتهای مسلمان“ را بیمحابا به ”تقویت نظامی“ و ”پشتیبانی مالی که امروز بیش از گذشته مورد نیاز است“ فرامیخواند و در نقش خلیفه و پدرخواندهٔ ولایت فلسطین برای مردم فلسطین ”دستورالعمل“ و ”راهکار آینده“ و“ قیام یکپارچه“ مقرر میکند».
مسعود رجوی در همین پیام تصریح کرده بود: «سرنگونی دیکتاتوری دینی در ایران، انقلاب و جایگزین دموکراتیک، حلالمسائل این منطقه از جهان است».