روزنامههای حکومتی در اولین روز از ماه آخر سال۱۴۰۰، دو وجه ذلت نظام آخوندی را در عرصه داخلی و بینالمللی به نمایش گذاشتهاند. در عرصهٔ خارجی با اظهارات عبداللهیان با تیتر «توافق خوب» یا «برد برد» در دیدار با وزرای خارجه و سایر مقامات کشورهای اروپایی برجسته شده. اما وارد متن اظهارات که میشویم چیزی جز سوزوگداز از مجاهدین و کاسهٔ گدایی مماشات طلبانه برای در بردن دیپلمات تروریستش اسدالله اسدی و دژخیم حمید نوری در چنته نداشته است. آنروی ادعاهای روزنامههای باند خامنهای در مورد اینکه این غرب است که باید شرایط نظام را بپذیرد، روزنامهٔ وابسته بهباند مغلوب نظام، جهان صنعت نظرات دو تن از کارگزاران سابق نظام در وزارتخارجه را انعکاس داده که به نظام گوشزد کردهاند این مائیم که تحت قطعنامههای شورای امنیت برای نقض امنیت بینالمللی هستیم و این مائیم که نیازمند رسیدن به توافق برای رفع تحریمها و خلاصی از خفگی اقتصادی هستیم.
موضوع اٌمیکرون هم اسباب حمله باند مغلوب به رئیسی شده. مردمسالاری اینکه دو ماه بعد از شیوع او اٌمیکرون تازه رئیسی دستور مقابله با آن را داده نوشته است الآن دیگر وقت دستور دادن نیست. وقت این است که بگویید در این دو ماه چه کردید.
مستقل هم سرمقالهاش را که محبوبفر کارشناس حکومتی نوشته، ضمن اشاره به بیعملی دولت برای پیشگیری از اٌمیکرون، و حمله به وزیر آموزش و پرورش رئیسی که در این شرایط بر باز بودن مدارس تأکید کرده نوشته است: «کرونا در پیک ششم چند قلهای خواهد بود و روند صعودی و خانمان برانداز بیماری میرود که بیماری همچنان در ماه پایانی سال و ماههای ابتدایی سال آتی باقی بماند». سایر مطالب روزنامههای حکومتی طبق معمول به هشدار و برملا کردن غارت و چپاولها در دعوای باندهای درونی اختصاص یافته است.
«رکود نهادی» عامل بحران اقتصادی
روزنامهها در هشدارهایشان یک نکته محوری دارند و آن هم تراکم خشم مردم و تأثیر آن بر نظام. دنیای اقتصاد در مطلبی با عنوان «زخمهای کهنه اقتصاد ایران» نوشته است: «در وهله نخست بحران اقتصادی فعلی حاصل نوعی رکود نهادی است که با غلبه امور سیاسی بر امور اقتصادی ایجاد شده است. بهعنوان نمونه اتفاقات سال۸۸ منجر به شکل گرفتن شکافی میان دولت و مردم شد که به تعمیق بستر رکود انجامید».
روزنامه ابتکار هم در سرمقالهاش با عنوان «خشم و نفرت، داراییهای خطرناک تحلیل» از تراکم خشم در کف اجتماع و گردش آن در نخبگان جامعه ابراز نگرانی کرده و با اشاره به واکنشهای مردمی نسبت به رفتارهای حکومتی نوشته است: «موضوع اصلی وجه اشتراک این واکنشها است که حجم زیادی از انزجار، خشم و عصبانیت در خود جای داده است. این خشم شاید از دیدگاهی ناشی از انباشت بیعدالتیها و نارساییهایی باشد که بسیاری از ما بهعنوان درد مشترک آن را تحمل کردهایم اما واقعیت آن است که نتیجه انعکاس مداوم آن، چیزی جز باز تولید خشونت و خشم بیشتر در سایرین نخواهد بود».
دست همهٔ باندها در کاسهٔ خیریه!
روزنامهها در دعوای باندی گوشههایی از غارت و چپاولها را رو کردهاند. فرهیختگان از باند خامنهای با عنوان «از واردات بنز تا مالکیت گاوداری» در مورد «ایران خودرو» نوشته است: «بررسی فعالیت ۹۰شرکت زیرمجموعه گروه ایرانخودرو در کنار دولتیبودن، یکی دیگر از شباهتهای دو غول خودروسازی به یکدیگر، حجم بالای فعالیتهای غیرتولیدی و غیرخودرویی است. تعداد بالای شرکتهایی که سالها بدون هیچ فعالیت تولیدی یا خدماتی، تعطیل و منحل نشده و باعث ایجاد زیان برای خودروساز شدهاند؛ در کنار فعالیتهای تودرتو و با کمترین شفافیت، از جمله شباهتهای زیرمجموعههای دو خودروساز کشور است». و در ادامه نوشته است: «در گروه سایپا زیان انباشته در ۶ماهه نخست امسال بیش از ۴۸هزار میلیارد تومان و در گروه ایرانخودرو این مقدار ۴۵هزار میلیارد تومان است». که این پول را هم هر سال دولت از جیب مردم به این هولدینگ های زیر تیول سپاه میدهد.
موضوع دیگر در مورد چپاول را روزنامه آفتاب یزد زیر عنوان «چرا سیاسیون ایرانی به تأسیس «خیریه» علاقه دارند؟» نوشته است. و به اسامی بسیاری از مقامات و مهرههای حکومتی مثل آخوند مصطفی پورمحمدی، آخوند صادق لاریجانی و یا معصومه ابتکار و عباس شیبانی از هر دو باند حاکم اشاره کرده که هر یک در چندین خیریه دست دارند. این روزنامه در مقدمه نوشته است: «صدها نهاد خیریه در کشور مشغول به فعالیت هستند که شناسنامه آنها به نام برخی مقامات مزین شده است! این در حالی است که حالا اسنادی از بروز فسادهای مالی در برخی خیریهها منتشر شده اما متأسفانه هیچکس پاسخگو نیست! در این بین سؤال این است که چرا برخی مسئولان و چهرههای سیاسی در کشور ما تا این اندازه علاقه به تشکیل خیریه دارند؟ از سوی دیگر اگر عملکرد این همه خیریه تحت پوشش مسئولان در طی این سالها درست بوده است چرا هنوز بخش زیادی از جامعه با فقر و نداری دست و پنجه نرم میکنند؟».