همزمان با روز جهانی کارگر، یک رسانهٔ حکومتی با تیتر درشت نوشت: «حق حیات و زنده ماندن، عمدهترین مطالبات کارگران ایران است» (بهارنیوز، ۱۴اردیبهشت).
بهاین وسیله برخی رسانههای حکومتی در تصفیه حساب باندی ادعای خامنهای «نزدیک شدن بهقله» و تکرار آن توسط رئیسی جلاد را بازگشت بهدوران بردهداری در قرن بیست و یکم تعبیر میکنند اما نمیگویند چرا و چگونه مردم را بهاین نقطه از فقر و فلاکت رساندهاند.
یک روز بعد همتی رئیس سابق بانک مرکزی در یک اعتراف کارشناسی و ساده بخشی از پاسخ به این سؤال را داد و خطاب بهرئیسی جلاد گفت: «از شهریور ۱۴۰۰ بهاینطرف چاپ پول ۱۱۵درصد رشد داشته است توجه بفرمایید از زمان هُووَخْشَثرَه [هخامنشیان] تا شهریور ۱۴۰۰ کل انتشار پول ۵۱۹ هزار میلیارد تومان بوده ولی در همین دو سال نیم شما ۶۰۰ هزار میلیارد تومان پول چاپ کردید. بنابراین یکی از دلایل مهم تورم و رشد ارز همین [است] دنبال دلایل دیگر نروید. عمدهٔ این فشار تورمی و فشار بالا رفتن نرخ ارز بهخاطر همین چاپ پول گسترده دولت سیزدهم بوده است» (سایت خبر فوری، ۱۵اردیبهشت).
البته همتی بهروی خودش نمیآورد که چاپ افسارگسیختهٔ اسکناس از زمان دولت روحانی و زمانی که همتی ریاست بانک مرکزی و ماشین چاپ اسکناس را در دست داشت جهش کرد. اما نکتهٔ مهمتر این است که چاپ اسکناس شیوهٔ اصلی و سیستماتیک غارت مردم در اقتصاد چپاول محور آخوندی است.
وقتی میگوید در دو سال و نیم گذشته دولت رئیسی بیش از تمام ۲۵۵۰سال گذشته پول چاپ کرده، معنایش این است که رژیم یک لوله مکش قوی بهجیب هر ایرانی وصل کرده و مستمر پول مردم، یا بهعبارت بهتر خون مردم را میمکد. با هر ریالی که بدون پشتوانه خلق میشود، ارزش پولی که در جیب مردم است کم میشود. یعنی لحظ بهلحظه پول و دسترنج مردم بهجیب آخوندها و پاسداران سرازیر میشود. این روند سال بهسال بهطور تصاعدی شتاب یافته است. یک مثال این واقعیت تلخ را روشنتر میکند:
حداقل دستمزد کارگران در سال۱۳۹۰، بیش از ۳۰۳هزار تومان یعنی تقریباٌ معادل ۳۰۳ دلار بود. در سال۱۴۰۳ حداقل دستمزدکارگران، ۷میلیون تومان تعیین شده است که با نرخ روز دلار، معادل حدود ۱۱۰دلار میشود. یعنی در سال ۹۰کارگران ۳برابر امروز حقوق میگرفتند. این تازه مربوط بهابتدای سال است، پیشبینی میشود که در انتهای سال۴۰۳ قیمت دلار به۱۰۰هزار تومان برسد.
به این ترتیب کارگران و عموم مردم ایران، برای زنده ماندن (تأمین نان بخور و نمیر) میباید ۱۲ساعت، ۱۵ساعت و بیشتر کار کنند. این کار و ارزش اضافی که تولید میشود، بخشی به جیب کارفرمای اصلی (سپاه پاسداران که بر اقتصاد کشور چنگ انداخته) میرود و بخش مهمی از آن صرف مهار و سرکوب مردم بهخصوص همین کارگران و زحمتکشان میشود.
بیانیهٔ سالانهٔ شورای ملی مقاومت در مرداد ۱۴۰۲ دربارهٔ چرخهٔ سرکوب و غارت در دیکتاتوری ولایت ولایت فقیه مینویسد: «سلطه سپاه پاسداران و بیت خامنهای بر اقتصاد ایران، بخشی از چرخه معیوبی است که محصولش تخریب صنایع، کشاورزی، محیطزیست و نظام بانکی و همچنین رکود شدید بازار مصرف است. در این سیکل، بیت و سپاه برای تأمین مالی ماشین سرکوب و جنگ بهغارت اقتصاد کشور دست میزنند و از تأمین نیازهای جامعه جلوگیری میکنند. این بهرهکشی وحشیانه باعث نارضایتی مردم و بروز اعتراضها میشود. سپس برای مهار قیامها بهتشدید سرکوب رو میآورند و برای تأمین ماشین سرکوب و جنگ بهغارت بیشتر اقتصاد کشور دست میزنند و محدودیت بیشتری برای تأمین نیازهای جامعه و زیرساختهای کشور ایجاد میکنند. این، چرخهٔ ویرانی فزاینده اقتصاد کشور است و در عینحال توضیح میدهد که چرا قیامها مهارناپذیر است».
برای در همشکستن این چرخهٔ شوم و کوتاه کردن دست غارت و سرکوب آخوند ـ پاسداران حاکم، از جان و هستی مردم ایران، راهی جز قیام و سرنگونی با آتش و قهر انقلابی وجود ندارد؛ همان راهی که کانونهای قهرمان شورشی در آن گام برمیدارند.
کانونهای شورشی در دیماه گذشته با انفجار و بهآتش کشیدن دفتر پاسدار جنایتکار حاجی دلیگانی اعلام کردند: «روزگار پاسدار اطلاعاتیها در موضع نمایندگان قلابی مردم رو بهپایان است و یک بهیک باید حساب پس بدهند. کلان حقوقهای دریافتی و داراییها و اموال بالا کشیده بیتالمال ملت تا ریال آخر از حلقوم آنها بیرون کشیده خواهد شد».