حسن روحانی روز چهارشنبه ۵دی ۹۷ یعنی یک روز پس از تحویل بودجه به مجلس در صحبتی که در جلسه هیأت دولت داشت گفت میخواهد در زمینه اقتصادی کاری کند که با زلزله تحریم و زلزله فشار ساختمانش آسیب نبیند. البته روحانی در آبانماه گفته بود که تحریمها هیچ تاثیری ندارد!
اولین نکتهای که از سخنان وی به گوش میرسد، یک تناقض بزرگ است: آیا تحریمها تاثیر ندارند؟ یا زلزله ویرانگر ایجاد میکنند؟
تحریمها تاثیر دارند یا ندارند؟
پاسخ درست، «هیچکدام» است! چرا که وقتی سردمداران رژیم صحبت میکنند، صحبتهایشان معمولاً ربطی به واقعیت ندارد و هر بار متناسب شرایط و منافعشان حرف میزنند و هیچ ابایی هم ندارند که حرفشان را عوض کنند و یا متناقض صحبت کنند بهعنوان مثال در رابطه با همین حرف روحانی در مورد عدم تاثیر تحریمها معاون اول خودش جهانگیری در همان زمان گفته بود: "ما دروغ نخواهیم گفت که تحریمها هیچ اثری ندارد». یا خود روحانی در صحبت اخیرش در مجلس میگوید: «در عینحال تحریم مشکلاتی را برای زندگی مردم بهوجود آورده و میآورد».
میزان تاثیر تحریمها
روشن است که تحریمها اثر دارند اما همانطور که سردمداران و مهرههای رژیم بارها گفتهاند این تحریمها نیست که اقتصاد را به این روز رساندهاند! خودشان هم میگویند که قبل از اجرای تحریمها وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم وخیم بوده است و بحران ارز که طی آن عامدانه نرخ ارز را تا بیش از ۴برابر بالا برد و جیب مردم را خالی کرد، مربوط به قبل از تحریمهاست.
اما اینکه روحانی اکنون چنین حرفهایی میزند بهعلت واقعیتهای سرسخت اقتصادی و اجتماعی است و اینکه لایحه بودجه ۹۸ نه تنها مسألهای را حل نمیکند بلکه مسائل و مشکلات اقتصادی را شدیدتر و وخیمتر هم میکند. در نتیجه روحانی میخواهد تا جایی که ممکن است مسئولیت را از گردن خودش برداشته و از یکطرف به گردن خامنهای بیاندازد و از طرف دیگر تحریمها را عامل اصلی جلوه دهد.
امید درمانی با نوید زلزله؟!
یک پرسش دیگر که با شنیدن سخنان اخیر روحانی در اذهان نقش میبندد این است که:
مگر روحانی شعارش امیددرمانی نبود؟
مگر او نمیخواست با این شیوه به خیال خودش جامعه را آرام کند؟
پس چرا اکنون چنین اعترافاتی میکند که بهقول روزنامه وطن امروز هر کس دیگری این حرفها را میزد به تشویش افکار عمومی متهم میشد؟
البته روحانی سعی کرده که در همین صحبتها باز هم بهقول خودش امید درمانی کند و با دادن آمار و ارقام ساختگی و دروغ اوضاع را روبراه جلوه دهد ولی البته واقعیتهای سخت و خدشهناپذیر، خودشان را در همین صحبتهای وی نیز تحمیل کرده و او به ناچار از دغدغه اصلی نظام یعنی زلزله صحبت میکند و به این وسیله میخواهد علت وضعیت فاجعهبار اقتصادی و بهتبع آن نارضایتی و خشم انفجاری جامعه را متوجه دشمنان خارجی و باند رقیب کند!
رئیسجمهور نظام یا رهبر اپوزیسیون؟!
کمااینکه در صحبتی که در مجلس هنگام تحویل لایحه بودجه کرد با دجالگری بهگونهای صحبت کرد که انگار نه انگار ۶سال است شخص خود او «رئیسجمهور» این نظام است و اینک از موضع اپوزیسیون صحبت میکند!
در همین رابطه روحانی در ارتباط با ساختارهای ناسالم اقتصادی در کشور گفت: «این مشکل از دههها پیش، قبل از انقلاب و بعد از انقلاب، پیش پای ما است. این ساختارهای نامناسب میتواند مشکلات بزرگی را برای کشور درست کند و بروز و ظهور این ساختار نامناسب در شرایط تحریم، بیشتر خواهد بود».
یا در جای دیگری گفت: «ببینید یک مؤسسه غیرمجاز چه بلایی سر کشور آورد و چگونه مردم، خانوادهها و سپردهگذارها گرفتار شده و دولت را گرفتار کردند»؟
روحانی با آنچنان خونسردی این جملات را ادا کرد که یک ناظر غریبه اگر حضور داشت تصور میکرد او رهبر اپوزیسیون است!
آنچه روحانی نگفت و فائزه گفت!
اگر تمامی ظواهر و حواشی سخنان روحانی را کنار بزنیم، تمامی آنچه که او میخواهد بگوید و از ادای صریح آن طفره میرود چیزی جز «وحشت از فروریختن رژیم» نیست. گرچه که اشاراتی به آن کرد! البته آنچه را که او نمیتوانست روشنتر بیان کند، فائزه هاشمی، دختر رفسنجانی، بیان کرد و در مصاحبه اخیرش گفت.
فائزه هاشمی در مصاحبه با یکی از رسانههای رژیم به نام مستقل که روز پنجشنبه ۶دی ۹۷ منتشر شد، وضعیت این رژیم را بهروشنی تشریح کرد و در پاسخ به سؤال خبرنگاری مبنی بر اینکه: «در میان نخبگان سیاسی کشور نوعی نگرانی ناشی از فروپاشی مشاهده میشود، از دیدگاه شما این فروپاشی تا چه اندازه جدی است؟»، پاسخ داد: «از لحاظ محتوایی این فروپاشی اتفاق افتاده چرا که هر جا را میبینی فشل است! هر جا دست میگذاری خالی از مدیریت و تدبیر است! همه چیز رها است، فکری برای حل مشکلات نمیشود... روزمرگی حاکم شده است، مشکلات اقتصادی و اجتماعی روزبهروز افزایش مییابد... تلاش، خشم، افسردگی، ناامیدی، بیتفاوتی و رها کردن...».