نحوست نفس عمامهداران ریایی اکنون علاوه بر دیگر عرصههای زندگی، آب این مادهٔ اصلی حیات را نشانه رفته است. اشتهای اژدهای ولایت فقیه را پایانی نیست. این اشتهای سیریناپذیر بلغ و هضم و سوزاندن و خاکستر کردن حرث و نسل ایران را تا آنجا رسانده است که مردم برای دفاع از حیات آب به خیابانها ریختهاند. آنچه اکنون در ایران اسیر در جریان است، کارنامهٔ ۴۰واندی سال تخریب، غارت، ارزانفروشی و بلعیدن طبیعت و سرمایههای ایران برای نگاهداشت حکومت، صدور تروریسم و پر کردن جیب حاکمان دینی است. طبیعت کشتارشده اینک بهفغان درآمده است.
انداختن تقصیر به گردن مردم
ایرانخواران و ایرانستیزان حاکم بر ایران بهجای اعتراف به نقش خود در ویرانی ایران، با وقاحتی خمینیگونه مشکل را به گردن مردم محروم و قربانی شدهٔ میهنمان انداخته و مدعی میشوند که علت خشکشدن سدها یا کمشدن بارش باران بالا رفتن میزان گناه و معصیت است.
«اگر اهل کشورها، استانها و شهرها بال تقوا و ایمان را میداشتند و خودمحافظتی در برابر نفس اماره ایجاد میکردند، در وظایف شرعی و مسئولیتهای سیاسی و اجتماعی خدا را در نظر میگرفتند، مبتلا به مشکلات معیشتی و کمآبی نمیشدند». ! (ایسنا. ۲۱آبان ۱۴۰۰. امام جمعه نمره موقت تهران، آخوند کاظم صدیقی)
آخوند صدیقی راست میگوید. حاکمیت دینفروشان ریایی بر فلات ایران و حجم عظیم فساد و نابودی حرث و نسل توسط آنان، این سرزمین را مبتلا به خشکسالیهای مکرر، مرگ رودها، تالابها و دریاچهها، فرو نشست زمین، فرسایش خاک، گسترش بیابانزایی و توفان فزایندهٔ ریزگردها کرده است.
قیام برای آب و آزادی
خوزستان نخستین استانی بود که برای احقاق این حق بهپاخاست و اخگرپارهیی از قیام آبان را در بستر خشک رودهایش بهفروزش درآورد. فریاد خوزستان تشنه کافی بود تا ابعاد سنگین این فاجعه درک شود و حاکمان ایرانفروش به خودآیند؛ اما آنها در پاسخ به این قیام جز سرکوب و نسبت دادن قیامکنندگان به کشورهای بیگانه گزینهٔ دیگری نداشتند. اکنون در ادامهٔ همان فریادها، اصفهان نیز سر به طغیان برداشته است.
مردم اصفهان در حرکتی نمادین، بستر خشک زاینده رود، در زیر پر خواجو را با امواج حضور خود لبریز کردند تا نشان دهند ایرانی بیدار است و اجازه نخواهد داد ایران بیش از این به ایرانستان تبدیل شود. در حالی که هنوز اعتراض آنها با چادر زدن بر سینهٔ زایندهرود بیآب ادامه دارد، مردم چهار محال و بختیاری نیز به این خیزش پیوستند. نظام آخوندی که بهصورتی حماقتآمیز در نخستین روزهای آبان مدعی بود که هک سامانههای دیجیتال پمپهای بنزین را مهار کرده و بر قیامی دیگر از جنس قیام آبان فائق آمده، اکنون با دستپاچگی در برابر قیامی قرار گرفته که «قیام برای آب و آزادی» است. قیامی که نه راه پس برای رژیم باقی گذاشته است، نه پیش؛ زیرا با آب نمیتوان شوخی کرد.
«حالا بحرانی مهمتر از بنزین و هر کالای اساسی دیگر بنبست گونه سربرآورده است بهصورتی که راه پس و پیشی برای آن حداقل در کوتاه مدت به چشم نمیخورد» (آرمان. ۳۰آبان ۱۴۰۰).
خیزش زنجیرهوار شهرها
پروپاگاندای حکومتی اگر چه میخواهد این دروغ را القا کند که خیزش اصفهان و شهر کرد و دیگر شهرهای استان چهار محال و بختیاری، یک «تجمع نجیبانهٔ صنفی»! است ولی چه کسی نمیداند که این یک قیام عمیق و فراگیر سیاسی [و بهقول حکومت «امنیتی»] است؛ در این خصوص، اعتراف برخی روزنامههای حکومتی قابل توجه است: «بحران آب از حالت پیگیریهای نخبگانی و فعالان محیطزیستی به سطوح پایین و تودههای مردم گسترش یافته و زنگ هشداری برای نظام حکمرانی است» (مردمسالاری. ۱آذر ۱۴۰۰).
خیزش زنجیرهوار شهرها و استانهای بیآب «با فرمان و دستور و توصیه حلشدنی نیست. این یک مشکل عمیق است که ریشه در تجاوز انسان به حریم طبیعت دارد و تا زمانی که این تجاوز ادامه دارد، کسی نمیتواند این مشکل را حل کند» (جمهوری اسلامی. ۱آذر ۱۴۰۰).
نیازی به تأکید ندارد که «تجاوز انسان به طبیعت»! اسم مستعار طبیعتخواری توسط هیولای ولایت فقیه است.
یک روزنامهٔ دیگر با دستپاچگی به حکومت هشدار داده و خواهان دست به عصا حرکت کردن در مواجهه با قیام شهرها و استانهای بیآب شده است:
«... فردا مردم لرنشین هم با تفنگ شورش کنند خوب است؟
اعتراض به نتایج انتخابات در سال۸۸، اعتراضاتی تحت عنوان نه به گرانی در سال۹۶ و بالاخره اعتراضات سال۹۸... در ادامه با واکنشهای شدید امنیتی و سیاسی، رنگ سیاسی به خود گرفت... چرا و چگونه نیروهای ناکارآمد درون نظام، معترض را به برانداز تبدیل میکنند؟» (مستقل. ۳۰آبان ۱۴۰۰)
***
واقعیت این است که رژیم چه دست به عصا حرکت کند، چه دست به اقدامی دیگر بزند، در برابر خیزش مردم خواهان آب، نه راه پس دارد، نه راه پیش. این زمینلرزهیی است که در تداوم خود سایر گسلهای اجتماعی را بهحرکت درخواهد آورد.