ایران تحت حاکمیت فاشسیم مذهبی ولایت فقیه زیر نظر نهادهای سازمان ملل سالهاست که در اکثر دادههای بینالمللی در شمار بدترین و در رتبهٔ قحطی زدهترین کشورها قرار دارد.
باند خامنهای ـ رئیسی جلاد، آغازی بر پایان حکومت فاسد ولایت فقیه است که با ناکارآمدی اقتصادی ناشی از اختلاس، غارت و چپاول با اشرافیگری مذهبی انگل زادهها، ۷۰میلیون نفر را به زیر فقر و حاشیه راندهاند.
وزارت تعاون در اردیبهشت ۱۴۰۱ در خصوص وضعیت معیشتی خانوارهای ایرانی اعلام کرد: «بهصورت تقریبی ۳۸درصد از جمعیت ایران در فقر مطلق به سر میبرند (اقتصاد بازارـ اردیبهشت ۱۴۰۱).
اما در عینحال جمعیت زیر خط فقر طی سالها رو به افزایش بوده است. «در سال۱۴۰۰، بهطور غیررسمی گفته میشود که در سال جاری حدود ۷۰درصد از افراد جامعه در زیر خط فقر هستند و بخش عمدهیی از آنها زیر خط فلاکت قرار دارند. (سایت سرپوش رژیم ـ ۱۴دی۱۴۰۰».
وعدههای پوچ، در خدمت بقاء
رئیسی جلاد۶۷ با فرمان خامنهای میخواهد با دروغدرمانی شعلههای خشم مردم را کنترل کند اما؛ هر روز شاهد حضور مردم در کف خیابان با شعار مرگ بر رئیسی هستیم.
شعار «مرگ بر رئیسی» بهمعنای «مرگ بر خامنهای» و تمامیت رژیم آخوندی است. خامنهای در دفاع از نورچشمیاش گفت: «امروز ناامید کردن مردم و القای حس بنبست در جامعه، جفا به مردم کشور، است مسائل و مشکلات وجود دارند، اما قابل حل هستند» (شبکه خبرـ۲۳ فروردین ۱۴۰۱).
رئیسی جلاد در دورگردی به کرمان ابلهانه مدعی محقق شدن وعدههایش شد و گفت: «دولت توانسته وعدههای خود در زمینه ایجاد اشتغال، ساخت مسکن، رفع عقبماندگیها در حوزه عدالت اجتماعی، توسعه روابط همسایگی و جذب سرمایهگذاری داخلی و خارجی را محقق کند» (سایت رئیسی ـرژیم ۲۰مرداد).
سمیه محمودی در مجلس آخوندی در انتقاد به حرف درمانی رئیسی گفت: «آقای رئیسی، وضعیت بسیار نامناسب معیشتی مردم، شرایط ناپایدار اقتصادی، تورم افسار گسیخته، زخمهای عمیق باقیمانده بر تن مردم پس از جراحی اقتصادی بدون برنامهریزی و... . متأسفانه شاهد کوچک و حتی حذف شدن سفرههای مردم هستیم. اقشار متوسط جامعه ضعیف و اقشار مظلوم و ضعیف جامعه در حال نابودی هستند» (رادیو فرهنگ. ۲۵مرداد۱۴۰۱).
آن روی سکه بحران اجتماعی ـ اقتصادی ایران را میتوان در؛ یک جمله خلاصه کرد، «حفظ نظام در خدمت الیگارشی فاسد مطلقه فقیه». رژیم همواره «حفظ نظام» را در تعادل بین حاکمیت آخوندها و مقاومت، با شاخص دوران سرنگونی تراز میکند.
«سعیدلیلاز» یک کارشناس حکومتی به فساد حکومتی اعتراف کرد و گفت: «مشکلات مردم و مسائل اقتصادی امروز ایران را بخواهیم در دو، سه مشکل بررسی کنیم؛ اولی، تورم ـ دومی ـ فساد و سومی ـ فقدان بهرهوری سرمایهگذاری در ایران است و هیچکدام اینها به تحریم ربط ندارد» (اعتماد آنلاین ـ ۲۶ مرداد۱۴۰۱).
سارا فلاحی در مجلس ارتجاع در نقدی وارونه گفت: «تشکر میکنیم از همه دولتهای محترم که چنان از ثروتهای بیحد و حصر این سرزمین استفاده بهینه کردند که امروز مردم ما با مقولهای به اسم خط فقر و فلاکت اقتصادی از قبیل بیکاری و تورم بیگانه هستند» (سایت مجلس ـ۲۵مرداد).
ابراهیم رئیسی و هیأت دولت پاسدارانش، از خرداد ۱۴۰۰ و میانه تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری، همواره وعده رونق بخشی «سریع و انقلابی» به اقتصاد ایران، «تک رقمی شدن تورم» و «رفع فقر مطلق» را با ساز و کاری که آن را «جراحی اقتصادی» مینامند، دادهاند.
توئیتر هنری روم (معاون گروه تحقیق یوراسیا)، ۲مرداد ۱۴۰۱ نوشت: «در حالی که رئیسی خود را برای جشن یک ساله ریاستجمهوری آماده میکند، آخرین دادههای تورم در ایران نشان میدهد که مصرفکنندگان ۵۴درصد بیشتر از یک سال قبل برای مجموعه کالاها و خدمات مشابه و ۸۶درصد بیشتر برای مواد غذایی هزینه میکنند».
خارج شدن از چرخه اقتصادی جهان در سال دانش بینان
وزرای دولت و رئیسی جلاد بارها این جمله را که میبایست به قدرت اول اقتصادی منطقه تبدیل شویم تکرار کردند. کیهان دروغپرداز خامنهای ۲۲مرداد ۱۴۰۱ با بررسی ده شاخص اقتصادی در دفاع از کارنامهٔ یکساله رئیسی جلاد۶۷ پرداخت و یک سری دستآورد از جمله کاهش تورم و کنترل نقدینگی برای رئیسی ردیف کرد که به جز نمک پاشیدن بر زخم مردم و ادعایی روی کاغذ بیش نیست.
روزنامه همدلی ـ ۲۶مرداد ۱۴۰۱ در مقالهای با عنوان «مهاجرت کارآفرینان.» نوشت: «مجله آمریکایی فوربس، از صد شرکت برتری در خاورمیانه صحبت میکند که برخلاف شعار ابراهیم رئیسی یا دولتهای قبلی حتی یکی هم به ایران تعلق ندارد». مجله فوربس، این شرکتهای برتر را بر اساس ارزش بازار، میزان فروش، داراییها و سود طبقهبندی کرده است.
«حدود ۵۰۰ شرکت بزرگ در ایران وجود دارد که غولهای اقتصادی کشور هستند، اما بهنظر میرسد طبق محاسبات تحلیلگران بینالمللی، این غولهای اقتصادی نه تنها جایی در میان شرکتهای رده اول خاورمیانه در یک سال اخیر نداشتهاند؛ بلکه دانش بنیان و کارآفرینی که شعار سال خامنهای است جایگاهی حتی در منطقه هم ندارد» (دویچه وله، ۱۷اوت ۲۰۲۲).
اکنون سؤال این است که به راستی چرا این غولهای اقتصادی ایرانی جایی در صد شرکت برتر خاورمیانه ندارند؟ دلیل البته روشن است. این شرکتها که بهصورت کارتلها و هولدینگها شناخته میشوند بهعلت ساختار غیراقتصادی و غیرمولد هرگز جایی در میان شرکتهای معتبر اقتصادی نخواهند داشت. شرکتهایی مانند بنیاد موسوم به مستضعفان و سلسلهای از هلدینگهای غول آسای سپاه پاسداران، بنیادهای عظیم رانتخواری و چپاول هستند که منافعشان مطلقاً صرف توسعه اقتصاد ملی نمیشود بلکه تماماً در خدمت جنگافروزی، صدور تروریسم و سرکوب میشود.