«کنون خروش زندگی به مرگ میدهد جواب
خجستهباد زندگی، خجستهباد انقلاب»
***
میگویند برای دیدن یک ستیغ یا سلسله جبال، باید از آن فاصله گرفت تا زاویه دید کافی برای نگریستن همهجانبه به عظمت آن داشت. با این فرض، پرسش این است که از سلسله برنامههای گرامیداشت نبرد تاریخی برای آزادی که در اشرف ۳و اروپا و آمریکا برگزار شد، اکنون چه میبینیم و چه داریم؟
این پرسش را واقعیتهای تجربیِ زیر پاسخ میدهند:
ــ از تظاهرات در بروکسل، واشنگتن، برلین، استکهلم و همایشها در اشرف ۳، یک اعتبار ملی و میهنی در کسوت یک آلترناتیو رقم خورد.
ــ از روز ۲۰تیر ۹۸یک ظرفیت و توانمندی برای ایجاد تغییر بزرگ در ایران، در اشرف ۳در معرض آزمایش گذاشته شد و به اثبات رسید که این توانایی، مهیای پاسخ به موقعیت سرنوشتساز کنونی میباشد.
ــ ساخت و ساز در اشرف ۳و بنا کردن یک شهر کوچک در مدت کمتر از ۲سال، اعجاب و باور و تحسین را توأمان در هر ناظر بیرونی برانگیخت. جوهر این اعجاب و باور از منظر سیاسی و اجتماعی چیست؟ پاسخ این است که این تشکل فقط در یک آلترنایتو میتواند چنین مولودی را بیافریند و آثار و ثمرههای آن در متبلور شدن همایشهای پیاپی به هم آمیخته شود و بدل به قدرت و نیروی تغییر بزرگ در ایران گردد.
ــ کهکشان ۹۸در اشرف ۳نشان داد که زمین و زمان برای مجاهدین یعنی امکان و فرصت برای استمرار مبارزه و تکامل و پیشرفت آن تا پیوندش با عنصر اجتماعی در ایران.
ــ این منظومه که از تظاهرات بروکسل شروع شد، اجتماعی شدن پایداری ۱۴ساله مجاهدین را از اروپا و آمریکا تا ایران محقق نمود.
ــ با ظرفیت و توانمندی که در این یک ماه در درون و پیرامون مجاهدین ظهور کرد، به اثبات رسید که تنها با سازمانیافتگی میتوان از پس تضادهای واقعی و گاه پیچیده در تعادلقوای سیاسی برآمد.
ــ قیامهای ایران با تمام گستردگی و تنوع موضوعیشان، در نهایت در یک نقطه به هم گره خوردند و آن آلترناتیو واقعی بهمثابه سرمایهٔ ملی برای پاسخ به موقعیت کنونی میباشد.
ــ اثبات شد که ظرفیت اجتماعی و ملی برای سرنگونی همواره مهیا است و باید با پیشتاز جان بر کف، پیوند و گره بخورد تا گل همبستگی و اتحاد بشکوفاند و مژدهٔ سپیدهدم آزادی را به واقعیت سیاسی و اجتماعی بدل کند.
ــ کهکشان ۹۸در اروپا و اشرف ۳یک جریان اجتماعی را خلق خواهد کرد. این منظومة سیاسی و اجتماعی و فرهنگی را میتوان با میتینگ مجاهدین در امجدیه در اواخر خرداد سال ۱۳۵۹قیاس کرد. واضح است که کیفیت سیاسی و فنی و رهبری کهکشان ۹۸و نیز شرایط اجتماعی ایران در مداری بس بالاتر از شرایط برگزاری آن میتینگ میباشد؛ اما از نظر تأثیرگذاری سیاسی و اجتماعی ـ حتی در درون حاکمیت ـ بسیار به آن میتینگ شبیه است. میتینگ مجاهدین در امجدیه، تعادل اجتماعی را علیه حاکمیت خمینی چرخاند. توجهات بسیاری جریانهای فعال، معطوف به دادخواهی مجاهدین از یک طرف و از طرفی به سرکوبگریهای پاسداران و چماقداران تحتامر بهشتی و خمینی قرار گرفت. حتی پسر خمینی و برخی نمایندگان مجلس از حرکت قانونی و دادخواهی مجاهدین حمایت کردند. فضای مطبوعات هم علیه جریان چماقداری و بگیر و ببندها شدت گرفت. اوضاع آنقدر به نفع مجاهدین و علیه حاکمیت شده بود که خمینی ناچار شد خودش به میدان بیاید و مسئولیت چماقداری و سرکوب و بگیر و ببندها را بپذیرد و دهان پسرش و نمایندگان مجلسش و برخی اعضای دولت را ببندد.
ــ در بازتاب و انعکاس کهکشان ۹۸شاهد هستیم که بهطور خاص نسل جوان ایران، این سلسله برنامهها را دنبال میکند. برخی گزارشات بر روی اینترنت حاکی از تکثیر کلیپهای این سلسله برنامهها در شهرهای ایران و نیز جمع شدن خانوادهها و اقوام و خویشان بر گردهم و تماشای جمعی برنامههای کهکشان ۹۸خبر میدهند. علاوه بر این، کانونهای شورشی به تکیهگاهی بسا قدرتمندتر از گذشته پشت خواهند داد و چشمانداز نوینی را برای جامعه رقم خواهند زد.
ــ منظومة کهکشان ۹۸افتخاری بر سینهٔ پناهندگان سیاسی ایرانی است. آنان به مردم در زنجیرشان اعلام کردند که برای فراغت و آسایش به اروپا و آمریکا و هر جای دیگر دنیا نرفتهاند. یادآوری میشود که مجاهدین از همان اولین سالهای خروج از ایران، سوگند خورده بودند که هر هجرتی را سنگبنای مبارزه بیشتر با ارتجاع پلشت آخوندی کنند.
شادروان غلامحسین ساعدی در معرفی پناهنده سیاسی واقعی نوشته است: «پناهنده سیاسی کسی است که چهره به چهره و روبهرو در برابر حکومت مسلط، ایستاده و اگر از وطن بیرون آمده، با همان فکر مبارزه و با سلاح اندیشهٔ خویش ترک خاک و دیار کرده است. پناهنده واقعی نیتش این است که با جلادان حاکم بر وطنش تا نفس آخر بجنگد. به لقمه نانی بسنده میکند، ناله سر نمیدهد و شکوه نمیکند. مدام در تلاش است که دیوار جهنم آخوندها را بشکند و به خانهٔ ایران برگردد. روحیهٔ پناهنده سیاسی و واقعی، عضلانی است؛ انگار از سرب ریخته شده».
ــ کهکشان ۹۸در اشرف ۳برافراشتن این رایت بود که مجاهدین و مقاومت ایران در هر کجای جهان که باشند، هیچ وظیفه و کاری مبرمتر، انسانیتر، ملیتر و انقلابیتر از برافروختن آتشهای آزادی بهجانب ایران، برای ایران و برای رهایی مردم محبوبشان نداشته و ندارند. در ساخت و ساز و راهاندازی اشرف ۳و نیز برگزاری شکوهمند همایشها، به جهان نشان دادند که برای شعلهورتر کردن آتش عشق به آزادی، سر از پا نمیشناسند و برایش سنگتمام میگذارند.
ــ با حضور صدها شخصیت سیاسی و اجتماعی در اشرف ۳، تمام بساط شیطانسازی علیه مجاهدین و شورای ملی مقاومت و نیز آلترناتیونمایی قلابی توسط وزارت اطلاعات آخوندی، سکهٔ یک پول شد.
ــ اعتبار میهنی، جهانی و منطقهیی مقاومت ایران در مداری کیفیتر و فرازی بالاتر نسبت به گذشته قرار گرفت. اکنون قلب مقاومت و پایداری چهل ساله برای آزادی، از پس عبور از صاعقهها و توفانهای سالیان ابتلا و سوگندها و وفاداریها، در اشرف ۳میتپد. تپشی که طنین آن با چهل سال گذشته بسیار متفاوت است. طنینی که رشتههای سرایتش را به سراسر ایران رسانده است و هیچ چشماندازی جز تنها آلترناتیو سازمانیافته برای سرنگونی مهیبترین نیروی ارتجاعی تاریخ ایران ندارد.
«سکوتها شکستهاند، سپیدههای توفش است
نفس، هوای خیزش و دمادم ستیزش است
کنون خروش زندگی به مرگ میدهد جواب
خجستهباد زندگی، خجستهباد انقلاب...»