«... گرداندن اوباش در شهر یا بهاصطلاح تشهیر اراذل و اوباش از دورههای پیش آغاز و با استقبال خوبی از سوی عموم مردم مواجه شد... اما آیا تشهیر اوباش در این زمان با گذشته فرق کرده است؟ آیا اوباش وقیحتر شده و باید رفتارهای متفاوتی با آنها داشت؟ پاسخ هر چه هست نباید فضای مجازی و شبکههای اجتماعی را فراموش کرد و البته شیطنت برخی از افراد را که از کاه کوه میسازند و هر حرکتی که نشانه اقتدار ناجا باشد را نقد میکنند و پلیس را بهنحوی زیر ذرهبین قرار میدهند و با افکار عمومی بازی میکنند»! (مشرقنیوز. ۲۳مهر۹۹)
از قضا سرکنگبین صفرا فزود
روغن بادام خشکی مینمود
(مثنوی مولوی. دفتر اول)
سیرک ولایی
قرار بود سیرک اراذل و اوباشگردانی در خیابانهای کلانشهر تهران و سایر شهرها و استانها، مایهٔ عبرت و اسباب تولید وحشت امت عصیانگر شود و سرکشان و متمردان را به سر جای خود بنشاند تا از این پس به مقام عظمای ولایت دهن کجی نکنند و ملک و مملکت از این عمل انقلابی نسق گیرند!
مقام عظمای ولایت تأکید خاص فرموده بودند که این عمل استکبارشکنانه و ضد انقلاب ترسان با شدت تمام به اجرا دربیاید، تا آحادی از فتنهگران که تنشان برای درهم ریختن اقتدار نظام مورمور میکنند متنبه شوند و اقتدار نظام با این عمل داعشگونه به رخ معاندان کشیده شود!
قرار بود خروجی «چرخاندن اراذل و اوباش» در چرخگوشت نظام، «نظم عمومی و امنیت جامعه»! باشد.
قرار بود «مأموران خدوم ناجا عربدهکشان قمه به دست و مزاحم نوامیس مردم را با لگد و ضربات محکم پوتینهای سنگین خدمت مقدسشان در شوارع هدایت کنند و اندام تنهلششان را در پیش چشم خاص و عام در خاک غلتانده و غرور مجرمانهشان را خرد کنند و با کسب مجوز از مقام محترم قضایی، هر آینه یکی از اشرار مبادرت به توهین یا تهدید ناظران کرد، دندان آغشته به خون و مال مردم را در دهاناش له کنند!»
قرار بود...
اما «این افراد با چشمان وقیحشان به حاضران زل زدند و گفته و ناگفته رجز هم خواندند. با این قوانین سهلگیرانه نسبت به اوباش، وقتی رها شوند صد برابرش از ناظران و شاکیان انتقام میگیرند.»
قرار بود...
اما ...
واکنش مردم و سریال عقبنشینی نظام
طبق معمول وقتی مقام عظمای ولایت با تنفر اجتماعی مردم در شبکههای اجتماعی مواجه شد، عقبنشینیهای سریالی و بهدنبال آن بازی لو رفتهٔ «کی بود؟ کی بود؟ من نبودم» شروع شد و تا جایی پیش رفت که در وسط این گیرودار هندوانه زیر بغل دادن ناجا و مظلومسازی از آن هم کارگر نیفتاد:
«سخنی با معترضان به گرداندن اشرار و شناسایی آنها در خیابانها است. که لابد هیچوقت خواهر، دختر، همسر یا خودشان با چشمانی آتشگرفته از اسپری فلفل و تنی ترسیده از قمه و قدارهٔ دزدی بیوجدان مواجه نشده و پس از دستمالیِ جنسی و زخمی به یادگار، مالِ حلالشان به تاراج نرفته، یا به جای افسران پلیس نبودهاند که روزی نباشد که داغدار بدن سلاخیشدهٔ همکاری و گاه عهدهدار رساندن خبرِ شهادت سربازِ وظیفهٔ جوان و ناکامی به خانوادهاش نباشند ورنه موقع دستگیری این جانوران پست و پلید، اصلاً امان نمیدادند که کار به کلانتری بکشد، چه رسد بهحالا که عوض شنیدن خستهنباشید و خدا قوت، از برخی هموطنانشان حرفهای تلخ و غیرمسئولانه بخوانند». (مشرقنیوز ۱۶مهر۹۹)
اول از همه همین پلیس مقتدر جاخالی داد و گفت من نبودم، مقام قضایی بود:
«پلیس تابع دستور قضایی است و اسیر جوسازیها نمیشود و طبق قانون کارش را با جدیت دنبال میکند. البته که هر کسی نظری دارد ولی ما مسائل قانونی را رعایت کردهایم». (همان منبع)
و یک حقوقدان حکومتی گفت:
«در این ماجرا پلیس اعلام میکند من ضابط قضایی هستم که البته حرف درستی هم هست. پلیس میگوید بر اساس دستور قضایی این کار را انجام داده است. اگر واقعاً این حرف صحت داشته باشد آن مرجع قضایی که چنین دستوری داده است باید پاسخگو باشد». (همان منبع)
قاضیالقضات نظام که انگشتهای کشیدهٔ اتهام را متوجه خودش میدید یادش رفت که جانشین معاون اطلاعات ستاد کل نیروهای مسلح گفته است که طرح سراسری برخورد با متهمان شرارت، مطالبهٔ رهبر است» و او نیز «مقتدرانه»! جاخالی داد:
«در ماجرای اوباش گردانی اخیر، آیتالله رئیسی از همان لحظات اولیه اطلاع، به دادستان تهران دستور داده است در خصوص مصادیق تعدی از قانون و نقض حقوق شهروندی، با متخلفین اعم از بازپرس و یا مأموران برخورد شود.
وی ضمن تأکید بر برخورد قاطع و بیامان با اراذل و اوباش، حکم به تشهیر را صرفاً در صلاحیت دادگاه و آن هم در چارچوب قوانین و مقرارت میداند که تعرض به متهم ولو اوباش قطعاً مجاز نیست»! (همشهری آنلاین. ۲۲مهر۹۹)
مجازاتهای پیشامدرن!
داستان جدیتر از این حرفهاست. تنفر مردم آنچنان است که رسانههای هر دو باند وارد شده و بند را آب دادهاند که بالاخره هدف چیست؟ تنبیه مجرم یا ارعاب مردم!
روزنامهٔ مردمسالاری از باند مغلوب نوشته است: «واقعا هدف این اعمال چیست؟ تنبه مجرم است یا ارعاب دیگران؟ اگر هدف تنبیه است که تجربه نشان داده این قبیل مجازاتها بازدارنده نیست. این قبیل مجازاتها متعلق به دولتهای پیشامدرن است».
حتی روزنامه جوان متعلق به سپاه پاسداران هم به این اقدام اعتراض کرد و ژست قانونمداری گرفت و نوشت: «فیلم چرخاندن اراذل و اوباش در رسانه و فضای مجازی نه در باب تشهیر بلکه در قالب تحقیر دست به دست میشود، فرمانده نیروی انتظامی هم با افتخار از «گردن شکستن» صحبت میکند. انگار «اصل قانونی بودن جرایم و مجازاتها» در نظام حقوقی ما جایگاهی ندارد! یا اینکه نیروی انتظامی خود را فراتر از قانون دیده است... اینکه قاضی تحقیق (بازپرس یا دادیار) در دادسرا با چه استناد قانونی یا فقهی دستور چرخاندن اراذل و اوباش را صادر مینماید، جای سؤال است. ». . .
و به این ترتیب سریال غلطکردم و عقبنشینیهای تحمیلی تمامیت نظام را در بر گرفت.
این است سرانجام فلاکتبار حکومتی که حتی نمیتواند ادای سرکوب هم در بیاورد و دندانهای پوسیده و فرو ریختهٔ اقتدارش را برای ترساندن نشان دهد.
صفرا افزودن سرکنگبین ولایت!
خامنهای میخواست در سالگرد قیام آبان، از جامعه زهرچشم بگیرد اما بهنظر میرسد با سیرک «تشهیر اراذل و اوباش»، فقط اراذل و اوباشی مانند خودش و قاضیالقضات و نیروهای نقابپوش و داعشیاش را در شهر چرخاند و در معرض تنفر و تمسخر مردم قرار داد؛ مردمی که دیگر از این اقدامات نمیهراسند و از آن نتیجهٔ معکوس میگیرند.