سوگ شجریان، خشم مردمی و وحشت نظام
روزنامههای حکومتی شنبه ۱۹فروردین بیشترین حجم مطالب خود را به درگذشت استاد شجریان اختصاص دادهاند. البته غیر از کیهان خامنهای. که با یک خبر کوتاه، و کلماتی معمولی غیظ نظام را نشان داده است. در کنار آن ابراز نگرانی از پیامد تحریمهای جدید و جنگ گرگها در رأس نظام بین روحانی و قالیباف دیده میشود. کرونا و اعترافات حول آن در روزنامههای هر دو باند حاکم دیده میشود.
در مطالب مربوط به درگذشت استاد شجریان در روزنامههای باند مغلوب هشدار نسبت به خشم مردمی و اذعان به ترس رژیم از تجمع مردمی دیده میشود.
روزنامه همدلی در مطلبی نوشته است: «اکثریت مردم از فشارهای زندگی، گرانی، بیکاری و... ناراحت و نگران هستند و اگر نظام جمهوری اسلامی بر سر مسائلی نظیر موسیقی سنگ پیش پای هنرمندان بگذارد، بر خشم جامعه افزوده میشود و با بیتدبیری بر جمع مخالفان میافزاید و آنگاه نباید انتظار داشته باشد مردم و جامعه در آرامش به سر برند، زیرا از ناآرامی دودی بر خواهد خاست که چشمهای همگان را آزار خواهد داد».
جهان صنعت در مطلبی به قلم محمد صادقی عضو سابق مجلس رژیم نوشته است: «صرفا برای ادای احترام به این استاد نامی از دور مقابل بیمارستان جم حاضر شدم ولی متأسفانه پلیس و نیروهای ویژه خیابانهای منتهی به بیمارستان را بهشدت کنترل میکردند و موتورهای یگان ویژه به سمت جمعیت حملهور شدند!
چنین صحنههایی را دوربینها ثبت و به دنیا مخابره میکنند. این کار باعث سوژه دادن به مخالفان بهمنظور تبلیغات منفی میشود ولی متأسفانه این بیتدبیریها در رخدادهای اینچنینی تکرار میشود». نویسنده مقاله در ادامه با اشاره به خیل مقامات و مزدوران حکومتی که برای مصادره استاد شجریان، در تسلیت و تعریف از او از هم پیشی گرفتهاند نوشته است: «در کشور ما هم بیسابقه نیست، بعضاً چهرههایی که در زمان حیات انسانهای بزرگ و صاحب نام هستند و باعث رنجش آنها شده و محدودیتهایی را بر آنها تحمیل میکنند و پس از درگذشت آنها سعی میکنند با موج افکار عمومی همراهی کرده و موجسواری کنند. درباره آقای شجریان بحث خس و خاشاک و واکنشی که ایشان نشان داد و خود را صدای این خس و خاشاک دانست، معروف است. آنهایی که مردم را خس و خاشاک نامیدند حالا سعی به مصادره به مطلوب و همراهی با مردم میکنند».
اعترافات ناگزیر به شکست سانسور و سرکوب
در روزنامههای باند مغلوب که تلاش در مصادرهٔ شخصیت استاد شجریان دارند ضمن اشاره به گوشهیی از سانسورهای رژیم به شکست و بنبست سیاست سانسور رژیم اذعان کردهاند.
آرمان نوشته است: «آنچه این جایگاه را برای شجریان رقم زده، رفتار او و موضعگیری او در قبال حوادث و جریانهای سال۸۸ بود. هر قدر که آن موضعگیری و آن رفتار مسائلی برای وی به همراه آورد بهگونهیی که عملاً آواز او از صدا و سیما پخش نشد و به اشکال مختلف او را به حاشیه برد اما از سوی دیگر محبوبیت او و جایگاهش در افکار عمومی افزایش یافت. بنابراین جا دارد این سؤال را از خودمان بپرسیم که اگر شجریان با همین آواز، با همین هنر، با همین موسیقی موضعگیری نکرده بود، آیا امروز شاهد این ماتم، شاهد این تجلیل، شاهد این بزرگداشت برای او میشدیم؟».
مستقل هم نوشته است: «صدا و سیمایی که با پول مردم اداره میشود، او را بهعلت همراهی با مردم در انتخابات ۸۸ بایکوت کرد!
ننگ حذف شجریان از آنتن صدا و سیما اقدام ناپختهای بود که تا ابد بر پیشانی گردانندگان ساختمان شیشهای جام جم خواهد ماند».