سپاه پاسداران که در اقدامی ضروری ولی با تأخیر چند دهه، وارد لیست تروریستی شد، سابقه و ید طولایی در امر ترور دارد. رژیم آخوندی که از ابتدای روی کار آمدنش رو در روی خواستههای آزادیخواهانهٔ مردم ایران قرار داشت، برای حفظ سلطهٔ خود بر مردمی که هر روز بر نفرت آنها نسبت بدار و دستهٔ پلید خمینی افزوده میشد، چاره را در سرکوبی یافت که بهجرأت میتوان گفت در تاریخ معاصر معادلی برای آن نمیتوان یافت.
از سوی دیگر رژیم عقبمانده و قرونوسطایی ولایت فقیه در فقدان هر نوع کارآمدی در حل مسائل و معظلات کشور، برای سرپوش گذاشتن بر بحرانهای داخلی خود، چاره را در جنگ و صدور تروریسم به خارج از مرزهای میهن دید. اصرار خمینی دجال به ادامه جنگ خانمانسور ۸ساله با عراق در زمره همین سیاست شوم نظام آخوندی بود. از این رو دیکتاتوری دینی با تشکیل یک نیروی وحشی نظامی و با در پیش گرفتن سیاست سرکوب مافوق تصور در داخل کشور و صدور تروریسم افسار گسیخته به خارج کشور؛ و زیر سایه سیاست خائنانه مماشات غرب، توانست به حیات ننگین خود تاکنون ادامه دهد.
سپاه پاسداران ترور که در سال ۱۳۵۸به دستور خمینی دجال تشکیل شد، یکی از نادرترین نیروهای نظامی است که تاکنون در دنیا وجود داشته است. چرا که در هر کشوری بهلحاظ کار کرد نظامی، نیروهای مختلف نظامی تعریف و تشکیل میشود. در یک تقسیمبندی رایج، نیروی پلیس با وظیفه مشخص حفظ امنیت در داخل هر کشور، عهدهدار مقابله با جرایم متعدد چه انفرادی و چه از نوع سیستماتیک است و قوای مسلح ارتش حفظ مرزها و تمامیت ارضی کشورها را در مقابل تهدیدات خارجی برعهده دارد. ضمن اینکه هر یک از این نیروهای نظامی با توجه به نوع و حیطه فعالیت خود، قسمتها و بخشهای تخصصی را در درون ارگان خود تشکیل میدهند. حدود فعالیت و مسئولیت هر یک از این نیروها نیز طبعاً بهوسیله قانون تعیین میشود.
در اینجا ما با نیرویی به نام سپاه پاسداران مواجهیم که طبق اصل ۱۵۰قانون اساسی ایران ولایت فقیه وظیفه نگهبانی از نظام و دستآوردهای آن را برعهده دارد. حال آن که بر اساس اصل ۱۴۳قانون اساسی، وظیفه ارتش تنها به حفاظت از تمامیت ارضی نظام جمهوری اسلامی محدود میشود. به این ترتیب اصل ۱۵۰قانون اساسی رژیم حوزه عمل سپاه پاسداران را بهصورت وسیعی تعریف کرده و در عمل نیز این نیروی نظامی با تکیه به همین اصل در هر زمینهیی فعالیت میکند و بهصورت مستقیم بهویژه در اموری که جنبه امنیتی داشته باشد دخالت مینماید.
سپاه پاسداران در ایران عملاً و همچنین طبق قانون اساسی دیکتاتوری آخوندی در مقابل هیچ مقام و سازمان و تشکیلاتی به جز ولیفقیه جوابگو نبوده و بهطور مستقل عمل میکند. سپاه پاسداران عملاً در هر زمینهیی اعم از اقتصادی، سیاسی، امنیتی، اجتماعی بدون در نظر گرفتن محدوده جغرافیایی در داخل و خارج کشور بهعنوان بازوی اصلی ولیفقیه بهطور مستقل عمل میکند. در زمینه فرهنگی بهعنوان تبلیغ و ترویج دستآوردهای نظام آخوندی و در عرصه اقتصادی با نقش سرمایهگذار کلان و در حیطه امنیتی با سرکوب در داخل کشور و صدور تروریسم به خارج کشور تبدیل به نیروی پیشبرنده سیاستهای ولیفقیه میباشد.
دستگیریهای گسترده و قتل مخالفان در داخل کشور و اقدامات سرکوبگرانه، اعم از نظامی و عملیاتی جهت سرکوب و ترور مخالفان رژیم در خارج از کشور؛ از همان ابتدای تأسیس این نیروی ضدمردمی در دستور کار نظام آخوندی قرار گرفت. دخالت مستقیم و برنامهریزی و اجراء عملیات مختلف در کشورهای منطقه و سایر کشورهای جهان از گستردگی حیطه جغرافیایی سپاه پاسداران حکایت میکند. در داخل کشور نیز علاوه بر سرکوب مردم، عملاً شاهرگهای حیاتی اقتصادی و ارتباطی بهطور مستقیم و یا غیرمستقیم در در حیطه حفاظتی و یا اداره مستقیم سپاه پاسداران قرار دارد.
بهعنوان مثال حفاظت زیرساخت مخابراتی و اینترنتی در دست سپاه است. همچنین تشکیل مرکزی به نام «مرکز بررسی جرایم سازمانیافته سایبری سپاه پاسداران» موازی با پلیس فتا، نمونه آشکار از دخالت سپاه پاسداران در همه امور است. سازمان اطلاعات سپاه نیز به موازات وزارت بدنام اطلاعات عمل میکند. حفاظت کل فرودگاههای کشور و پروازهای هواپیماها نیز برعهده این نیروی اهریمنی است؛ و… بسیاری موارد دیگر.
بر طبق مجوز قانونی که از سوی نظام ولایت فقیه از بدو انقلاب به این نیرو داده شد، بهویژه پس از جنگ ایران و عراق، حدود اختیارات و حیطه عمل سپاه از لایه نظامی فراتر رفت و بهصورت بسیار گسترده افزایش یافت. واقعیتی که همگی فرماندهان جنایتکار سپاه از بیان آن هیچگونه ابایی نداشته و در هر فرصت به بیان این گستردگی حوزه عمل میپردازند.
در همین رابطه پاسدار جعفری سرکرده برکنار شده سپاه پاسداران چندی پیش گفته بود:
«تفاوت سپاه با سایر نیروهای مسلح و نیروهای نظامی، در مأموریت حفظ انقلاب اسلامی برابر با اصل ۱۵۰ قانون اساسی است که این مأموریت نه تنها در نبرد مسلحانه بلکه در تمامی عرصههای ضدانقـلاب تعریف شده است». (روزنامه حکومتی شرق- ۶آبان ۱۳۹۵)
با این مقدمه در اینجا میخواهیم به برخی از برجستهترین ترورهای سپاه که تاکنون برملا شده اشاره کنیم. ناگفته پیداست که این فقط بخش کوچکی از سلسله ترورهای برونمرزی سپاه است. بسیاری از عملیات ترور سپاه پاسداران در خفا باقی مانده و نظیر هر حکومت دیکتاتوری، تنها بعد از سرنگونی این رژیم است که جنایات بیشمار آن علنی خواهد شد. از جمله این ترورها
-ترور عبدالرحمان قاسملو دبیرکل حزب دموکرات کردستان ایران و عبدالله قادریآذر در روز ۲۲تیر ۱۳۶۸ (۱۳ژوئیه ۱۹۸۹) در حالی که با نمایندگان نظام در وین اتریش بر سر میز گفتگو نشسته بودند.
-ترور دکتر کاظم رجوی، عضو شورای ملی مقاومت ایران، در۴اردیبهشت ۱۳۶۹ (۲۴آوریل ۱۹۹۰) در نزدیکی منزلش در سوئیس که به ضرب گلوله به شهادت رسید.
-ترور عبدالرحمان برومند در روز پنجشنبه ۲۹فروردینماه ۱۳۷۰ (۱۸آوریل ۱۹۹۱) که در مقابل خانهاش در پاریس با ضربات کارد بهقتل رسید.
-ترور شاپور بختیار آخرین نخستوزیر شاه در ۱۵مرداد ۱۳۷۰ (۶آگوست ۱۹۹۱) در خانه خود در پاریس که با ضربات چاقو کشته شد.
-ربودن، شکنجه و قتل علیاکبر قربانی از اعضا سازمان مجاهدین خلق ایران در ترکیه در تاریخ ۱۴خرداد ۱۳۷۱(۴ژوئن ۱۹۹۲).
-ترور محمد حسین نقدی نماینده شورای ملی مقاومت ایران در ایتالیا در تاریخ ۲۵اسفند ۱۳۷۱(۱۶مارس ۱۹۹۳) که به ضرب گلوله به شهادت رسید.
-ترور فریدون فرخزاد در ۱۶مرداد ۱۳۷۱ (۷آگوست ۱۹۹۲) در محل سکونتش در شهر بن که براثر ضربات چاقو به قتل رسید.
-ترور صادق شرفکندی، دبیرکل حزب دموکرات کردستان ایران، همایون اردلان و فتاح عبدلی نماینده حزب دموکرات و نوری دهکردی کارمند صلیبسرخ در برلین آلمان در رستوران میکونوس در تاریخ ۲۶شهریور ۱۳۷۱ (۱۷سپتامبر ۱۹۹۲)
-ترور زهرا رجبی و علی مرادی از اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران در استانبول ترکیه در تاریخ ۱اسفند ۱۳۷۴(۲۰فوریه ۱۹۹۶) که به ضرب گلوله به شهادت رسیدند.
-ترور بیش از ۵۰مجاهد خلق در عراق طی سالهای ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶ بهوسیله پاسداران اعزامی نیروی تروریستی قدس به عراق و مزدوران حکومت آخوندی در عراق.
اینها فقط بخش کوچکی از ترورهای برونمرزی سپاه بود. در داخل میهن ترورهای سپاه بسا بیشتر است. یک قلم ترور و بهقتل رساندن بیش از ۷۵نفر از مجاهدین و آزادیخواهان در شهرهای میهن در فاصله سالهای ۱۳۵۸ تا ۳۰خرداد ۶۰ در کارنامه ننگین سپاه وجود دارد.
ادامه دارد