شانزده شهرستان و صدها روستای استان سیستان و بلوچستان بیش از یک هفته است که درگیر سیل و ویرانی، آبگرفتگی، خسارت به هزاران هکتار از اراضی زراعی و باغی، گلخانهها، دامداریهای روستایی و عشایری، ماشینآلات کشاورزی، قناتها، دههاکیلومتر جاده و سازههای آبخیزداری... و صدها میلیارد تومان خسارت مالی در این منطقه فقیر نگهداشته شده است. هزاران سیلزده و گرفتار در محاصره آبهای سرریزشده از سدها، پناه و امیدی جز یاری هموطنان و اهالی شریف این خطه ندارند. روحیه مبارزاتی و ایستادگی در برابر ظلم و بیداد، چنان در خون و روان مردم بلوچ جاری گردیده که دیکتاتوریهای شاه و شیخ عامدانه آنها را در فقر و بیکاری و فقدان امکانات درمانی و بهداشتی، نگه میدارند تا بلکه ناچار به تسلیم شوند.
امکان بردن صندوقهای رأی بود اما امکان امدادرسانی نبود!
طغیان رودخانهها و قطع راههای ارتباطی دسترسی به هزاران تن از هموطنان را عملاً ناممکن گردانده است اما رژیم آخوندی از بالگردهای متعلق به همین مردم، برای بردن صندوقهای نمایش انتخابات به مناطق درگیر بحران استفاده کرده است! رئیس شورای باهوکلات در شهرستان دشتیاری گفت: «بارها درخواست بالگرد کردیم اما متأسفانه هیچکدام از ارگانها حاضر نشدند بالگرد بفرستند. دیروز یک بالگردی در فراز آسمان بود، وقتی پرسیدیم متوجه شدیم گویا در آن یکی از وزرا با مقامات استانی حضور داشتند، فقط در آسمان یک دور زدند و رفتند. استانهای همجوار هم (مانند کرمان و هرمزگان) حاضر نشدند برای امدادرسانی به مردم نجیب ما حتی یک بالگرد بفرستند تا جان مردم را نجات دهد. مردم شرایط سختی را تحمل میکنند» (خبرآنلاین ۱۴اسفند۱۴۰۲).
همچنین شهرستانهای نیکشهر، قصرقند، دشتیاری، چابهار، کنارک، خاش، سیب و سوران، فنوج، ایرانشهر، میرجاوه، دلگان، سراوان، زاهدان، نیمروز، سرباز و مهرستان درگیر سیل هستند و خسارت دیدهاند.
رئیس سازمان مدیریت بحران در رژیم آخوندی میگوید: «۱۹۴۷روستا درگیر سیلاب و خسارت شدهاند و چابهار با ۴۸۰ و نیکشهر با ۳۳۰روستا بیشترین میزان آسیب دیدگی را متحمل شدهاند. بیش از ۲۵جاده اصلی و فرعی استان هم بسته شدهاند» (مهر ۱۵اسفند۱۴۰۲).
رسانههای حکومتی نیز ناچار به ارائه گزارشی از اولویتهای نظام ولایت مطلقه فقیه شدند: «در حالی تصاویر صندوقهای رأی، بر تارک اخبار صدا و سیما میدرخشید، که تصاویری از خانههای مردم که بر اثر آبهای خروشان ناشی از سیل در گوشهیی محروم از کشور فرو میریختند، نادیده گرفته میشد» (توسعه ۱۲اسفند۱۴۰۲).
تحریم گسترده نمایش انتخابات
معلوم بود که خامنهای هیچ ساعت و دقیقهای را برای اجرای طرحهای تثبیت و ماندگاری فاشیسم دینی و از جمله برپایی نمایش انتخابات برای کسب مشروعیت را از دست نخواهد داد و رنج و مصیبت بلوچستان ذرهیی برایش اهمیت نداشت. مضحک اما پس از رسوایی این خیمهشببازی و سیلی محکم مردم داغدار ایران در تحریم انتخابات، باز هم با دجالگری و بیحیایی، از این نمایش بهعنوان «جهاد» یاد کرد و گفت: «دشمنان جمهوری اسلامی از اطراف دنیا تلاش کردند که مردم را منصرف کنند از انتخابات و انتخابات را از رونق بیندازند، مردم با حضور خودشان در پای صندوقها در مواجهه با این حرکت دشمنان، یک حرکت بزرگ و حماسهآمیزی را انجام دادند بنابراین این جهاد بود».
اصلا به روی مبارک نیاورد که از فروردین۱۴۰۲ پیدرپی خواستار یک انتخابات پرشور و پر حضور میشد و تا آخرین لحظه برایش پافشاری میکرد. اما آتش تحریم خانه و خیمهٔ آرزوهایش را سوزاند. طوری که یک کارشناس حکومتی نوشت: «نظام جمهوری اسلامی با همه تأکیداتی که مقام معظم رهبری بهخصوص در دو ماه اخیر بهصورت مکرر درباره اهمیت مجلس در صحبتهایشان داشتند، دستاوردی مناسب با چنین سرمایهگذاریای نداشته است» (عصر ایران، ۱۴ اسفند)
صندق رأی یا صندوق گوجه فرنگی؟!
این افتضاح مورد اعتراف اصلاحاتچیهای قلابی هم گردیده است. محمدعلی ابطحی میگوید: «به خواستههای آنها که رأی ندادند و یا رأی سفید دادند که اجمالاً همه قبول دارند این دو بخش اکثریت ملت ایران هستند، اگر باز هم بیتوجهی شود دایره مرکزی قدرت تنگتر میشود و بیرون ریختگان فراوانتر و حکمرانی سختتر» (فرارو۱۳اسفند۱۴۰۲).
و یا آن دیگری از همین باند (محمدجواد حقشناس) که گفت: «صندوق رایی که مبتنی بر خواست مردم و همه طیفهای فکری نباشد چه تفاوتی با صندوق گوجه فرنگی دارد؟» (اصلاحات نیوز۱۳اسفند۱۴۰۲)
آنقدر اعتراف و اذعان به بنبست خامنهای در کسب مشروعیت و ناتوانی در ادامه حیات فاشیسم دینی گسترده و بیشمار است که نمیتوان حتی بخش کوچکی از آن را بازتاب داد؛ و اما آن روی دیگر صحنه سیاسی ایران، نبرد دلاورانه کانونهای شورشی برای درهم شکستن طلسم اختناق در مهمترین عرصهای است که حکومت جهل و جنون و غارت در آن عرض اندام میکند.
گزارشگرانی صادق و رزمآور
فعالیت کانونهای شورشی در ایران در هنگامه نمایش انتخابات علاوه بر نشان دادن قهر و رزم و دلاوری فرزندان میهن بر اماکن و دخمههاو مراکز سرکوب و چپاول فاشیسم دینی از بلوچستان تا تهران و از آنجا تا اقصی نقاط کشور، همچنین به ارائه گزارشهای دقیق میدانی از مراکز و شعبههای اخذ رأی در سراسر کشور پرداختند. این گزارشگران سیمای آزادی چنان با صداقت و جسارت و دقت به این تعهداتشان در انعکاس وضعیت صحنه پرداختند که رادیو فرانسه در ۱۵ اسفند به جمعبندی این خبرنگاران شریف میهن در میزان شرکتکنندگان انتخابات نیز اذعان کرد: «وزارت کشور ج. ا نرخ مشارکت در انتخابات اخیر را چهل درصد اعلام کرده، در حالی که مشاهدات و گزارشهای مستقل و میدانی نرخ مشارکت در انتخابات اخیر را در بهترین حالت کمتر از ده درصد برآورد کردهاند، در حالی که آراء باطله اغلب مقام دوم را داشتهاند».