تقریباً همه مقامات رژیم در حال هشدار دادن و اعلام خطر کردن هستند! این روزها آخوندها یکی یکی به صحنه میآیند و در مورد خطیر بودن شرایط رژیمشان هشدار میدهند، یکی اعلام خطر میکند و دیگری درخواست اعلام وضعیت اضطراری میکند! حرف همه هم در محتوا یکی است:
جامعه در آستانه انفجار است!
قیام شدیدتر از پیش شعله خواهد کشید و بایستی کاری کرد!
در این میانه هر باندی هم باند رقیب را متهم میکند که هشدارها را جدی نگرفته و از قیام دیماه تا کنون هیچ اقدامی در جهت اصلاح امور و تسکین خشم و غضب مردم بر نداشته است
تقریبا تمامی اعضا و ارکان نظام متفقالقولند که:
هر روز که میگذرد کار سختتر،
براندازان و نیروی سرنگونی طلب، قویتر و گستردهتر و
خطر مهیبتر میشود!
البته در این میان اقلیت ناچیزی هم وجود دارند که مانند کبک سر خود را زیر برف میکنند و خطر را از بیخ و بن انکار کرده و میگویند چرا این همه خطر خطر میکنید؟! خبری نیست و خبری هم نخواهد شد!
چند نمونه از این دست حرفها را اینجا ببینید:
محسن هاشمی پسر رفسنجانی روز ۲۸تیر ۹۷ گفت: «امکان بروز بحرانهای اجتماعی گستردهتر از دیماه وجود دارد... با شرایط حادتری از زمان جنگ مواجه شدهایم.... از یکسو تداوم رکود چندین ساله... موجب نارضایتی مردم بهخصوص دهکهای پایین جامعه شده است.از سوی دیگر، کشور با تهدیدات و تحریمهای جدی توسط مثلث ایالات متحده آمریکا، رژیم صهیونیستی و برخی دولتهای عربی مواجه است که احتمالاً در نیمه دوم سال موجب کاهش درآمد ارزی کشور خواهد شد، از سوی دیگر مسایل مطرح شده در افکار عمومی طی دهه اخیر در مورد مفاسد اقتصادی و رانت و سوءاستفاده از قدرت توسط برخی مسئولان موجب آسیب دیدن سرمایه اجتماعی و کاهش اعتماد عمومی گردیده است که مهمترین نقطه ضعف ما در مقایسه با دهه شصت میباشد.در این شرایط امکان بروز بحرانهای اجتماعی در مقیاسی گستردهتر از حوادث دیماه سال گذشته وجود دارد که مدیریت شهری باید برای مواجه شدن با آن آماده باشد. در این شرایط بهنظر میرسد مجموعه مدیریت شهری کلانشهرها و مراکز استان، بهجای برخود منفعلانه با بحرانهای بالقوه و محتمل پیش رو و قرار گرفتن در فضای امنیتی، با ایجاد آمادگی و مطالعه و برنامه ریزی، نسبت به شناخت شرایط، اقدامات کاهشی و پیشگیرانه را صورت داده و پلانهای مختلفی نیز برای مقابله با بحران آماده کنند».
نکته مهم در حرفهای پسر رفسنجانی این است که مشخص نکرد آن تمهیداتی که مدیریت شهری باید برای پیشگیری از بحرانها در نظر بگیرد، چیست؟ محسن هاشمی که هر چه باشد جزء باند اصولگراها و لباسشخصیها نیست، رک و پوستکنده هشدار میدهد که وسایل سرکوب مردم را باید از الآن آماده کرد! وی اگر یک اصولگرای ۲۴عیار بود چه میگفت؟
بی سبب نیست که نفرت مردم از این باند، کمتر از نفرتشان از آن یکی باند نیست!
در مطلبی دیگر سایت حکومتی مشرق ۲۸تیر ۹۷ نوشت: «مدعیان «فتح سنگر به سنگر نظام» میگویند سیاست را مینگذاری نکنید!. پس از اغتشاشات دیماه ۹۶ برخی از چهرههای یک جریان سیاسی خاص، فضای تندتری را علیه نظام جمهوری اسلامی ایران تعقیب میکنند.
اگر چه اغتشاشات دیماه بهلحاظ مقیاس، یک رخداد کوچک و بیاهمیت بود و مطالبات طرح شده در آن نیز عمدتاً سیاسی و غیراقتصادی بود اما چهرههای اشاره شده، تقریباً روزی نیست که از اشارههای شداد و غلاظ به این حادثه غافل بمانند و درباره ابعاد آن صحبت نکنند».
جالب آن که بیتالغزل تمام گفتههای این افراد پیرامون اغتشاشات دیماه ۹۶ نیز یک چیز بیشتر نیست و آن اینکه این اغتشاشات پیش لرزه یک اتفاق بزرگ است و مجدداً تکرار میشود.
مرتضی مبلغ از باند اصلاحطلب نیز روز ۲۶تیر ۹۷ گفت: «ما نباید مسأله اعتراضات را سادهسازی کنیم یا تقلیل دهیم.
قاعده را رعایت نکردیم که براندازان یکهتازی میکنند!
تقریبا همه نیز گفتند که عوامل برانداز چه در داخل و چه در خارج، سوار بر موج اعتراضات مردمی شدند تا از آن به نفع خود سوءاستفاده کنند. اعتراضات مدنی شرایط و اقتضائات میخواهد، اقدامات پیشینی و پسینی میخواهد که بهظاهر تا کنون اقدامی غیر از تعیین مکانهایی برای تجمعات، کار دیگری نشده است. بنابراین، مشکل بهعملکردها و ایجاد بسترهای اعتراضات بازمیگردد که اکنون فراهم نیست و همین مسأله باعث میشود مطالبات انباشته شود و بعد به شکل خشونتآمیز ظهور پیدا کند. علاوه بر این کسانی که میخواهند اعتراضات را مدیریت کنند، چون درک درستی از مسائل ندارند به خشونت دامن میزنند».
این مهره رژیم هم از وحشت قیام و حرکت بعدی مردم پیشاپیش درخواست اجرای بیتنازل قواعد بازی یعنی سرکوب تمامعیار میکند!
نفر بعدی محمدجواد حقشناس از باند اصلاحطلب است که روز ۲۸تیر ۹۷ گفت:
«هر اتفاقی برای دولت رخ دهد، همه در آن شریک هستند. اوضاع اقتصادی زیاد خوب نیست و این نیاز به استدلال ندارد. قطعاً باید برای آن به فکر تغییر بود.... در موقعیت فعلی هر اتفاقی که برای دولت رخ دهد، همه در آن شریک هستند. وضعیت کنونی، وضعیتی نیست که ما امروز احساس کنیم که چون اصلاحطلبان حامی دولت بودند فقط آنها متضرر میشوند. ما در موقعیتی نیستیم که دلسوزان کشور بخواهند در فکر تسویهحساب سیاسی یا نوشتن صورت حساب علیه جریان رقیب باشند. هر کس میتواند کمکی کند، باید بیاید. هر کس حرفی برای اصلاح امور دارد، باید آن را بیان کند».
آخرین نمونه از این دست موضعگیریها را روزنامه حکومتی اعتماد ۲۷تیر ۹۷ منتشر کرده و نوشته است: «یک زمانی فقط حاکمیت به اصلاحطلبان اعتماد نداشت حالا اما با رونق گرفتن فضاهای مجازی و شبکههای ماهوارهای، اصلاحطلب بودن و امید به تغییرات تدریجی رونق بازارش در میان بدنه جامعه را هم از دست داده است. اصلاحطلبان از دو سو متهمند. اینکه یک برانداز مشتاق فروپاشی از اصلاحطلبی بیزار باشد امری است روشن و بدیهی. از نظر آنها اصلاحطلبان ضربهگیر نظامند که اگر نباشند کار براندازان سادهتر راه میافتد اما فهم مخالفت معتقدین به نظام با اصلاحطلبی در شرایط فعلی کمی دشوار است. اینکه جریانی بخواهد اصلاحطلبان را با براندازان یک کاسه کند و آنها را با یک چوب براند در شرایطی که ایران امروز دارد، خیلی غیرقابل فهم است اما اتفاقی است که میافتد».
به این ترتیب، هر دو باند اصلی نظام در مورد قیام و آلترناتیو آن (نیروهای سرنگونی طلب) متفقالقول هستند، نیرویی که بیوقفه در حال پیشروی به سوی سرنگونی آخوندهاست و در این قضیه ذرهیی هم کوتاه نمیآید!