در حاکمیت منحوسی آخوندی بسیاری از مردم وادار شدهاند تا برای گذران زندگی خود به دستفروشی روی بیاورند.
این بخش از مردم بهخاطر وضعیت بد معیشتی، آخرین انتخاب را برای گذران زندگی کرده و به این کار روی آوردهاند، زیرا اگر این کار را هم نکنند چه کار کنند و چگونه زنده بمانند و زندگی کنند.
اغلب آنها مجبورند از صبح زود تا دیروقت و حتی تا ساعت ۱۱ شب نزدیک به ۱۷ساعت کار کنند، اما با وجود این نمیتوانند مخارج کمرشکن زندگی را تأمین کنند و جزو ۸۰درصد مردمی هستند که زیر خط فقر زندگی میکنند.
دستفروشی تنها منحصر به مردان و یا کسانی که تحصیلات بالایی ندارند نیست، بلکه در اثر گسترش فقر در میان تمامی اقشار، عناصر تحصیلکرده نیز مجبور به دستفروشی شدهاند.
از جمله زنان و دختران زیادی هستند که تحصیلات دانشگاهی دارند، بهدلیل مشکلات اقتصادی و معضل بیکاری در گوشه و کنار خیابان با شغل دستفروشی امرار معاش میکنند و تعداد زیادی از آنها هم در مترو مجبور به شغل دستفروشی هستند.
با وجود مشکلات و مشقات کار، آنها همواره زیر ضرب مأموران رژیم در شهرداری هستند و بسیاری از اوقات مورد اخاذی آنها قرار میگیرند و مواردی هم ضربوشتم منجر به مرگ آنها میشود.
از جمله اینکه در اهواز مأموران شهرداری یک جوان دستفروش به نام مصطفی حیدری را در روزهای اخیر مورد هدف گلوله قرار دادند و کشتتند.
در هفته گذشته نیز یک دستفروش در گرگان مورد ضربوشتم مأموران سدمعبر شهرداری قرار گرفت. این دستفروش برای بار دوم است که بساطش توسط مأموران شهرداری جمع میشود و مورد ضربوشتم قرار گرفته است. او در این رابطه میگوید: «۲بار آمدند بساط مرا جمع کردند و به من سیلی زدند و یک بار هم مرا در جوی آب انداختند».
تنها دستفروش گرگانی و دستفروش اهوازی نیستند که مورد ستم مأموران رژیم قرار گرفتهاند بلکه این تمامی دستفروشان در سراسر کشور هستند که مورد اخاذی، ضربوشتم قرار گرفته و مواردی هم بهدست مأموران رژیم کشته میشوند.
یک دستفروش در تهران در مورد اخاذی شهرداری از او میگوید: «شهرداری میگفت بابت هر کاشی اینجا باید شبی ۱۰۰هزار تومان بدهید ۲کاشی که گرفته بودم شبی ۲۰۰هزار تومان باید پول میدادیم».
خبرگزاری حکومتی ایسنا ۲۴مرداد ۹۷ در زمینه مسایل و مشکلات دستفروشان در رشت مینویسد: «اگر پای درد دل دستفروشان شهر باران بنشینیم از بیکاری مینالند و میگویند، برای گذران زندگی مجبورند با اندک سرمایهای که دارند، اقلامی بخرند و با سود کمی بفروشند و روزگار بگذرانند. تعدادی از آنان هم از برخورد بد مأموران مقابله با سدمعبر شهرداری رشت، گلهمندند و میگویند هفتهیی نیست که سر جمعکردن بساط و توقیف اجناسمان توسط مأموران سدمعبر، دعوا راه نیفتد. این دستفروشان میگویند: «برخی از مأموران مانند مجرم با آنان رفتار میکنند و حتی گاهی کتککاری راه میافتد».
برخلاف نظام آخوندی که دستفروشان را سرکوب میکند، در عموم کشورها فضای مناسبی برای کسب و کار دستفروشان ایجاد کردهاند. به این ترتیب که با تعیین مکانهای مشخصی برای دستفروشی و یا تعیین چند روز در هفته برای آنها، فضای کار را برای آنان فراهم کردهاند.
برخی از مهرههای حکومتی بهطور سخیفی دستفروشان را عامل ورود قاچاق کالا به کشور میدانند و سرکوب آنها را به جرم قاچاقچیگری توجیه میکنند، تا فساد نهادینه شده در اقتصاد رژیم را توجیه کنند.
دستفروشی معلول وضعیت وخیم اقتصادی مردم، رکود سنگین اقتصادی، تعطیلی کارخانهها، اخراج گسترده کارگران و از همه مهمتر معلول فساد نهادینه در دستگاه اقتصاد کشور است.
دستفروشی معلول چپاول ثروتهای مردم ایران توسط سردمداران و مهرههای حاکمیت فاسد آخوندی است.
آنها بخشی از ارتش عظیم بیکارانند که از محرومترین مردم و اغلب ساکنان حلبیآبادها و حاشیه شهرها هستند.
بنابراین با زور و اجبار و سرکوب نمیتوان با دستفروشی مردم محروم برخورد کرد. تنها با رفاه اقتصادی مردم و رختبربستن فقر و ایجاد توسعه پایدار در جامعه است که مسأله دستفروشی حل میشود که کاملا روشن است که این امر در حاکمیت غارتگر و فاسد آخوندی امری است غیرممکن. بنابراین تنها راهحل کنار زدن این نظام ضدمردمی است.