نقش حیاتی شبکههای ارتباطی مردمی
اگر بگوییم که نقش رسانهها و شبکههای ارتباطی مردمی در حد معجزه بود اغراق نیست. نجات جان هر یک نفر انسان از مرگ قطعی، خود ارزشی گرانبهاست. نجات حیات اجتماعی از چنبره آخوند- پاسدار و نجات از انهدام حرث و نسل به طریق اولی بالاترین ارزش است. در فاجعه سیلاب اخیر آگاهی رسانی و تلاش جمعی در مقابله با بلایا و خطرات طبیعی و ولایی توانست بهصورت چشمگیری دامنه گزند را محصور کند.
همبستگی ملی
در یک مقیاس کوچک دوستم از استان مازندران میگفت جهت کمک در گروه تلگرامی محلیشان پیام گذاشتند و از همان ابتدا و بحرانیترین شرایط بسیار فراتر از انتظار کمکهای بیدریغ مالی و لوازم و خوراک ضروری سرازیر شده و فوراً به محل رسانده بودند. تا جایی که پنج بار کمکها را رساندهاند و باز هم ادامه دارد. توجه شود که آنها زمانی شروع کردند که باندهای حاکم سیاه و سپاه مسکوت گذاشته و سعی به زیر ریش بردن داشتند. از جمله ابتکاراتی که داشتند به فکر کودکان بودند و مبالغی بهعنوان عیدی در پاکت گذاشته و برای کودکان آق قلا و اطراف هدیه برده بودند. کمکها را با وسایل نقلیه خودشان به نزدیکی محل برده و از آنجا توسط تراکتور به مصیبت زدگان میرساندند. به عیان پیدا بود که همبستگی و همدردی واقعاً یخهای فسردگی را زائل کرده و از قعر فاجعه نور امید و حرکت تابیده بود. در چنین مواقعی، موقع شوک و فاجعه، همدردی و همیاری بالاترین التیام بر زخمهای عمیق و ماندگار است. در همین ماجرا تلاش حکومتیها در مصادره کمکها و ممانعت از ابتکارات جوانان ناکام ماند. این خود علامتی بود از فشل حکومت دزد و بیرحم در مصادره حرکت مردمی بر علیه همین مردم.
اینها در شرایطی بود که حکومت ظالم تهدید کرده بود و وقتی ناکام ماند سعی کرد بر آن سوار شود ولی باز هم پس رانده شد. گواه آن پیامهای انبوه دردمندان از گوشه گوشه مناطق فاجعه زده است که مسببان و اراذل حکومتی را لعن و به امدادهای مستقل مردمی امید داشتند. همین شبکههای اجتماعی باعث شدند که خباثت آخوند- پاسدار در تمامی ابعاد به چشم ایران و جهان بیاید و اهریمن نتواند از فاجعه خود ساخته جهنم دیگری برای سوزاندن حیات طبیعی و ملی بسازد.
شبکه ارتباطی مردمی نه تنها در کمکرسانی بلکه در زمینههای فوری و حیاتی دیگر مؤثر و قوی عمل کرد. گرفتاران فاجعه ندای خود را رساندند. ابعاد خرابیها، نیازها و همینطور هشدارهای به موقع و نجات جانها در نقاط مختلف تا جای ممکن میسر شد. آموزشها و راهنماییهای حیاتی منتشر شد و همچنین موجب شد که دشمن ضدبشر برای جعل واقعیات و هر فقره صحنه آرایی و دروغ به مضیقه بیفتد و نهایتاً تمامعیار رسواتر شود.
پاسداران و جانوران نتوانستند طبق عادت، برفاجعه خود ساخته و سیاه روزی قربانیان سوار شده و به خدمت مطامع حیوانی خود بگیرند. بلکه بالعکس به کمک همین شبکههای ارتباطی و رسانهای صدای بیصدایان به گوشها رسید و خشم و تنفر بر آمده از جانهای دردناک علیه مسببان فاجعه به دنیا رسید. وعدهدرمانی و آب درمانی و نوحه در آب را به خودشان بر گرداند و در منجلاب دجالیتشان فرو برد. فاصله و تنفر عمیق بین محروم ترین مردم و حاکمان ظالم و شقاوتپیشه را در معرض جهانیان گذاشت تا جایی که معتبرترین رسانههای جهان به همین گزارشات و تصاویر مردمی پرداختند. چهل سال فریب و خیانت نه در داخل و نه در خارج جایی برایشان نگذاشته مگر همریش و ریشههایی که تا واپسین لحظات از سر ریز کشتار و چپاول "کودککشان عارف" و " ضحاکان با سواد" ارتزاق میکنند.
معجزه همین شبکههای ارتباطی و رسانههای مردمی بود که همت و همدلی شهر ادب و فرهنگ با ایثار و بزرگواریشان همه را به شگفتی واداشت و بهرغم لشکر کشی و تانک کشی پاسدارها به بهترین نحو هم به کمک نیازمندان شتافتند و هم در مراسمی جسورانه و تحسین برانگیز به جان باختگان ادای احترام کردند و روشن ساختند پاسداران جنایتکار که خود دخیل در فاجعه بودند به جای عذرخواهی و بیرون آوردن ماشینآلات غارتی، با تانک و تهدید به پاسخ میآیند.
اطلاعرسانی ابعاد ویرانی و آدرس مناطق نیازمند، انعکاس خشم و تنفر بیکران و عمیق مردم غرب و جنوب بدون احساس مسئولیت هموطنان جسور ممکن نبود.
افشای فیلم مکالمات دو سرکرده پاسدار از برجستهترین خدمات شبکههای اجتماعی و رسانههای مردمی بود.
تجربه اخیر شبکههای ارتباطی میتواند در سازماندهی کمکها به مناطق فاجعهزده، کاستن از دردها و عواقب خسارات و فقدانها و در راستای همبستگی ملی برای بر کندن ریشه اصلی تباهی و سیاه روزی به کار آید.
چنین باد.
محمود از تهران
مسئولیت محتوای این مطلب برعهده نویسنده است و سایت مجاهد الزاماً آن را تأیید نمیکند