محسن رنانی از کارشناسان حکومتی که به «شورای راهبری» کذایی پزشکیان برای انتخاب وزرا دعوت شده بود، اعترافات جالبی کرده که خواندنی است.
او که حین دعوت به این شورا، دچار توهم شده که گویا رئیسجمهور ِذوب در ولایت_ قرار است «یکمرتبه دموکرات» شود و در نظام ولایت فقیه «انقلاب»، آن هم از «بالا» ایجاد کند؛ بهزودی دوزاریش میافتد که از این خبرها نیست، با این حال با تاسی به همان منطق آخوندهای بیچشم و رو و دیگر کارگزاران حکومتی تقصیر را به گردن «مردم عادی» و چند گروه دیگر میاندازد که مثلا چرا با نقض قوانین «رانندگی» مانع «دموکراسی» هستند: «همان دوره کوتاه حضورم در شورای راهبری تجربه تازه و بینظیری بود برای اینکه بفهمم حتی اگر معجزهای رخ دهد و مقامات ارشد کشور ما یکمرتبه دموکرات شوند و فرمان انقلاب از بالا را هم صادر کنند، اصولاً نهتنها مردم عادی (که بهترین جلوه بیاعتقادی آنها به قانون و دموکراسی در الگوی رانندگیشان قابل مشاهده است) بلکه حتی بخش بزرگی از نخبگان و دانشگاهیان و دموکراسیطلبان و توسعهخواهان کشور نیز، در عمل، به اصول همکاری و دموکراسی باور و تعهدی ندارند» (هممیهن، ۱۷ مرداد).
بگذریم که این مدعی دانش اقتصادی و اجتماعی اصلاً به روی مبارک نمیآورد که فیالواقع کدام ارگان یا قانون در نظام تمامیتخواه و ضدبشری ولایت فقیه وجود دارد که بتوان به ان باور یا اعتماد کرد؟ اتهام دموکراسی که دیگر پیشکش!
رنانی که در این کشف و شهود، بارها، شورای بهاصطلاح راهبری را «تجربه تازه و بینظیر» میخواند و آن را حلوا حلوا میکند، اما ناگزیر به حجم عظیم «لابیها و تبانیها و رقابتهای غیراخلاقی، و شایعهپراکنیها و تهمتانگیزیها و طایفهگراییها در فعالیت برخی کمیتههای بررسی نامزدهای وزارت» اعتراف میکند:
«یکی از اعضای شورا پیامرسان تلگرامش را به من نشان داد که در همین سه هفته دوره فعالیت شورای راهبری، یازدههزار پیام برای او آمده بود که او نگشوده بود؛ چون میدانست اکثر آن پیامها یا گلهمندی یا اهانت یا چانهزنی است و یا ارسال اطلاعات درست یا غلط برای تأثیرگذاری روی نظر او در مورد نامزدهای وزارتخانهها» (همان).
بنابراین میشود فهمید که وقتی فقط روی یک پیامرسان یکی از این شورای پوشالی ۱۱هزار سفارش و سهمخواهی ارسال شده است، پس وضعیت کل پیامرسانهای وی چگونه بوده است. حال اگر همین عدد را ضرب در همهٔ نفرات آن شورا کنیم به چند ده یا چند صد هزار پیغام و پسغام برای پست و مقامخواهی میرسیم.
تازه همهٔ اینها فقط در باند مغلوب و توسریخوردهٔ نظام است که جزیی از کل و زیرمجموعهای از نظام ولایی هستند پس میشود نتیجه گرفت که چه دعوا و کشمکشی در تمامیت مافیای آش و لاش ولایت فقیه جریان دارد.
خوشا مردم ایران که پاسخ کلیهٔ باندهای داخلی نظام را با قیامهایشان دادهاند و با چندین پتک تحریم انتخابات، حسابشان را از ولایت فقیه - دشمن اصلی «دموکراسی» در ایران - جدا کردهاند.
مردم آگاه و فداکار ایران بهجای مسخرهبازی اصلاحات و «انقلاب از بالا» با سلسله قیامهای سراسری و عملیات آتشین کانونهای شورشی در تدارک «انقلاب دموکراتیک» هستند