در چهلمین روز شهادت «مهسا» و چهل و یکمین روز شکلگیری قیام سراسری، برگی در صحنهٔ سیاسی ـ اجتماعی ایران ورق خورد. تا پیش از این تاریخ، قیام سراسری، موجودیت خود را بهعنوان یک هویت نوین و بازنایستادنی و خاموشناشدنی به ثبت رسانده بود. با ورود به نخستین چلهٔ خود کمیتهای انباشته در آن بهصورت یک کیفیت چشمگیر بارز شد. این کیفیت چشمگیر از دید رسانهها و اتاقفکر استبداد رو به احتضار آخوندی نیز پنهان نمانده است. تلویزیون شبکهٔ خبر رژیم در ۵آبان ۱۴۰۱ از قول یک بهاصطلاح کارشناس خود ویژگیهای قیام در چهلمین و یکمین روز ظهورش را در چند محور تحلیل میکند (۱). این محورها را بهصورت زیر میتوان برشمرد:
۱ـ قیام سراسری «محلهمحوری، جزیرهیی و لکهجوهری» است. این کارشناس، اصطلاح «لکهجوهری» را چنین تعریف کرده است: «مثلا در تهران یک دفعه همزمان چهار نقطه هر نقطهیی مثلا ۵۰نفر نه ۱۰۰نفر میآیند و یک حرکتی را انجام میدهند یک لیدر میآید وسط اینها را جمع میکند بهمحض اینکه اینها را جمع کرد خودش هم میرود»...
۲ـ فراگیر است و در اغلب شهرها جریان دارد.
۳ـ ادامهدار است.
۴ ـ ویژگی برجسته و شگفتیساز این قیام نسبت به قیامهای قبلی حضور دانشآموزان و نوجوانان در آن است.
۵ ـ در این قیام قیامآفرینان «دو جنگ را راهاندازی کردند یک جنگ ترکیبی و هیبریدی از خارج و یک جنگ چند وجهی از داخل»
۶ ـ ترکیب شرکتکننده در قیام از همهٔ صنفهای اجتماعی است.
توجه داشته باشیم این جمعبندی از ویژگیهای قیام را نه یک نیروی انقلابی و نه اپوزیسیون متشکل این حکومت، بلکه یک تئوریپرداز سرسپرده در تلویزیون حکومتی ارائه کرده است. بدیهی است که تلاش کرده بسیاری از واقعیتها را پوشانده یا به کوچکنمایی آنها بپردازد. اما همین مقدار بسنده میکند تا مخاطب، برداشتی از کیفیت چشمگیر قیام را در چلهٔ نخست آن داشته باشد. بسیاری مؤلفهها در این تحلیل از قلم افتاده از جمله آثار معجزهوار رویش خونهای ریخته بر کف خیابان.
قیامآفرینان ـ طبق سنتهای به جامانده از انقلاب ضدسلطنتی ـ چهلم شهیدان را گرامی داشتند. نخستین چهلم به شهید برجستهٔ و اسم رمز آن «مهسا امینی» اختصاص داشت. چهلم بعدی به شهید دیگر قیام، «نیکا شاکرمی». شگفتی در اینجاست که در هر دو مراسم شمار زیادی از هموطنان ما شرکت کردند و مراسم بزرگداشت به صحنههای حماسی رودروریی با حکومت در سقز و خرمآباد تبدیل شد و خون تازهیی در شریانهای قیام سراسری پمپاژ کرد. شگفتیزاتر از آن مراسم خاکسپاری شهید قیام، «اسماعیل مولودی» در مهاباد بود. این مراسم در بازهٔ کوتاه زمانی گل داد و مهاباد قهرمان را در زیر پای عمامهداران و پاسداران هراسان و گریزان آن به لرزه درآورد.
در ادامهٔ این روند، مردم زحمتکش و مظلوم «زاهدان، سراوان و ایرانشهر» در چهلم و سومین روز قیام سراسری با خیزش قهرمانانهٔ خود نگذاشتند خونهای عزیزانشان بر روی زمین بماند. آنها با شعارهای «میکشم میکشم آنکه برادرم کشت» و شعار «توپ تانک فشفشه/ خامنهای باید گم بشه» و «مرگ بر خامنهای»، آن خونهای پاک را به مدار شایستهاش بالغ کردند.
این پدیدهٔ جدیدی است که میتواند در مورد هر شهید قیام و هر خون فرو ریخته بر کف خیابان تکرار شود. این پدیدهٔ جدید هزینهٔ سرکوب را برای خامنهای بسیار بالا میبرد.
اکنون انقلاب دمکراتیک مردم ایران به نقطهیی رسیده است که سرکوب به جای عقبنشاندن و خاموشکردن شعلههای قیام آن را فروزانتر میکند. خامنهای و دستگاه سرکوب او زودتر از آنچه که تصور میشد دچار چنین بنبستی شدهاند.
سالها پیش فدایی و شاعر شهید خلق، «سعید سلطانپور» سروده بود:
«آرام …آی … مادرم آرام
بگذار تا سپیده برآید
بگذار با سپیده ببندند
پشت مرا به تیر
بگذار تا برآید آتش
بگذار تا ستارهٔ شلیک؛
دیوانهوار بگذرد از کهکشان خون
خون شعلهور شود
بگذار باغ خون
برخاک تیرباران
پرپر شود
بگذار بذر تیر
چون جنگلی بروید در آفتاب خون
فریادگر شود،
این بذرها به خاک نمیماند
از قلب خاک میشکفد چون برق
روی فلات میگذرد چون رعد،
خون است و
ماندگار است!
پانوشت:
«این اغتشاشات اتفاقاً دو تا ویژگی مهم داره نسبت به اغتشاشات قبلی اولین ویژگیاش این است که محله محور و جزیرهای است/سه بهصورت لکه جوهری است. مثلا در تهران یک دفعه همزمان چهار نقطه در هر نقطهیی مثلا ۵۰نفر نه ۱۰۰نفر میآیند و یک حرکتی را انجام میدهند یک لیدر میآید وسط اینها را جمع میکند بهمحض اینکه اینها را جمع کرد خودش هم میرود/ این نه فراگیر است همه جا هست یعنی الآن در اغلب شهرهای ما است منتهی لکه جوهری و جزیرهای است/ مهم این است که اینها دارند این را ادامه میدهند یعنی این را دارند ادامه میدهند و دو تا شگفتی ساز داره این اغتشاشات نسبت به اغتشاشات قبلی اولین شگفتی ساز آن دانشآموزان و نوجوانان هستند که در مطالبات قبلی یا اغتشاشات قبلی ما این را نداشتیم/ دو جنگ را راهاندازی کردند یک جنگ ترکیبی و هیبریدی از خارج و یک جنگ چند وجهی از داخل این جنگ چند وجهی دانشآموزها را آوردند پای کار نوجوانان را آوردند پای کار خانمها را آوردند پای کار معلمها را آوردند پای کار متأسفانه از این نظر میگویم چند وجهی صنوف را آوردند پای کار لذا آمدند هر چه داشتند ریختند روی سفره جنگ ترکیبی جنگ چندوجهی» (تلویزیون شبکهٔ خبر رژیم. ۵آبان ۱۴۰۱)