«لیونل مسی» برخلاف نام خانوادگیاش، طلاییترین فوتبالیست جهان است. ۶بار برنده عنوان بهترین باز یکن سال فیفا، ۷بار برنده توپ طلا و ۶بار برنده کفش طلای اروپا شده است. وی در دوران مسابقات حرفهییاش، نزدیک به ۸۰۰ گل زده و بیش از ۳۰۰ پاس گل داده است. مسی به تمام افتخاراتی که یک باز یکن فوتبال در آرزویش است رسیده است. هم در باشگاههای بزرگ دنیای توپ و هم افتخارات ملی. عموم کارشناسان میگویند مسی بهترین باز یکن فوتبال است (سایت بریتانیکا).
بسیاری بر این باورند که مسی یکی از باهوشترین فوتبالیستهای جهان است. بازیکنی که در یکصدم ثانیه توانایی تصمیمگیری با توپ را دارد. او صاحب یک بنیاد خیریه است که وظیفه حمایت از کودکان بیسرپرست را برعهده دارد. جالب اینکه مسی آرژانتینی جملات قصار هم دارد مانند اینکه: «شهرت، این فرصت را به من میدهد تا به کسانی که واقعاً به کمک نیاز دارند کمک کنم؛ بهخصوص کودکان».
اما در دنیای سیاست، «مسی» دیگری وجود دارد که از قضا در روزهای بررسی قطعنامهٔ مجلس نمایندگان آمریکا در حمایت از جنبش اعتراضی ایران به شهرتی ناخواسته دست یافته است. شهرتی نه ناشی از هوش سرشار و یا کسب مدالهای طلایی و یا کمک به مردمی که زیر بار بیرحمترین دیکتاتوری معاصر به فغان آمدهاند و از همه کسانی که دستی برای همیاری و پایی برای همراهی دارند، کمک میطلبند.
قطعنامهٔ مجلس آمریکا فقط با یک رأی مخالف
«مجلس نمایندگان آمریکا بهاتفاق آرا با ۴۲۰ رأی موافق و تنها با یک نظر مخالف به قطعنامه حمایت از جنبش اعتراضی ایران رأی داد. توماس مسی، نماینده جمهوریخواه از ایالت کنتاکی تنها مخالف این قطعنامه بود» (دویچه وله۶بهمن۱۴۰۱)
در این قطعنامه، نمایندگان مردم آمریکا پشتیبانی خود را از قیام مردم ایران که بیش از صد روز تداوم یافته است اعلام کردهاند. جوانان خلق تحت ستم ایران با وجود همه خطرات و درد و رنجی که مبارزه با فاشسیم مذهبی حاکم بر ایران دارد، فداکاری و جانفشانی در کف خیابانها، اتاق های شکنجه، سلول انفرادی و اعدام و سربه نیست شدن را به جان میخرند اما دست از پیکار برای آزادی و حقوق دموکراتیک مردم بر نمیدارند. این نبرد حتی پای کودکان و دانشآموزان فهیم و جسور را هم به عرصه رویارویی با پاسداران و بسیجیها و مزدوران نظام ولایت فقیه کشانده است. و متأسفانه آسیبها و زخمهای بسیاری بر بدن و روح و روانشان نیز وارد شده است و دهها تن از این بیگناهان معصوم نیز بهشهادت رسیدهاند.
قطعنامه دوحزبی مجلس نمایندگان که با همکاری تنگاتنگ جمهوریخواهان و دمکراتها شکل گرفته است، خواهان «پاسخگویی و حسابرسی نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی» شده است. و از دولت آمریکا میخواهد تحریمهای مؤثر بر رژیم آخوندی اعمال نماید. رژیمی که تا این ساعت و بنا بر گزارشهای مردمی بیش از ۷۰۰تن را کشته و نزدیک به ۳۰هزار نفر را بازداشت کرده است که از سرنوشت بسیاری از آنها اطلاعی در دسترس نیست.
داستان تکراری فشار تحریمها بر مردم
استدلال توماس مسی در توجیه این رأی ناصواب، این بود که «تحریمها معمولاً به دولتهای سرکوبگر لطمه نمیزنند بلکه بار آنها به دوش مردمی میافتد که هم اینک هم زیر فشار قرار دارند».
واقعیت این است که تحریمها نه مردم ایران، بلکه سرکوب و تروریسم این رژیم را هدف قرار میدهد. سیاست مماشات برای توجیه استمرار ارتباط با فاشیسم دینی به این گزارهٔ نادرست متوسل میشود.
مقاومت مردم ایران و بسیاری از نیروهای مترقی به مدت چهار دهه است که وجب به وجب خاک اروپا و آمریکا را درنوردیدهاند تا به سیاستمداران، دستاندرکاران سیاست خارجی و عموم مردم کشورهای غربی، ماهیت ارتجاعی و طینت فاشیستی نظام ولایت فقیه را نشان دهند. همچنین این مقاومت و سایر جریانهای آزادیخواه کارنامهٔ چهل ساله مماشاتگران و لابیهای نظام ولایت فقیه را افشا کرده و از جامعه جهانی خواهان برخورد قاطع و خللناپذیر با عملکرد و اقدامات جنگافروزانه، تروریستی و ضد حقوقبشر این رژیم و همه کارگزارانش در کشورهای غربی شدهاند.
کارگزاران پنهان و آشکار رژیم آخوندی در این مدت با جایزه دادن به تروریستهای گروگان گیر، مبادله اجساد قربانیان با سلاحهای مورد نیاز رژیم، دادن کیک و کلت و انجیل برای رفع سو تفاهم، فراری دادن تروریستها از محل جنایت و برگرداندنشان به ایران، سیاست جهانی را به بازی گرفتهاند.
قطعنامهٔ سنای آمریکا
در نقطهٔ مقابل، سیاست مماشات با حمایت از توافق هستهیی و برجام، تبلیغ برای لغو تحریمها به بهانه آسیب دیدن مردم از آنها، زمینهسازی برای برقراری روابط دیپلماتیک و تجاری با بانکدار مرکزی تروریسم، به این رژیم یاری رسانده است. این سیاست همواره این گزاره را القا کرده است که بدون داشتن روابط خوب! با رژیم ایران نمیتوان در آن تأثیر گذاشت و گسترش رابطه با ایران میتواند بحرانهای منطقه را کاهش دهد.
اینها مشتی از خروار دسیسه چینی، وارونه نمایی، ترویج سیاست استمالت و پروپاگاندا برای انحراف افکار عمومی از واقعیت صحنهٔ ایران است.
همزمان با اقداماتی که لابیهای رژیم آخوندی در مراکز تصمیمگیری در غرب به نفع ولایت فقیه صورت داده و میدهند، شخصیتها، سیاستمداران و نیروهای شریف و حامی حقوقبشر و یک ایرانی آزاد و دموکراتیک نیز در صحنه مبارزه حضور داشته و در افشا و جلوگیری از مماشات و امتیاز دادن به فاشیسم مذهبی تلاشهای بسیاری نمودهاند.
اگر بخواهیم از آخرین فعالیتهای حامیان مردم ایران در آمریکا نام ببریم بایستی علاوه بر قطعنامه دو حزبی مجلس نمایندگان در۵ بهمن ۱۴۰۱ از اقدام جدید کمیته خارجی مجلس سنای آمریکا نام برد. در این اقدام که در ۲۶ژانویه (۶بهمن) صورت گرفت، ۳۰تن از سناتورها پیشنویس قطعنامهای دوحزبی را تنظیم کردهاند که در حمایت از قیام مردم ایران در برابر رژیم آخوندی است. در این قطعنامه خشونت و بیرحمی نیروهای سرکوبگر رژیم آخوندی محکوم شده است.
***
اکنون چه بسیار بهجا و سنجیده است که توماس مسی و دیگر بازیکنان عرصه سیاست، فریب دجال بازی و فریبکاری فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران را نخورده و با یک سیاست انساندوستانه و قاطع، به یاری مردم ستمدیده ایران برخیزند و گلهای طلایی به دروازههای نظام ولایت فقیه بکوبند و در پیروزی محتوم تیم دوستان ایران مشارکت داشته باشند.