در شورهزار یأس جهان سرد، امید افشاندن، هنری خورشیدگونه است.
روز اول مهر ۱۴۰۴، روبهروی عمارت سازمان ملل در نیویورک چه گذشت؟ آنچه گذشت و ادامه دارد، «پاسخ فوری و قاطع به شرایط» است. تصور کنید این «پاسخ فوری» اگر در تمام سرفصلهای تاریخ ایران داده میشد، آیا جایی برای دیکتاتوریهای موروثی باقی میماند؟
ایرانیان آزاده، هواداران و اعضای مقاومت ایران از چند روز قبل، یک دشت شقایق آزادی را مقابل سازمان ملل گستردند. در واقع یک تاریخ را تجسم بخشیدهاند. شاهدان تاریخ را به آنجا بردهاند تا تکتک نگاههای نافذشان، وجدان یاریرسان جهانی را به جغرافیای ایران معطوف دارند.
راهنمایی و توجه دادن نگاه جهانی به رنجهای ایران اشغالشده، برای اینان یک رسالت راهنما و لایزال ملی، میهنی، انسانی و تاریخی شده است. پنج سال، ده سال، بیست سال، عشق به آزادی مردم و رهایی ایران از استبداد، تا چند و تا کی؟ تاریخ ایران را چند بار باید زیر و رو کرد، پرچم ایران را تا کجا باید برافراشت تا از اسارت برهد که بتوان آزادی و دموکراسی را بر آن نقش زد؟
این، وصف خلاصهی رزم و عزم چندین نسل از ایران تا مرزهای جهانی است؛ و روز اول مهر ۱۴۰۴، صف به صف، پشت به پشت به میدان و عرصهیی دیگر در مقابل عمارت سازمان ملل به هم پیوستند. لنز دوربینها ظرفیت گنجاندن عمقشان را نداشت.
همرسانیِ چندین نسل از آن روست تا همپیوند با ندا و صدای ایران، به حاضران در صحن سازمان ملل تفهیم کنند که پزشکیان نمایندهی فاشیسم دینیِ اشغالگر ایران است؛ تا از زبان پرچم برافراشتهی ایران به رهبران جهان بگویند که پذیرفتن پزشکیان، خنجر نهادن بر گلوی منشور حقوق بشر و توهین به رنجهای مردمی بهستوه آمده از بامدادان اعدام توسط دیکتاتوری ملایان است.
بهپای دارندگان پرچم ایران در مقابل سازمان ملل، میهن خود را بر شانههایشان دارند، کوی به کوی مرزهای دنیا را میروند و خسته نشدن، رمز مشترک همصداییشان با مام وطن است. در هنگامهیی که نبرد از مساحت ایران به جغرافیای جهان کشیده شده است، اینان صحنهی نبرد و مقاومت و تسلیمناپذیری، افشاگری و روشنگری را میآفرینند.
اگر حسی، غروری و وصفی در پیرامون اجلاس جهانی ۲۰۲۵ سازمان ملل در ارتباط با ایران باشد، باید در مقابل آن جست؛ آنجا که ایرانیان آزاده و اشرفنشانان، مجال مبارزه را شکار میکنند، خود را مییابند، نگاه هزاران گل سرخ آزادی را یک شاهراه بی انتهای تاریخ میبینند. اینان با هر حضور و سخنرانی، آیندهی ایران را میسازند. صدای قدرتمند ایران واقعی و تسلیمناشوندهاند. در هر حضور و پیام و سخنی، میهنی متشکل از شهروندانی با اندیشهی کثرتگرا را آرزو میکنند.
راهیان مقابل سازمان ملل در نیویورک، تسلسل نسلهاییاند که از هر معبری که پا به مبارزه میگذارند، به این پرسش میرسند که مسیر ایران آزاد و دموکراتیک از کجا میگذرد؟ بیشک با گذار از تجربههای آزموده شده، بهطور مشترک به ضرورت «پاسخ به شرایط» با سازمانیافتگی میرسند.
از این منظر نگریستن به گردهمایی روز اول مهر در نیویورک، این پرسش را تداعی میکند که صدای ایران واقعی را کجا باید یافت؟ در نسلهای جوانی که پهناوری جهان را کشور به کشور میروند تا آرزو و عشق مشترکشان، همدیگر را بیابند و تلاقی کنند.
این نسلها در روبهروی عمارت سازمان ملل در ۱ مهر ۱۴۰۴ باز به هم رسیدند. سخنان هر کدام، تبلور و تجسم نیاز ایران به آزادی و دموکراسی است. نسلی که از هرگونه دیکتاتوری در گذشته، امروز و آیندهی ایران عبور کرده است. نسلی که برایش «طرف» تاریخ مهم است. او معیار دارد، چرا که سرگشته میان رسانههای سانسورگر صورت مسألهی اصلی ایران نیستند. نسلی که قصد کرده سرنوشت نیکوی ایران را از ایران تا کوی به کوی جهان رقم بزند. اسم ایران برایشان نه خاطره، که یک عشق تبعید شده است. گویی «ایران آزاد و دموکراتیک»، قاصدان رسیدن به آرزوهایش را صید میکند. تبلور این آرزو، بهطور مادی و عینی در مقابل سازمان ملل، روز اول مهر در مقابل سازمان ملل تجلی یافت.