«این راه را نهایت، صورت کجا توان بست
کش صدهزار منزل بیش است در بدایت؟» ـ حافظ
در مدیریت، الگویی رایج و معروف است که میگوید: نتیجه و حاصل یک ساعت کار برنامهریزی شده و هدفمند بسا بیشتر از ۱۰ساعت کار بیبرنامهٔ همراه با بلبشو است.
باب بینهایت برهوت
حاکمیت و دولت جمهوری اسلامی آخوندها در امر کرونا بابی را گشوده که خودش هم نمیداند نهایت آن به کجا میانجامد. علت آن هم این است که این باب چیزی جز گذران روزمرهگی برای سر پا نگهداشتن نظام آخوندی نیست.
قفل بودن بحران کرونا و رشد تصاعدی شیوع و مرگ و میر آن در ایران ناشی از همین بابی است که خامنهای و روحانی گشودهاند. علت بسته نشدن این باب و نگشودن باب علم و درمان هم این است که اولویت نظام، جان و زندگی و نجات ایران نیست؛ بلکه عبور دادن نظام و توابع سیاسی و اقتصادی و نظامی آن از کرونا است. از این رو باب کرونا را در ایران از هر طرف که باز کنیم، سر از دروازهای درمیآوریم که روبهرویمان برهوت بیسرانجامی است و «زنهار از این بیابان این راه بینهایت».
اولویت زندگی برای مردم، اولویت نمایش اقتدار برای نظام
در شرح این بابی که نظام ولایت فقیه در امر کرونا گشوده، باید گفت در حالی که اصلیترین، مبرمترین، فوریترین و حیاتیترین اولویت ایران و مردمانش پس زدن کرونا و اطلاعرسانی شفاف برای هوشیاری و همیاری ملی است، حاکمیت و دولت چند اولویت (بهقول حافظ هزار منزل در بدایت) را وسط کشیده که به آنها برسد.
در حالی که طبق اعتراف مقامات دلسوز نظام «هنوز به پیک دوم کرونا» نرسیدهاند، خامنهای و روحانی میخواهند هم «جهش تولید» داشته باشند، هم «سپاه را فضایی و هوایی» کنند، هم مردم را به اداره و کارخانه بکشانند و این همه را هم برای این میخواهند که «اقتدار نظام» را به دنیا اعلام کنند!
به همین دلایل مسلم و مسجل است که وقتی کرونا یک راه علمی و بهداشتی و درمانی بیشتر ندارد، در توصیف پهن کردن این همه اولویت برای حفظ نظام، کوتاهترین تعبیر و هشدار این است که:
«این راه را نهایت، صورت کجا توان بست
کش صدهزار منزل بیش است در بدایت؟
از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود
زنهار از این بیابان وین راه بینهایت»!
این است چشمانداز و عاقبت شومی که خامنهای و دولتش برای مردم ایران در اپیدمی کرونا تدارک دیدهاند. هر هفته و هر روز که میگذرد، این چشمانداز و عاقبت فاجعهآفرین بیشتر نمایان و نزدیک میشود. آنقدر نمایان و نزدیک شده است که صدای پای آن را رسانههای حکومتی هم شنیده و از چند روز گذشته به این سو بازتاب و هشدار میدهند.
چراغ هشداری نسبت به آینده مردم ایران
در نگاهی به رسانهها و روزنامههای حکومتی شاهد ارائهٔ بیشترین بلبشویی و بیهدفی و «سردرگمی استراتژیک» از وضعیت نظام آخوندی هستیم. چنین وضعیتی اگر چه گویای ماهیت ضدبشری و ساختار فاسد حاکمیت و دولت جمهوری اسلامی است، اما چراغ هشداری نسبت به وضعیت سلامتی و آینده مردم در پاندمی کرونا میباشد. در این بازتابها شاهد عبارتها و تصویرهایی چون «ایمنی گلهای»، «خطر دو سویه کرونا»، «دوقطبی شدن کرونا»، «رانت و فساد در سایهٔ کرونا» و «فساد ساختاری» هستیم.
در تمامی بازتابهای رسانههای حکومتی از یکطرف شاهد رسوایی دروغهای نجومی روحانی و از طرف دیگر شاهد به کام مرگ فرستادن مردم ایران در سایهٔ همین دروغها و سیاستهای دوگانهٔ عجیب و غریب هستیم. برخی از عبارتها و عناوین این رسانهها را مرور میکنیم:
ــ «ایمنی گلهای یعنی بگذاریم ۷۰درصد مردم همینطوری (ویروس) بگیرند. حتماً این حرف مال قرن چهاردهم است! الآن که کسی این حرف را نمیپذیرد. این حرف خطرناکی است. باید ما مداخله کنیم». (مصاحبهٔ تلویزیونی علیرضا زالی فرمانده ستاد عملیات مقابله با کرونا در کلانشهر تهران، ۲اردیبهشت ۹۹)
ــ «دوقطبیِ در خانه ماندن یا نماندن.» (روزنامه شهروند، ۳اردیبهشت ۹۹)
ــ «رفتار دوگانه دولت مثل کرونا خطرناک است.» (روزنامه آرمان، ۳اردیبهشت ۹۹)
دو رسانهٔ دیگر حکومتی بهطور غیرمستقیم دست روی سرمایه و امپراتوری مالی خامنهای و دولت گذاشتهاند که اگر اینها دلار و تومان بیلیاردیشان را هزینهٔ مقابله با کرونا بکنند، تمام این دروغدرمانیها و سیاستهای نمایشی و تبلیغاتی جمع میشود:
ــ «دولت ذکر مصیبت میکند. توان ریالی برای اجرای قرنطینه دارد، اما خودداری میکند که بگوید مشکل ما از تحریمهاست».(جهان صنعت، ۳اردیبهشت ۹۹)
ــ «وقتی دولت به هر دلیلی کسبوکارها را تعطیل میکند، باید خسارتهای آنها را متقبل شود».(روزنامه شرق، ۳اردیبهشت ۹۹)
تار عنکبوت فساد سیاسی و اقتصادی
مردم ایران به اندازه کافی تجربه کرده و آموختهاند که شقاوت و سنگدلی تار عنکبوت فساد سیاسی و اقتصادی با ساختار و بافت نظام ولایت فقیه عجین است؛ آنچنانکه حتی در بحران کرونا هم شاخ و برگهای بیشتر میزند. حالا شاهد گوشهیی دیگر از دزدبازار و اختلاس و فساد در کانون مقابله با کرونا یعنی در وزارت بهداشت هستیم.. یک نمونهٔ آنکه اخیراً بروز بیرونی پیدا کرده، نامهٔ سرگشادهٔ تعدادی از مقامات پیشین وزارت بهداشت به نمکی (وزیر فعلی بهداشت) است:
«رانت و فساد در ساختار وزارت بهداشت تنیده شده. از مهمترین مصادیق این فساد مجوزهایی است که برای تولید دارو و تجهیزات پزشکی به نام برخی مدیران سابق و لاحق وزارت بهداشت صادر شده و پروانه تولید به نام خود و یا همسر و فرزندان آنان اخذ شده است...کارخانههای باسابقه توسط شرکتهای نوظهور رانتی دور زده میشوند. نامهای آشنای مسئولان بهطور مستقیم یا نیابتی در بین سهامداران عمده این شرکتها دیده میشود...وزیر و مقامات پیشین وزارت بهداشت نظام: اکنون مناسبات «فساد ساختاری» (در وزارت بهداشت) بهگونهیی شکل میگیرد که حتی شرافت حرفهیی پایمال منفعتطلبی رانتخواران میگردد».
چشمانداز منافع ملی ایران
اینها وجوهی اندک از بابهایی هستند که خامنهای و روحانی در مسیر آینده مردم ایران گشودهاند. اینها بساطی هستند که برای جامعه و مردم ما تدارک دیدهاند تا بتوانند از قبل آن، حاکمیت و دولت آخوندی را از دهلیز کرونا عبور دهند.
پر پیداست که از هر طرف که بنگری، تأمین منافع ملی ایران در نجات از کرونا، روی آوردن به ابر جنبشی است که تمام ساختار و بافت کلانفاسد این حاکمیت و دولت را واژگون و منهدم سازد تا چشمانداز امید به خلاصی و رهایی هویدا شود.