728 x 90

طنین بلند یک عملیات قهرمانانه و پیام آن

به آتش کشیدن مجسمه جلاد
به آتش کشیدن مجسمه جلاد

خامنه‌ای می‌خواست در سالگرد هلاکت پاسدار قاسم سلیمانی، دوباره از این هیولای خون‌ریز و بدنام اسطوره‌سازی کرده و آن را خرج دردهای بی‌درمان خود نماید. نخستین درد، بی‌انگیزگی، از رمق‌افتادگی، وارفتگی و ریزش مزدبگیران و سرکوبگران است؛ آنها که با مشاهدهٔ خیزش سلسله‌وار مردم در فضای انفجاری ایران عواقب برداشتن تفنگ و تازیانهٔ این رژیم را به چشم می‌بینند و بر خود می‌لرزند.

یکی از مانورهای شکست‌خوردهٔ این رژیم برای باد کردن مردهٔ سلیمانی، نصب مجسمه او در فلکهٔ اصلی شهر کرد بود.

نزدیکان و مشاوران خامنه‌ای گویا فراموش کرده بودند که تندیس سلیمانی را در شهری برپا می‌کنند که یکی از کانون‌های آتشین قیام در جریان خیزش اصفهان بود؛ شهری که مردم به پاخاسته با صدای رسا رو به ولایت فقیه و عاملان آن شعار دادند:

«وای اگر ایل ما برنو به دست بگیرد»

آنها از یاد برده بودند که فرزندان «بی‌بی مریم بختیاری» و «علی مردان خان»، بیدار هستند و خون آن سرداران در رگانشان جاری است و آنها وهن افراشته‌شدن مجسمهٔ سلیمانی را در شهرشان برنمی‌تابند.

گویی نمی‌دانستند که بر قلب گداختهٔ آتش، نمی‌توان کهربا و پوشال آویخت و تندیس یک سردژخیم را در میدانی کاشت که میدان تصمیم، اراده، شورش و ایستادگی است. چشمه‌سار جوشش قیام و اعتراض است.

نتیجهٔ این خام‌پنداری و نادیده‌انگاریِ تنفر اجتماعی نسبت به خامنه‌ای و جلاد دست‌آموز او این شد که یک تندیس ۱۵۰میلیون تومانی را با سر و صدا و زرق و برق و دوربین و خبرنگار و رپرتاژ قبل از ظهر در یکی از میدانهای شهر کرد نصب کردند، شباهنگام در ساعت ۲۱۳۰ یک کانون قهرمان شورشی، آن را به آتش کشید. بالا رفتن ستون شعله‌ها از این تندیس ۶متری، از خشم سرکش مردم نسبت به رژیم و نمادهای جنایت آن پرده برداشت. این عملیات قهرمانانه چنان برق‌آسا و دقیق انجام شد که حکومت امکان هیچ واکنشی نداشت؛ جز این‌که با خفت و خواری ته‌مانده‌های سوخته و جزغاله شدهٔ هیولا را در نیمه‌های شب جمع‌آوری کند و به انبار [بخوانید زباله‌دانی] بریزد.

 

اکبر ایازی مدیر ارتباطات شهرداری شهرکرد گفت:

«عوامل شهرداری در محل حاضر شده و تا ساعت دو بامداد تندیس جمع‌آوری شد، زیرا تندیس به‌نحوی سوخته بود که امکان ترمیم در محل نبود و باید به انبار منتقل می‌شد... هم‌چنین باید جنس تندیس که از نوع فایبرگلاس بوده تجدید نظر شود تا شاهد این اتفاقات نباشیم». ! (ایمنا. ۱۶دی ۱۴۰۰)

این مجسمهٔ از پیش ساخته‌شده، به مدت یک سال در دبهٔ ترشی نگهداری می‌شده تا در چنین روزی رونمایی شود. عملیات قهرمانانه یک کانون شورشی، بادکنک تبلیغاتی رژیم را در مورد بزرگ‌نمایی و بازمصرف مردهٔ سلیمانی ترکاند. انعکاس گستردهٔ خبر آن در شبکه‌های اجتماعی بیانگر استقبال دم‌افزون مردم ایران از خامنه‌ای و سلیمانی است.

خبر این عملیات علاوه بر ایران، در سایر خبرگزاریها نیز طنین انداخت.

گردآوری بسیجیان ترس‌خورده و نالان بر گرداگرد میدان بدون مجسمه، تصویر گویایی از فلاکت و وضعیت نزار حکومتی است که می‌خواست با راه‌اندازی به‌اصطلاح «هفتهٔ مقاومت»! دست به قدرت‌نمایی در برابر خیزش‌های اجتماعی بزند اما پاسخ شایستهٔ خود را دریافت کرد.

 

پیام این عملیات خامنه‌ای‌چزان و مردم‌شادکن این است:

۱ـ برخلاف آنچه حکومت تبلیغ می‌کند، در ایران میزان تنفر از این رژیم و سرجلاد به هلاکت رسیده به چنان درجه‌یی بالغ شده است که فقط آن را با شعله‌های سرکش آتش می‌توان تصویر کرد.

۲ـ کانون‌های شورشی به سطحی از کمیت و کیفیت رسیده‌اند که در یک بازهٔ زمانی کوتاه عملیات فوری طراحی کرده و به سرانجام می‌رسانند.

۳ـ کانون‌های شورشی در نهاد ناآرام و مستعد قیام جامعه ریشه دارند و از حمایت‌های قوی مردمی برخوردار هستند. این حمایت و پیشتیبانی آنها را سیال و آمادهٔ عمل نگاه می‌دارد.

۴ـ پراتیک‌ها و عملیات اختناق‌شکن کانون‌های شورشی در بین مردم پژواک دارد و روحیهٔ انقلابی آنها را تقویت می‌کند؛ در نقطهٔ مقابل، در بین مهره‌های سرکوبگر و عملهٔ اختناق هراس و تزلزل می‌آفریند.

۴ـ این عملیات برق‌آسا در ادامهٔ سلسله عملیات و پراتیک‌های کانون‌های شورشی اثبات کرد که تنها پاسخ خلق ما و فرزندان شورشی و شجاع آن به این رژیم و گزمه‌هایش آتش و باز هم آتش است. آتش در هر کجا، در هر زمان، سریع، دقیق و بی‌امان.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/f1560d89-d487-4b37-b8ce-7ed0a3ebbb96"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات